متن سخنرانی برادر مسعود دریس در جمع دانشجویان دانشگاه تهران
مهمترین مسئله در نماز این است که چگونه در نماز خاشع باشیم؟ چگونه در نماز به طمانینه و آرامش دست یابیم؟چگونه نماز را زندگی کنیم؟ نه اینکه چگونه نماز بخوانیم بلکه چگونه نماز را با تمام وجود زندگی کنیم؟ از ما انجام دادن یکسری حرکات خاص که برخی آن را با یک نمایش اشتباه گرفته اند را در نماز نخواسته اند که فقط به انجام آن مامور شده ایم و به آن بسنده کنیم. اجازه فرمائید از ابتدای نماز آغاز کنیم.ابتدای نماز کجاست؟ ابتدای نماز پاسخ به این سوال است نماز از اینجا آغاز می شود که خداوند برای چه ما را آفرید؟ هدف از خلقت ما چه بوده؟ سوال بسیار تکراری که جواب آن را همه حفظ هستیم. چرا ما را آفرید؟ بخاطر اینکه او را عبادت کنیم و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون (56 ذاریات)قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین وحده لا شریک له و بذلک امرت(162 انعام)حال نوبت به این پرسش می رسد که اگر خداوند ما را برای عبادت خود آفریده است آیا زندگی ما هم عبادت است؟ از کسانی که نماز نمی خوانند باید پرسید که شما اصلا برای چه زندگی می کنید؟ اگر خداوند این همه توان به انسان عنایت کرده در پوست و گوشت و استخون و رگ و... همه برای عبادت باشد، خوب تکلیف اونایی که نماز نمی خوانند چیست؟لذا می بینیم کسی که در دنیا سجده نکرده است در آخرت هم نمی تواند سجده کند وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلایَسْتَطِیعُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ ( سوره قلم آیه 42 و 43)تو امروز در سلامت کامل هستی و از تو خواسته می شود که سجده کنی . پس سجده کن قبل از آمدن روزی که در آن از نعمت سجده محروم شوی. سجده کن قبل از آنکه آرزو کنی که سجده کنی ولی نتوانیاز کسی که نماز نمیخواند، نباید پرسید تو چرا نماز نمیخوانی؟باید پرسید تو برای چه زنده ای و برای چه زندگی میکنی؟ قیمت زندگی چه خواهد بود اگر از نعمت نماز محروم هستی؟ قیمت تو از زندگی چیست اگر نماز نمی خوانی؟کسی که نماز نمی خواند اساساً نه زنده است و نه زندگی می کنداز آیه ای که فرموده ترهقهم ذله اینگونه به دست می آید که عزت در این است که نماز بخوانی – عزیز کسی است که با خدا در ارتباط باشد. خداوند فرموده است: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلَّا الْمُصَلِّينَ (معارج 19و20و21)مردمی که نماز نمی خوانند احوال عجیب و غریبی دارند. کسی که نماز نمی خواند گرفتار تیه و سرگردانی است. کسی که نماز نمی خواند یعنی استرس یعنی اضطراب ، یعنی دلهره، یعنی ظلمت درون، یعنی اینها جایگزین نماز است در زندگی افرادی که از نماز بهره ای نبرده اند. و در پایان باید عرض کنم کسی که نماز نمی خواند زندگی نمی کند ما باید بدانیم که به رو به روی خدا ایستادن و او را عبادت کردن سخت محتاجیم ، این احتیاج را باید درک کرد، کسانی که نماز نمی خوانند این احتیاج را در خود احساس نمی کنند واین فاجعه است و ابتدای نگون بختی و سیه رویی است محرومیت هم از جایی آغاز می شود که انسان ضعیف و پر از ضعف به خدای قوی احتیاج نداشته باشد. تو احتیاج داری به اینکه برای خدا در دنیا خود را ذلیل کنی تا در آخرت عزیز شوی. نشنیدی که فرمود برخی در آخرت ترهفهم ذله ،ذلت در آخرت محصول تکبر ورزیدن در دنیاست. اگر امروز حاضر نشوی که برای خدا خود را ناچیز و کوچک بشمری در آخرت فقط ذلت و خواری حاصلت خواهد شد.ما امروز به نماز محتاجیم. چون به سعادت نیازمندیم، کسی که محتاج سعادت و رستگاری است پس لاجرم بایستی نماز را گرامی و محترم بشمرد.چه چیزی در این دنیا می تواند برا ما سعادت و رستگاری را رقم زند؟ چه چیزی می تواند امنیت خاطر، آرامش درون و احساس خوبی ،خوشی و سعادت را برای ما محقق سازد؟ جز ارتباط با خدا، جز رضایت حضرت حق ،جز قرب و نزدیکی با خداوند، سعادت زمانی حاصل می شود و رستگاری زمانی اتفاق می افتد که شما احساس کنی خداوند از تو رضایت داردو رضایت خداوند زمانی حاصل می شود که تو از او اطاعت کنی، اطاعت محض – لذا ما به جد نیاز داریم به نماز- ما شدیداً به نماز محتاجیم به نماز واقعی و حقیقی نیاز داریم تا بتوانیم معنا و مفهوم زندگی و حیات طیبه را دریابیم تا فلسفه ی حیات را درک کنیم.حال که ما تصمیم گرفته ایم نماز بخوانیم. پرسش اصلی این است که چگونه نماز بخوانیم که از آن لذت ببریم؟ چگونه می توان در نماز، زندگی کرد؟ وبا نماز زندگی کرد؟ چگونه می شود نماز را با تمام وجود فهمید و درک کرد؟ در نماز همانطور که می دانید ارکانی وجود دارد و همچنین واجبات و مستحباتی وجود دارد و روح نماز چهار چیز است نیت و اخلاص ، خشوع و حضور قلب، اگر می خواهی نماز بسان یک موجود زنده باشد و در تو رسوخ کند و تو به واسطه آن زندگی کنی – روح نماز چهار جز دارد، اول از نیت آغاز میکنیم. همانطور که قبلاً گذشت و از تارک الصلاه پرسیدیم که تو چرا نماز نمی خوانی، حال باید از نمازگزار بپرسیم که تو چرا نماز می خوانی؟ پاسخ به این سوال قسمت اول از روح نماز را (نیت) حل خواهد کرد در واقع این کلید ورود به روح نماز است.
تو برای چه نماز می خوانی؟ یک سوال چالشی که بایستی خوب از پس آن برآییمخوب برخی نماز می خوانند که دیگران بگویند او نماز خوانده است. خوب مردم گفتن که تو نماز خوانده ایی ولی در اینصورت تو چیزی نزد پروردگارت نخواهی داشت. نماز می خواند که به راحتی برسد خوب به راحتی رسیدی ولی نزد خداوند چیزی بدست نیاوردی، مگر پیامبر نفرمودن که ارحنا بها یا بلال، بله ما به واسطه ی نمازبه راحتی و آرامش می رسیم ، ولی نماز را برای راحتی و آرامش نمی خوانیم نباید نیت تو از نماز این باشد که نماز میخوانم برای توسعه ی رزق، نماز برای کسب موفقیت، نماز برای رفع حوائج دنیوی، خیر، باید نماز بخوانیم که خداوند از ما راضی باشد. برای کسب رضایت خداوند نماز بخوانیم و بعد از او بخواهیم که به ما رزق و روزی و سلامت و عافیت و ... عطا نماید، اینها نباید هدف باشد نباید نیت ما در نماز اینها باشد اینها نتیجه ی عمل مقدسی مثل نماز است ولی هدف نماز نباید باشد.چرا نماز میخوانی؟ چون خداوند به من دستور داده است که نماز بخوانم- امر پروردگاراست ولی اگر مطالب فوق الذکر به عنوان نیت و هدف قرار گیرد و سپس نماز را خواندیم، و رزق ما گشایش نیافت، آیا باید نماز را تعطیل و ترک کرد؟آیا نماز باعث گسترش و توسعه رزق و جلب آن می شود؟ بله یقین بدان که اگرنماز را برای خدا خالصانه بجاآوری یکی از هزاران اثر و برکات نماز جلب روزی خواهد بود.دلیل آن هم آیه ی شریفه ی وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوي(سوره طه آیه 132) پس ما برای خدا نماز را بجای می آوریم و خداوند رزق را زیاد می کند و هم و غم را از بین می برد و نماز را برای او می خوانم و خداوند سعادت و فرح و شادی و نشاط و آرامش را عنایت می نماید، نه اینکه نماز بخوانیم که روزی ما توسعه یابد- نماز بخوانیم که مریض ما شفا یابد، خیر این اشتباه فاحش ما در فهم عبودیت و بندگی است. بلکه ما عبادت می کنیم خدا را برای قرب به او و برای نیل به رضایت او و برای بندگی او، و پس از آن خداوند همه ی خوبی ها را و همه ی خیرات و برکات خود را در اختیار ما قرار خواهد داد. این قسمت را جمع بندی کنیم چرا نماز می خوانیم؟ چون خداوند دستور داده است چون امر خداوند است.در قرآن داریم که واسجدواقترب سجده کن و تقرب بجوی، پس من نماز می خوانم که به واسطه آن ارتفاع پیدا کنم. بالا بروم، به خداوند نزدیک تر شوم. این نیت و اخلاص است، حالا نوبت به خشوع و حضور قلب می رسد. نماز همانطور که مستحضرید شامل مناجات است و افعال است و اذکار است و با عدم حضور قلب مقصود از افعال و اذکار و مناجات حاصل نمی گردد.اگر آنچه به زبان رانده می شود از ضمیر ما منبعث نشود و از درون ما جوشش پیدا نکند و با باطن ما (قلب ما) در ارتباط نباشد، مجموعه ایی از هزل گویی و هزیان گویی را شکل خواهد داد. یعنی چی؟ یعنی اگر آنچه زبان می گوید بیان کننده آنچه قلب می گوید نباشد، به عبارتی الفاظی که در نماز به زبان می آورد در اصل آن کلمات را قصد نمی کند، مثلاً در الحمدالله رب العالمین باید قصد انسان این باشد که حمد و ثنای خدا را بجا بیاورد ولی کسی که حضور قلب ندارد، در اصل قصد ندارد و چون مقصود حاصل نمی شود کلمات و افعال و اذکار ما آن اثری که بر آن مترتب است را ندارد. پس این اذکار وجود خارجی نخواهد داشت – اثری نخواهد داشت، قیمتی هم پیدا نخواهد کرد.وان تقولوا علی الله ما لا تعلمون باید بدانی که چه میگویی والا چیزی را می گویی که نمی دانی – در آیه ی ایاک نعبد قصد من عبودیت خداست – درآیه ایاک نستعین قصد من خواستن از خداست و دراهدنا الصراط المستقیم قصد من طلب و درخواست و دعاست – قصد باید کرد و قصد بدون اتصال زبان و دل، حاصل نمی شود.این باعث حضور قلب می گردد. من باید اعتقاد و اعتماد قلبی داشته باشم به چیزی که قصد کرده ام، نه چیزی که گفته ام. لذا باید آنچه به زبان رانده می شود مبین آنچه که در دل به آن اعتقاد داری باشد. اگر این اتفاق مبارک رقم خورد دیگر هواس پرتی بوجود نخواهد آمد. تنها راه خلاصی از هواس پرتی این است که در نماز حضور قلب داشته باشیم و تنها راه تحصیل حضور قلب، قصد داشتن است. در تمام افعال و اذکار نماز وقتی من می گویم سبحان ربی العظیم و بحده، قصد من این است که خداوند صاحب تمام کمالات است و مبرا بودن او از هرگونه نقص است ، قصد ما باید این باشد. از انجام فعل رکوع و گفتن ذکر آن. کسی دچار هواس پرتی می شود که می خواهد چهار رکعت را بخواند که از آن راحت شود نه اینکه با آن راحت شود. فرق است بین کسی که با نماز راحت می شود و کسی که از نماز راحت می شود، وخلاصی می یابد.کسی که عاشقانه نماز می خواند حاضر نیست نمازش به اتمام برسد. چون با خدا نجوا می کند با خدای خود صحبت می کند، می داند چه می گوید و به چه کسی می گوید. این یعنی حضور قلب، خداوند وقتی که امر به نماز کردن آیا فرمودند که بایستید به نماز یا فرمودند اقیموا الصلاه قیام کنید؟ فرمودن وارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم و افعلوا الخیر- پس وقتی فرمودن رکوع انجام دهید و سجده بروید باید مقصود از آن را بدانیم بالاخره قصدی داشته است این افعال و اذکار.مقصود از این افعال و اذکار حاصل نمی گردد، اگر قلب حاضر نباشد و اگر فعلی و یا ذکری تهی از مقصودش باشد، غالبی تهی از مضمون خواهد بود، آنوقت فقط یک شکلی باقی می ماند، نماز به مثابه ی ترک جسم و روح است.اگر جسم باشد و روح نباشد جسم به تنهایی ارزشی و قیمتی ندارد. تمام ارزش و قیمت جسم به روح آن است. قیمت نماز هم به خشوع و حضور قلب آن استنماز پس از اتمام به بالا می رود نزد پروردگار عالم رفته و به یکی می گوید خداوند تو را حفظ کند مرا محافظت کردی و به دیگری می گوید خدا تو را ضایع گرداند همانطور که مرا ضایع کردی. برخی ها در اینجا ممکنه به واسطه ی وسوسه های شیطان بگویند خوب ما بخاطر همین نماز نمی خوانیم چون نماز ما قبول نمی شود و با این بهانه های واهی نماز را ترک می کنند. پاسخ این افراد این است که اولاً اینها بهانه ای بیش نیست و خودت خوب می دانی که پاسخ خدای مهربان در روز قیامت نخواهد بود.ثانیاً این احادیث و آیات دارد به ما انگیزه ی مضاعف می دهد که ای فرزندان آدم نماز را که می خوانی صحیح بخوان – بفهم نماز را- قصد و نیت خود را اصلاح کن، اخلاص خود را افزایش بده و قلبت را خدایی کن، در اینصورت هم قبولی نماز تضمین شده است و هم ظهور و بروز آثار و برکات و فواید آن در تو نمایان شده و تضمین می گردد.نماز را باید اولاً فرا گرفت مثل خیلی چیزهای دیگر که با آموزش و تعلیم و تعلم یاد گرفتیم و سپس مجاهدت نیاز دارد برای اقامه آن و خداوند فرموده است الذین جاهدوافینا لنهدینهم سبلنا (سوره عنکبوت آیه 69) از تو جهاد کردن و از خداوند راه ها را نشان دادن و باز کردن، پس وقتی گفتی الله اکبر یعنی خداوند بزرگ تر از مشکلات من است، بزرگ تر از دنیای من و بزرگ تر از زن و فرزند و پول و جاه و مقام و ... خواهد بود.اینجاست که انسان از نماز خود لذت می برد و در آن زندگی می کند این نماز توان بالا بردن انسان تا عرش خداوند را خواهد داشت.آخرین صحبت اینکه دوستان عزیز بیایید، با عزمی راسخ نسبت به غنی سازی نمازمان همت گماریم و با افزایش آگاهی و توجه و حضور قلب نمازی متفاوت تر از قبل بخوانیم و هر روز بهتر از دیروز نسبت به اقامه ی واقعی نماز تلاش کنیم.امیدوارم در زمره اقامه کنندگان نماز بوده باشیم.
مهمترین مسئله در نماز این است که چگونه در نماز خاشع باشیم؟ چگونه در نماز به طمانینه و آرامش دست یابیم؟چگونه نماز را زندگی کنیم؟ نه اینکه چگونه نماز بخوانیم بلکه چگونه نماز را با تمام وجود زندگی کنیم؟ از ما انجام دادن یکسری حرکات خاص که برخی آن را با یک نمایش اشتباه گرفته اند را در نماز نخواسته اند که فقط به انجام آن مامور شده ایم و به آن بسنده کنیم. اجازه فرمائید از ابتدای نماز آغاز کنیم.ابتدای نماز کجاست؟ ابتدای نماز پاسخ به این سوال است نماز از اینجا آغاز می شود که خداوند برای چه ما را آفرید؟ هدف از خلقت ما چه بوده؟ سوال بسیار تکراری که جواب آن را همه حفظ هستیم. چرا ما را آفرید؟ بخاطر اینکه او را عبادت کنیم و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون (56 ذاریات)قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین وحده لا شریک له و بذلک امرت(162 انعام)حال نوبت به این پرسش می رسد که اگر خداوند ما را برای عبادت خود آفریده است آیا زندگی ما هم عبادت است؟ از کسانی که نماز نمی خوانند باید پرسید که شما اصلا برای چه زندگی می کنید؟ اگر خداوند این همه توان به انسان عنایت کرده در پوست و گوشت و استخون و رگ و... همه برای عبادت باشد، خوب تکلیف اونایی که نماز نمی خوانند چیست؟لذا می بینیم کسی که در دنیا سجده نکرده است در آخرت هم نمی تواند سجده کند وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلایَسْتَطِیعُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ ( سوره قلم آیه 42 و 43)تو امروز در سلامت کامل هستی و از تو خواسته می شود که سجده کنی . پس سجده کن قبل از آمدن روزی که در آن از نعمت سجده محروم شوی. سجده کن قبل از آنکه آرزو کنی که سجده کنی ولی نتوانیاز کسی که نماز نمیخواند، نباید پرسید تو چرا نماز نمیخوانی؟باید پرسید تو برای چه زنده ای و برای چه زندگی میکنی؟ قیمت زندگی چه خواهد بود اگر از نعمت نماز محروم هستی؟ قیمت تو از زندگی چیست اگر نماز نمی خوانی؟کسی که نماز نمی خواند اساساً نه زنده است و نه زندگی می کنداز آیه ای که فرموده ترهقهم ذله اینگونه به دست می آید که عزت در این است که نماز بخوانی – عزیز کسی است که با خدا در ارتباط باشد. خداوند فرموده است: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلَّا الْمُصَلِّينَ (معارج 19و20و21)مردمی که نماز نمی خوانند احوال عجیب و غریبی دارند. کسی که نماز نمی خواند گرفتار تیه و سرگردانی است. کسی که نماز نمی خواند یعنی استرس یعنی اضطراب ، یعنی دلهره، یعنی ظلمت درون، یعنی اینها جایگزین نماز است در زندگی افرادی که از نماز بهره ای نبرده اند. و در پایان باید عرض کنم کسی که نماز نمی خواند زندگی نمی کند ما باید بدانیم که به رو به روی خدا ایستادن و او را عبادت کردن سخت محتاجیم ، این احتیاج را باید درک کرد، کسانی که نماز نمی خوانند این احتیاج را در خود احساس نمی کنند واین فاجعه است و ابتدای نگون بختی و سیه رویی است محرومیت هم از جایی آغاز می شود که انسان ضعیف و پر از ضعف به خدای قوی احتیاج نداشته باشد. تو احتیاج داری به اینکه برای خدا در دنیا خود را ذلیل کنی تا در آخرت عزیز شوی. نشنیدی که فرمود برخی در آخرت ترهفهم ذله ،ذلت در آخرت محصول تکبر ورزیدن در دنیاست. اگر امروز حاضر نشوی که برای خدا خود را ناچیز و کوچک بشمری در آخرت فقط ذلت و خواری حاصلت خواهد شد.ما امروز به نماز محتاجیم. چون به سعادت نیازمندیم، کسی که محتاج سعادت و رستگاری است پس لاجرم بایستی نماز را گرامی و محترم بشمرد.چه چیزی در این دنیا می تواند برا ما سعادت و رستگاری را رقم زند؟ چه چیزی می تواند امنیت خاطر، آرامش درون و احساس خوبی ،خوشی و سعادت را برای ما محقق سازد؟ جز ارتباط با خدا، جز رضایت حضرت حق ،جز قرب و نزدیکی با خداوند، سعادت زمانی حاصل می شود و رستگاری زمانی اتفاق می افتد که شما احساس کنی خداوند از تو رضایت داردو رضایت خداوند زمانی حاصل می شود که تو از او اطاعت کنی، اطاعت محض – لذا ما به جد نیاز داریم به نماز- ما شدیداً به نماز محتاجیم به نماز واقعی و حقیقی نیاز داریم تا بتوانیم معنا و مفهوم زندگی و حیات طیبه را دریابیم تا فلسفه ی حیات را درک کنیم.