نوجوانی بسیار نورانی

نوجوانی بسیار نورانی

جانباز تخریبچی اویس زکی‌خانی در رابطه با اعلام خبرشهادت یکی از همرزمان شهیدش به اسم «عباسعلی کریم آبادی» روایت می‌کند: شهید عباسعلی کریم آبادی آنقدر نورانی بود که وقتی وارد اطاق می‌شد من چراغ را خاموش می‌کردم دوستان همرزم اعتراض می‌کردند که چراغ را روشن کن !!! من می‌گفتم که تا وقتی «منور» هست چراغ لازم نیست. خداوند بدلیل معصومیت عباسعلی، نور ...

جانباز تخریبچی اویس زکی‌خانی در رابطه با اعلام خبرشهادت یکی از همرزمان شهیدش به اسم «عباسعلی کریم آبادی» روایت می‌کند: شهید عباسعلی کریم آبادی آنقدر نورانی بود که وقتی وارد اطاق می‌شد من چراغ را خاموش می‌کردم دوستان همرزم اعتراض می‌کردند که چراغ را روشن کن !!!

من می‌گفتم که تا وقتی «منور» هست چراغ لازم نیست. خداوند بدلیل معصومیت عباسعلی، نوری در چهره او قرار داده بود که او را «منور» صدا می‌کردیم.

وقتی عباسعلی به درجه رفیع شهادت رسید، دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان پرسیده بود:«قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید چند سوال می پرسم؟» «عباس آیا سر به تن دارد ؟» گفتیم: «نه. «آیا دو دست دارد ؟» باز هم گفتیم: «نه.»

پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت:«خیالم راحت شد.» پرسیدیم «چطور؟!» توضیح داد:«دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از این‌که او به دنیا بیاید خواب آقا ابوالفضل العباس (ع) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (ع) به شهادت می‌رسد.»
منبع: ایسنا