استمداد از خدا
دعوت به خیر (نماز و هر کار دیگری) تنها با علم، تجربه، روانشناسی، استفاده از ابزار و فرمولها انجام نميشود، بلکه اثر این کار مقدس باید از سرچشمه بی نهایتی گرفته شود.
حضرت ابراهیم ع از خداوند متعال میخواهد که پس از خودش افرادی مبعوث شوند و مردم را به علم و تزکیه دعوت کنند. « رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولا»
او از خدا میخواهد که توفیق اقامه نماز را به خود و ذریه اش مرحمت کند. «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي»
نکته مهم: حضرت ابراهیم ع ، از خداوند متعال برای نسل خود دو نعمت مهم را درخواست كرد:
1.¬ اقامه نماز؛ «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي»
2. ¬رهبری مردم؛ زیرا همین که خداوند متعال فرمود: ای ابراهیم! من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، «إنی جاعلک للناس اماماً»، حضرت ابراهیم ع ، درخواست كرد که خدایا! این مقام را به نسل من هم بده «قال و من ذریتی» .
اگر ما این دو درخواست را کنار هم بگذاریم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه وزن اقامه نماز ، وزن رهبری امت است. چون از یک حلقوم، دو درخواست غیرمتناسب بيرون نميآيد.
¬امام سجاد ع در دعا از خدا میخواهد که زبان و نطقش به هدایت باز شود. «الهی انطقنی بالهدی»
حضرت موسی ع از خدا میخواهد که در کار دعوت به خدا شرح سينه، آسانی امور و بیان روانی که مردم کلامش را به طور عمیق بفهمند، عنایت فرماید.
راز این طلب از خداوند آن است که دعوت کننده به حق میخواهد دست انسانها را در دست خدا بگذارد. و این راهنمایی نیاز دارد که دست لطف خدا را باز ببیند.
و اگر از سوي او عنایتی نباشد، توفیقی به دست نميآيد.
بدیهی است هدایت به دست خداست و انسان واسطه ای بیش نیست.
در برخي آیات قرآن کریم میخوانیم که خداوند متعال به پیامبرش میفرماید: تو نمیتوانی هر که را بخواهی هدایت کنی، بلکه این خداوند است که هر که را بخواهد هدایت میفرماید « إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين» .
امام سجاد ع در دعای مکارم الاخلاق میفرماید: «واجعلنی من ادلة الرشاد؛ خدایا! مرا راهنمای رشد دیگران قرار بده.»
بر هر مسلمانی واجب است که در هر نمازی از خداوند متعال هدایت خود را درخواست کند. «اهدنا الصراط المستقیم».
راه مستقیم در فکر، نیت، عمل، ابزار، شیوه، انتخاب زمان، انتخاب مکان، انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، برنامه ریزی، یارگیری، و در همه چیز بدون استمداد از خداوند امکان ندارد.
جالب آن است که در نماز حق نداریم بگوییم: «اهدنی» باید بگوییم «اهدنا» یعنی این هدایت از خدا را برای همه و در همه چیز بخواهیم.
مهمتر آنکه پیغمبر اسلام دو برابر دیگران از خدا میخواست که به راه مستقیم هدایت شود. زیرا افزون بر نمازهای شبانه روزی، نماز شب نیز بر پیغمبر واجب بود. که در آن نمازها نیز باید «اهدنا الصراط المستقیم» گفته شود.
این در حالی است که پیامبر ص ، نه تنها در راه مستقیم است، بلکه تسلط کامل بر راه مستقیم دارد. زیرا در سوره مبارکه یس به پیامبر خطاب میشود که تو بر راه مستقیم تسلط داری. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * عَلىَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم» .
شاید بتوان استفاده کرد کسانی که مسؤول کار فرهنگی هستند، بیشتر از دیگران در خطر انحرافند بنابراين باید بیشتر از خدا بخواهند که در راه مستقیم بمانند.
دعوت به هر کار خیر و به ويژه نماز باید همراه با طلب ياري از خدا باشد تا در آغاز، تلاشهای انسان همراه با ریا نباشد، و اگر کاری را خالصانه شروع کرد، در وسط کار گرفتار عجب و غرور نگردد و اگر در آغاز و در وسط خالص بود، پس از آن گرفتار حبط و نابودی عمل نشود.
ورود و خروجش صادقانه باشد «رَبِّ أَدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْق» .
