تکریم و هویت بخشی

قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً»( احزاب/ 43)؛
او كسى است كه بر شما درود مى‏فرستد و فرشتگان او (نيز بر شما درود مى‏فرستند) تا شما را از تاريكى‏ها (كفر، شرك، جهل، تفرقه و خرافات) به سوى نور (ايمان، تقوا، علم و وحدت) درآورند و او به مؤمنان مهربان است.
راه دعوت مردم به دين، درود و رحمت است. «يُصَلِّي عَلَيْكُمْ ... لِيُخْرِجَكُمْ»
فرشتگان، هم بر مؤمنان درود مى‏فرستند، «يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ» و هم براى آنان استغفار مى‏كنند. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»( غافر/ 7).
حضرت ابراهیم ع همین که به ذبح مأموريت يافت، براي تکریم و هویتبخشی فرزندش، اين مسأله را با نوجوان خود مطرح کرد و از او نظر خواست فرمود: «فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏» .
آری! در یک خانواده، دختر جوان میتواند به بزرگ خانواده پیشنهاد اقتصادی دهد و پدر بپذیرد همانگونه که در قرآن می خوانیم: دختر شعیب، به پدر پیشنهاد کرد که موسای جوان را برای کمک خود استخدام کند و پدر پذیرفت، ولي پيش از آنکه جوانی در خانه دخترداری ساکن شود، مسأله ازدواج او را حل کرد و به موسی گفت: من تصميم دارم یکی از دخترانم را به همسری تو درآورم. «إِنِّي أُريدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْن‏» (قصص/ 27).
در این ماجرا پیشنهاد اقتصادي دختر، قبول پدر و پیشنهاد ازدواج پدر مطرح مي‌شود و به قول معروف به پیشگیری قبل از درمان و ایمنی قبل از کار اشاره مي‌گردد.
اگر انسان، به ويژه نسل نو، خود را در جامعه عزیز و شریف احساس کرد، به کارهای سبک نمی‌پردازند. (مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ لَمْ يُهِنْهَا بِالْمَعْصِيَة)( غرر الحكم و درر الكلم، ص: 634).
و این یک مسأله طبیعی است هیچ کس با لباس روحانیت حاضر نیست در خیابان بدود یا آدامس بجود و هیچ سرهنگ و سرتیپی که با لباس فرم باشد، حاضر نیست به کارهای سبک دست بزند.
بی جهت نیست که پیامبر اسلام ص ، حتی كودكان را با اسم صدا نمی‌زد بلکه آنان را با کنیه (که در عرب نشانه تکریم است) مورد خطاب قرار مي‌داد، به آنان سلام میکرد و حق آنان را پاس می‌داشت. مثلاً نوجوانی از پیامبر ص ، ظرف آبی را که پیامبر از آن نوشیده بود، درخواست کرد. در همین هنگام افراد بزرگتر نیز تقاضا کردند، ولی حضرت فرمود: باید نوبت آن نوجوان محفوظ بماند.
ديگر اينكه اگر کسی در جایی نشسته، نبايد او را بلند کنیم و دیگران را در جاي او بنشانیم. احترام افرادي كه تازه به مجلس وارد شده‌اند، نباید سبب شود تا کرامت افراد نشسته را بشکنیم، هر چند آن شخص نشسته، کودک یا نوجوان باشد و آن شخص وارد شونده، بزرگترین شخصیت.
خاطره
در ایام عاشورا، شبی در مجلس مهم و پرجمعیتی بر منبر مشغول سخنرانی بودم. مسؤولان منطقه وارد شدند. مسؤول جلسه برای احترام به این افراد پای منبر آمد و نوجوانانی که آنجا نشسته بودند را بلند کرد و مسؤولان را آنجا نشاند.
من با دیدن این صحنه احساس کردم کار اشتباهي انجام شده است؛ زیرا هیچ کس حق ندارد کسی را از جایی که نشسته بلند کند. سخن خود را روی منبر قطع کردم و گفتم: یک مسأله شرعی بگویم، بعد سخنم را ادامه بدهم و آن این است که از مسؤولان محترم براي شرکت در جلسه امام حسین تشکر میکنم ولی چون مدیر هیأت، نوجوانان را با زور بلند کرد و شما را نشاند، این کار حرام و توهین به آنها است. از شما تقاضا میکنم برخیزید و هر جایی که جا هست، بنشینید و از بچهها خواستم که به جای خود برگردند. بچهها با یک نشاط جدیدی پای منبر نشستند و به دليل دفاع از حق طبیعی و شرعی‌شان، نوک انگشتان خود را بر لب گذاشته و میبوسیدند و از پای منبر این بوسهها را به سمت من پرتاب میکردند.
خاطره ای دیگر
مرحوم آیت الله قاضی، از عالمان سالمند دزفول، بر سر سفرهای در کنار آیت الله خامنهای (رهبر جمهوری اسلامی) نشسته بود. ظرفهای غذا تقسیم شد. در هر ظرفی مقداری برنج و دو سیخ کباب بود، مرحوم قاضی نیمی از برنج و یک سیخ کباب را برداشت و فرمود: بقیه را به دیگران بدهید. به وي گفتند: اگر برنج را نمیخورید، لااقل کبابش را بردارید. فرمود: مگر کسی که نصف دیگر برنج را میخورد نیاز به کباب ندارد؟ این انصاف نیست که من کباب را بخورم و برنجش را برای دیگران بگذارم. این نوع توجه به حالت‌هاي خود که دوری از خودخواهی است و توجه به حقوق و تکریم دیگران که یک نوع ایثار است، فقط در سایه تربیت اسلامی پیدا میشود.
دسته ها: دعوت به نماز ,

مطالبِ استاد محسن قرائتینوشته . لینک . به قلم مطالبِ استاد محسن قرائتی در 9 شهریور 1396 ساعت 12:01

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام