هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد؛ و اگر شخص سنگینباری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد! تو فقط کسانی را بیممیدهی که از پروردگار خود در پنهانی میترسند و نماز را برپا میدارند؛ و هر کس پاکی (و تقوا) پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمیگردد؛ و بازگشت (همگان) به سوی خداست! آیه ی هجدهم سوره ی مبارکه ی فاطر و پیام های وحیانی این آیه
۱ - هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نکشیده و مسؤولیت آن را نمى پذیرد. (و لاتزر وازرة وزرأُخرى)
۲ - بارگناه هر کسى تنها بر دوش خود او است. (و لاتزر وازرة وزرأُخرى)
۳ - گناه، بارى سنگین بر دوش انسان ها است. (و لاتزر وازرة وزرأُخرى ... و لو کان ذاقربى)«وزر» (مرادف «ثقل») به معناى بارسنگین است و به گناه از آن رو که داراى تبعات و آثار زیانبار سنگینى است، «وزر» گفته مى شود.
۴ - در قیامت، حتى خویشاوندان هم از به دوش کشیدن بارگناه کسان خود، سر باز مى زنند. (و إن تدع مثقلة إلى حملها لایحمل منه شىء و لو کان ذاقربى)
۵ - بى یاورى انسان در قیامت، حتى از سوى خویشاوندان خود (و إن تدع مثقلة إلى حملها لایحمل منه شىء و لو کان ذاقربى)
۶ - روابط فامیلى و عاطفى، هیچ تأثیرى در سرنوشت انسان در روز رستاخیز ندارد. (و إن تدع مثقلة إلى حملها لایحمل منه شىء و لو کان ذاقربى)
۷ - انذارها و اخطارهاى پیامبر(ص)، تنها در خداترسان و بر پادارندگان نماز مؤثر بوده است.(إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۸ - خداترسى و نماز، از زمینه هاى لازم براى تأثیرپذیرى از انذارها و اخطارهاى پیامبران (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۹ - خداترسان و نمازگزاران، بیشتر از دیگران، حق پذیراند. (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۱۰ - تأثیر انذارها و اخطارها - هرچند به حق و از جانب حق مداران باشد - در گرو وجود شایستگى ها و زمینه هاى لازم براى پذیرش در نهاد آدمى است. (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۱۱ - ارزشمندى خداترسى و دورى از گناه در نهان و به دور از انظار و اطلاع یافتن دیگران (الذین یخشون ربّهم بالغیب) برداشت یاد شده از آمدن قید «بالغیب» به دست مى آید; زیرا ترس از خدا در هر حال مطلوب است. بنابراین آمدن این قید، بیانگر اهمیت و ارزش والاى خدا ترسى در خلوت مى باشد.
۱۲ - نماز، مظهر ایمان راستین و خداترسى است. (الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)یاد کردن از برپایى نماز پس از خداترسى، مى تواند به عنوان یکى از مصادیق و مظاهر این خداترسى باشد.
۱۳ - اعتقاد به ربوبیت الهى، مقتضى خشیت و خداترسى است. (الذین یخشون ربّهم)
۱۴ - پاکى و دورى از گناه و آلودگى ها، به سود بشر (و من تزّکى فإنّما یتزّکى لنفسه)
۱۵ - بازگشت انسان ها، تنها به سوى خداوند است. (و إلى اللّه المصیر) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که آیه شریفه تنها ناظر به بازگشت انسان ها باشد. گفتنى است تقدیم خبر (إلى اللّه) بر مبتدا (المصیر)، مفید حصر مى باشد.
۱۶ - تنها خداوند، مقصد و منتهاالیه حرکت تمامى موجودات جهان است. (و إلى اللّه المصیر)برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که آیه شریفه، ناظر به حرکت و بازگشت همه موجودات باشد. گفتنى است «مصیر» به معناى «مرجع» است (لسان العرب).
۱۷ - جهان هستى، هدف مند و داراى حرکت تکاملى است. (و إلى اللّه المصیر) «اللّه» ذات مستجمع صفات کمالیه است. بر این اساس لازمه مرجع و مقصد بودن خداوند براى جهان، این است که جهان هدف مند بوده و رو به تکامل داشته باشد; زیرا حرکت به سوى کمال مطلق، کمال آور است.