حال که ما تصمیم گرفته ایم نماز بخوانیم. پرسش اصلی این است که چگونه نماز بخوانیم که از آن لذت ببریم؟ چگونه می توان در نماز، زندگی کرد؟ وبا نماز زندگی کرد؟ چگونه می شود نماز را با تمام وجود فهمید و درک کرد؟ در نماز همانطور که می دانید ارکانی وجود دارد و همچنین واجبات و مستحباتی وجود دارد و روح نماز چهار چیز است نیت و اخلاص ، خشوع و حضور قلب، اگر می خواهی نماز بسان یک موجود زنده باشد و در تو رسوخ کند و تو به واسطه آن زندگی کنی – روح نماز چهار جز دارد، اول از نیت آغاز میکنیم. همانطور که قبلاً گذشت و از تارک الصلاه پرسیدیم که تو چرا نماز نمی خوانی، حال باید از نمازگزار بپرسیم که تو چرا نماز می خوانی؟ پاسخ به این سوال قسمت اول از روح نماز را (نیت) حل خواهد کرد در واقع این کلید ورود به روح نماز است.
تو برای چه نماز می خوانی؟ یک سوال چالشی که بایستی خوب از پس آن برآییمخوب برخی نماز می خوانند که دیگران بگویند او نماز خوانده است. خوب مردم گفتن که تو نماز خوانده ایی ولی در اینصورت تو چیزی نزد پروردگارت نخواهی داشت. نماز می خواند که به راحتی برسد خوب به راحتی رسیدی ولی نزد خداوند چیزی بدست نیاوردی، مگر پیامبر نفرمودن که ارحنا بها یا بلال، بله ما به واسطه ی نمازبه راحتی و آرامش می رسیم ، ولی نماز را برای راحتی و آرامش نمی خوانیم نباید نیت تو از نماز این باشد که نماز میخوانم برای توسعه ی رزق، نماز برای کسب موفقیت، نماز برای رفع حوائج دنیوی، خیر، باید نماز بخوانیم که خداوند از ما راضی باشد. برای کسب رضایت خداوند نماز بخوانیم و بعد از او بخواهیم که به ما رزق و روزی و سلامت و عافیت و ... عطا نماید، اینها نباید هدف باشد نباید نیت ما در نماز اینها باشد اینها نتیجه ی عمل مقدسی مثل نماز است ولی هدف نماز نباید باشد.چرا نماز میخوانی؟ چون خداوند به من دستور داده است که نماز بخوانم- امر پروردگاراست ولی اگر مطالب فوق الذکر به عنوان نیت و هدف قرار گیرد و سپس نماز را خواندیم، و رزق ما گشایش نیافت، آیا باید نماز را تعطیل و ترک کرد؟آیا نماز باعث گسترش و توسعه رزق و جلب آن می شود؟ بله یقین بدان که اگرنماز را برای خدا خالصانه بجاآوری یکی از هزاران اثر و برکات نماز جلب روزی خواهد بود.دلیل آن هم آیه ی شریفه ی وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوي(سوره طه آیه 132) پس ما برای خدا نماز را بجای می آوریم و خداوند رزق را زیاد می کند و هم و غم را از بین می برد و نماز را برای او می خوانم و خداوند سعادت و فرح و شادی و نشاط و آرامش را عنایت می نماید، نه اینکه نماز بخوانیم که روزی ما توسعه یابد- نماز بخوانیم که مریض ما شفا یابد، خیر این اشتباه فاحش ما در فهم عبودیت و بندگی است. بلکه ما عبادت می کنیم خدا را برای قرب به او و برای نیل به رضایت او و برای بندگی او، و پس از آن خداوند همه ی خوبی ها را و همه ی خیرات و برکات خود را در اختیار ما قرار خواهد داد. این قسمت را جمع بندی کنیم چرا نماز می خوانیم؟ چون خداوند دستور داده است چون امر خداوند است.