رهبر سیزده ساله!
محمدحسین فهمیده سومین فرزند از بین هشت فرزند خانواده فهمیده و یکی از رزمندگان بنام جنگ تحمیلی است که در عملیات استشهادی به تانکهای عراقی به شهادت رسید. شهید فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه قم متولد شد. وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و در کنار برادرش داود که سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، س ...
محمدحسین فهمیده سومین فرزند از بین هشت فرزند خانواده فهمیده و یکی از رزمندگان بنام جنگ تحمیلی است که در عملیات استشهادی به تانکهای عراقی به شهادت رسید.
شهید فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه قم متولد شد. وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و در کنار برادرش داود که سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد. محمد حسین در سال 1352، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در مدرسه شهید خیابانی کرج مشغول به تحصیل شد.
محمد حسین، نوجوانی خوش برخورد، شجاع، فعال، کوشا بود و به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نمازش را اول وقت میخواند و احترام خاصی برای والدینش قائل بود.
در دوران انقلاب اسلامی و قیام امت ایران برای بیرون راندن شاه ملعون و مزدورانش، محمد حسین هم همچون سایر نوجوانان و جوانان رد تظاهرات و پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) شرکت می کرد. پس از پیروزی انقلاب هم دست از تلاش های فرهنگی و سیاسی و مذهبی برنداشت و در پایگاه های بسیج فعالیت زیادی می کرد.
وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او میگفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم. هنگام ورود امام (ره) به ایران به دلیل مصدوم بودن، موفق به زیارت امام نشد، اما پس از بهبودی در اولین فرصت به شهر مقدس قم رفت و موفق به دیدار شد.
محمدحسین دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز میگردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود.
ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان میگوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم.
در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم میگیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد. زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش مطرح می کند. در یکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، میرساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند. یک روز که به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود، مبلغ 50 تومان را به دوستش میدهد و از او میخواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او میگوید و از وی میخواهد که تا سه روز به خانوادهاش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آنها را مطلع کند.
در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی میکند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود. شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند.
فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش میآید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد.
سرانجام در غروب سی و یکم شهریور سال 1359 همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حق علیه باطل حضور رسمی پیدا می کند. هر دو نفرشان در همان هفته اول زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند. چند روز پس از بهبودی و ترخیص از بیمارستان و به جبهه بازمی گردد، اما باز هم با مخالفت فرمانده برای حضور در خط مقدم مواجه می شود. در همان لحظه چشمان محمدحسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده میگوید: من به شما ثابت میکنم که میتوانم به خط بروم و لیاقت آن را دارم.
با هر زحمتی که بود به به خط مقدم اعزام می شود. او برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقی ها رفته و لباس و اسلحهای از عراقی ها به دست میآورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک میشود، به طوری که رزمندگان مشاهده میکنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک میشود، میبینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.
محمدحسین بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه 1359 طی عملیاتی در خرمشهر دوباره زخمی می شود. و باز هم مثل گذشته خستگی ناپذیر و با روحیه ای مضاعف پس از بهبودی عازم خرمشهر شده و در میدان نبرد حاضر میشود. مسوول گروه که به توانمندی و توانایی و اراده پولادین حسین برای رزم در جبهه اعتماد و اطمینان پیدا میکند، به او اجازه ماندن در جبهه را میدهد.
او سر انجام در ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در "کوت شیخ" محلی درآن سوی رودخانه خرمشهر به شهادت رسید و بقایای پیکر مطهرش در بهشت زهرای تهران، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، به خاک سپرده شد.
نحوه شهادت:
محمدحسین فهمیده به همراه دوست شهیدش محمدرضا شمس که در یک سنگر قرار داشتند، در هجوم عراقیها، محاصره میشوند. محمدرضا شمس، زخمی میشود و محمدحسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند و به سنگر خود برگشته و مشاهده میکند که 5 تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و آنها را محاصره کرده اند. او درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانکها حرکت میکند. تیری به پای او میخورد و از ناحیه پا مجروح میشود. اما بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی میکند و از لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او میآمد، خود را به تانک پیشرو می رساند و خود را زیر تانک می اندازد و آن را منفجر میکند و بدنش تکه تکه شده و به فیض شهادت نائل می آید. سربازان دشمن گمان میکنند که حملهای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، همگی روحیه خود را میبازند و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و نیروهای کمکی ایرانی هم میرسند و نیروهای ایرانی موفق میشوند که عراقیها را از آن منطقه به عقب برانند.
بدنبال شهادت محمدحسین فهمیده، رادیوی جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود این خبر را اعلام میکند که: نوجوان سیزده ساله ای با رشادت و فداکاری خود را زیر تانک دشمن بعثی انداخته، آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. حضرت امام خمینی(ره) در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر فرمودند، درباره شهادت این نوجوان چنین می فرماید:
«رهبر ما آن نوجوان سیزدهسالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
روز شهادت این شهید بزرگوار به علت رشادت و شهامت وصف ناپذیرش، روز بسیج دانشآموزی نامگذاری شده است.
رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) درباره ایشان چنین میفرمایند:
زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد.
و در دیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند:
بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی میکند.
سید شهیدان اهل قلم، حاج مرتضی آوینی، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نام "شهری در آسمان" شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا، ترسیم میکند:
خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست. اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر. ... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
هشتم آبان به عنوان «روز بسیج دانشآموزی» و همچنین روز ۱۳ آبان به افتخار او به عنوان روز دانشآموز در ایران نامگذاری شد و سازمانی به همین نام زیر نظر بسیج مستضعفین تشکیلشد.
اشیای بازمانده از شهید حسین فهمیده در موزه شهدا تهران نگهداری میشود.
موزه شهدای دانشآموز در خانه پدری حسین فهمیده در کرج ساخته شد. پیشاز این تصویر حسین فهمیده بصورت نقشآب روی اسکناس دوهزار ریالی چاپ شده بود
توصیه شهدا به شما نوجوانان اهمیت دادن به نماز است
پدر شهید حسین فهمیده در مراسم بزرگداشت روز بسیج دانشآموزی و سالروز شهادت حسین فهمیده در حرم مطهر شهدای آستانهاشرفیه گفت: توصیه شهدا به شما نوجوانان اهمیت دادن به نماز است.
وی ضمن تقدیر از مداح نوجوان مراسم، خطاب به دانش آموزان و توصیه آنان به قرائت قرآن و اطاعت از پدر و مادر اظهار کرد: مربیان و معلمان با توزیع وصیت نامه شهدا در مدارس نسل دانشآموزی را با ویژگی های شهدا آشنا کنند تا دانش آموزان بتوانند با پدر و مادر شهیدان در ارتباط باشند.
پدر شهید حسین فهمیده تصریح کرد: شهدا نرفتند که جنگ کنند و شهید بشوند و ما راست و راست در خیابانها بگردیم و باید با رفتار و سیره شهدا، حرمت آنان را حفظ کنیم.
وی خطاب به دانش آموزان نوجوان و جوانان حاضر یاد آور شد: شما جوانان دانش آموز می توانید با حضور در گلزار شهدا ی شهرستان خود با آنان مسائل خود را بازگو کنید و به خون شهدا قسم که پاسخ سوالهایتان را شهدا به نحوی به شما انتقال خواهند داد.