۱ - هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نکشیده و مسؤولیت آن را نمى پذیرد. (و لاتزر وازرة وزرأُخرى)
۲ - بارگناه هر کسى تنها بر دوش خود او است. (و لاتزر وازرة وزرأُخرى)
۳ - گناه، بارى سنگین بر دوش انسان ها است. (و لاتزر وازرة وزرأُخرى ... و لو کان ذاقربى)«وزر» (مرادف «ثقل») به معناى بارسنگین است و به گناه از آن رو که داراى تبعات و آثار زیانبار سنگینى است، «وزر» گفته مى شود.
۴ - در قیامت، حتى خویشاوندان هم از به دوش کشیدن بارگناه کسان خود، سر باز مى زنند. (و إن تدع مثقلة إلى حملها لایحمل منه شىء و لو کان ذاقربى)
۵ - بى یاورى انسان در قیامت، حتى از سوى خویشاوندان خود (و إن تدع مثقلة إلى حملها لایحمل منه شىء و لو کان ذاقربى)
۶ - روابط فامیلى و عاطفى، هیچ تأثیرى در سرنوشت انسان در روز رستاخیز ندارد. (و إن تدع مثقلة إلى حملها لایحمل منه شىء و لو کان ذاقربى)
۷ - انذارها و اخطارهاى پیامبر(ص)، تنها در خداترسان و بر پادارندگان نماز مؤثر بوده است.(إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۸ - خداترسى و نماز، از زمینه هاى لازم براى تأثیرپذیرى از انذارها و اخطارهاى پیامبران (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۹ - خداترسان و نمازگزاران، بیشتر از دیگران، حق پذیراند. (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۱۰ - تأثیر انذارها و اخطارها - هرچند به حق و از جانب حق مداران باشد - در گرو وجود شایستگى ها و زمینه هاى لازم براى پذیرش در نهاد آدمى است. (إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)
۱۱ - ارزشمندى خداترسى و دورى از گناه در نهان و به دور از انظار و اطلاع یافتن دیگران (الذین یخشون ربّهم بالغیب) برداشت یاد شده از آمدن قید «بالغیب» به دست مى آید; زیرا ترس از خدا در هر حال مطلوب است. بنابراین آمدن این قید، بیانگر اهمیت و ارزش والاى خدا ترسى در خلوت مى باشد.
۱۲ - نماز، مظهر ایمان راستین و خداترسى است. (الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوة)یاد کردن از برپایى نماز پس از خداترسى، مى تواند به عنوان یکى از مصادیق و مظاهر این خداترسى باشد.
۱۳ - اعتقاد به ربوبیت الهى، مقتضى خشیت و خداترسى است. (الذین یخشون ربّهم)
۱۴ - پاکى و دورى از گناه و آلودگى ها، به سود بشر (و من تزّکى فإنّما یتزّکى لنفسه)
۱۵ - بازگشت انسان ها، تنها به سوى خداوند است. (و إلى اللّه المصیر) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که آیه شریفه تنها ناظر به بازگشت انسان ها باشد. گفتنى است تقدیم خبر (إلى اللّه) بر مبتدا (المصیر)، مفید حصر مى باشد.
۱۶ - تنها خداوند، مقصد و منتهاالیه حرکت تمامى موجودات جهان است. (و إلى اللّه المصیر)برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که آیه شریفه، ناظر به حرکت و بازگشت همه موجودات باشد. گفتنى است «مصیر» به معناى «مرجع» است (لسان العرب).
۱۷ - جهان هستى، هدف مند و داراى حرکت تکاملى است. (و إلى اللّه المصیر) «اللّه» ذات مستجمع صفات کمالیه است. بر این اساس لازمه مرجع و مقصد بودن خداوند براى جهان، این است که جهان هدف مند بوده و رو به تکامل داشته باشد; زیرا حرکت به سوى کمال مطلق، کمال آور است.