اگر نه روی دل اندر برابرت دارم
من این نماز حساب نماز نشمارم
ز عشق روی تو من رو به قبله آوردم
وگرنه من ز نماز و ز قبله بیزارم
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی
حدیث درد و فراق تو، با تو بگذارم
و گرنه این چه نمازی بود که من با تو
نشسته روی به محراب و دل به بازارم
نماز کن به صفت چون فرشته ماند ومن
هنوز در صفت دیو و دل گرفتارم
از این نماز ریایی چنان خجل شده ام
که در برابر رویت نظر نمی آرم
مولوی