دعوت به خیر (نماز و هر کار دیگری) تنها با علم، تجربه، روانشناسی، استفاده از ابزار و فرمولها انجام نميشود، بلکه اثر این کار مقدس باید از سرچشمه بی نهایتی گرفته شود.
حضرت ابراهیم ع از خداوند متعال میخواهد که پس از خودش افرادی مبعوث شوند و مردم را به علم و تزکیه دعوت کنند. « رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولا»
او از خدا میخواهد که توفیق اقامه نماز را به خود و ذریه اش مرحمت کند. «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي»
نکته مهم: حضرت ابراهیم ع ، از خداوند متعال برای نسل خود دو نعمت مهم را درخواست كرد:
1.¬ اقامه نماز؛ «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي»
2. ¬رهبری مردم؛ زیرا همین که خداوند متعال فرمود: ای ابراهیم! من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، «إنی جاعلک للناس اماماً»، حضرت ابراهیم ع ، درخواست كرد که خدایا! این مقام را به نسل من هم بده «قال و من ذریتی» .
اگر ما این دو درخواست را کنار هم بگذاریم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه وزن اقامه نماز ، وزن رهبری امت است. چون از یک حلقوم، دو درخواست غیرمتناسب بيرون نميآيد.
¬امام سجاد ع در دعا از خدا میخواهد که زبان و نطقش به هدایت باز شود. «الهی انطقنی بالهدی»
حضرت موسی ع از خدا میخواهد که در کار دعوت به خدا شرح سينه، آسانی امور و بیان روانی که مردم کلامش را به طور عمیق بفهمند، عنایت فرماید.
راز این طلب از خداوند آن است که دعوت کننده به حق میخواهد دست انسانها را در دست خدا بگذارد. و این راهنمایی نیاز دارد که دست لطف خدا را باز ببیند.
و اگر از سوي او عنایتی نباشد، توفیقی به دست نميآيد.
بدیهی است هدایت به دست خداست و انسان واسطه ای بیش نیست.
در برخي آیات قرآن کریم میخوانیم که خداوند متعال به پیامبرش میفرماید: تو نمیتوانی هر که را بخواهی هدایت کنی، بلکه این خداوند است که هر که را بخواهد هدایت میفرماید « إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين» .
امام سجاد ع در دعای مکارم الاخلاق میفرماید: «واجعلنی من ادلة الرشاد؛ خدایا! مرا راهنمای رشد دیگران قرار بده.»
بر هر مسلمانی واجب است که در هر نمازی از خداوند متعال هدایت خود را درخواست کند. «اهدنا الصراط المستقیم».
راه مستقیم در فکر، نیت، عمل، ابزار، شیوه، انتخاب زمان، انتخاب مکان، انتخاب همسر، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، برنامه ریزی، یارگیری، و در همه چیز بدون استمداد از خداوند امکان ندارد.
جالب آن است که در نماز حق نداریم بگوییم: «اهدنی» باید بگوییم «اهدنا» یعنی این هدایت از خدا را برای همه و در همه چیز بخواهیم.
مهمتر آنکه پیغمبر اسلام دو برابر دیگران از خدا میخواست که به راه مستقیم هدایت شود. زیرا افزون بر نمازهای شبانه روزی، نماز شب نیز بر پیغمبر واجب بود. که در آن نمازها نیز باید «اهدنا الصراط المستقیم» گفته شود.
این در حالی است که پیامبر ص ، نه تنها در راه مستقیم است، بلکه تسلط کامل بر راه مستقیم دارد. زیرا در سوره مبارکه یس به پیامبر خطاب میشود که تو بر راه مستقیم تسلط داری. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * عَلىَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم» .
شاید بتوان استفاده کرد کسانی که مسؤول کار فرهنگی هستند، بیشتر از دیگران در خطر انحرافند بنابراين باید بیشتر از خدا بخواهند که در راه مستقیم بمانند.
دعوت به هر کار خیر و به ويژه نماز باید همراه با طلب ياري از خدا باشد تا در آغاز، تلاشهای انسان همراه با ریا نباشد، و اگر کاری را خالصانه شروع کرد، در وسط کار گرفتار عجب و غرور نگردد و اگر در آغاز و در وسط خالص بود، پس از آن گرفتار حبط و نابودی عمل نشود.
ورود و خروجش صادقانه باشد «رَبِّ أَدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْق» .