در قرآن داریم که واسجدواقترب سجده کن و تقرب بجوی، پس من نماز می خوانم که به واسطه آن ارتفاع پیدا کنم. بالا بروم، به خداوند نزدیک تر شوم. این نیت و اخلاص است، حالا نوبت به خشوع و حضور قلب می رسد. نماز همانطور که مستحضرید شامل مناجات است و افعال است و اذکار است و با عدم حضور قلب مقصود از افعال و اذکار و مناجات حاصل نمی گردد.اگر آنچه به زبان رانده می شود از ضمیر ما منبعث نشود و از درون ما جوشش پیدا نکند و با باطن ما (قلب ما) در ارتباط نباشد، مجموعه ایی از هزل گویی و هزیان گویی را شکل خواهد داد. یعنی چی؟ یعنی اگر آنچه زبان می گوید بیان کننده آنچه قلب می گوید نباشد، به عبارتی الفاظی که در نماز به زبان می آورد در اصل آن کلمات را قصد نمی کند، مثلاً در الحمدالله رب العالمین باید قصد انسان این باشد که حمد و ثنای خدا را بجا بیاورد ولی کسی که حضور قلب ندارد، در اصل قصد ندارد و چون مقصود حاصل نمی شود کلمات و افعال و اذکار ما آن اثری که بر آن مترتب است را ندارد. پس این اذکار وجود خارجی نخواهد داشت – اثری نخواهد داشت، قیمتی هم پیدا نخواهد کرد.وان تقولوا علی الله ما لا تعلمون باید بدانی که چه میگویی والا چیزی را می گویی که نمی دانی – در آیه ی ایاک نعبد قصد من عبودیت خداست – درآیه ایاک نستعین قصد من خواستن از خداست و دراهدنا الصراط المستقیم قصد من طلب و درخواست و دعاست – قصد باید کرد و قصد بدون اتصال زبان و دل، حاصل نمی شود.این باعث حضور قلب می گردد. من باید اعتقاد و اعتماد قلبی داشته باشم به چیزی که قصد کرده ام، نه چیزی که گفته ام. لذا باید آنچه به زبان رانده می شود مبین آنچه که در دل به آن اعتقاد داری باشد. اگر این اتفاق مبارک رقم خورد دیگر هواس پرتی بوجود نخواهد آمد. تنها راه خلاصی از هواس پرتی این است که در نماز حضور قلب داشته باشیم و تنها راه تحصیل حضور قلب، قصد داشتن است. در تمام افعال و اذکار نماز وقتی من می گویم سبحان ربی العظیم و بحده، قصد من این است که خداوند صاحب تمام کمالات است و مبرا بودن او از هرگونه نقص است ، قصد ما باید این باشد. از انجام فعل رکوع و گفتن ذکر آن. کسی دچار هواس پرتی می شود که می خواهد چهار رکعت را بخواند که از آن راحت شود نه اینکه با آن راحت شود. فرق است بین کسی که با نماز راحت می شود و کسی که از نماز راحت می شود، وخلاصی می یابد.کسی که عاشقانه نماز می خواند حاضر نیست نمازش به اتمام برسد. چون با خدا نجوا می کند با خدای خود صحبت می کند، می داند چه می گوید و به چه کسی می گوید. این یعنی حضور قلب، خداوند وقتی که امر به نماز کردن آیا فرمودند که بایستید به نماز یا فرمودند اقیموا الصلاه قیام کنید؟ فرمودن وارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم و افعلوا الخیر- پس وقتی فرمودن رکوع انجام دهید و سجده بروید باید مقصود از آن را بدانیم بالاخره قصدی داشته است این افعال و اذکار.مقصود از این افعال و اذکار حاصل نمی گردد، اگر قلب حاضر نباشد و اگر فعلی و یا ذکری تهی از مقصودش باشد، غالبی تهی از مضمون خواهد بود، آنوقت فقط یک شکلی باقی می ماند، نماز به مثابه ی ترک جسم و روح است.اگر جسم باشد و روح نباشد جسم به تنهایی ارزشی و قیمتی ندارد. تمام ارزش و قیمت جسم به روح آن است. قیمت نماز هم به خشوع و حضور قلب آن استنماز پس از اتمام به بالا می رود نزد پروردگار عالم رفته و به یکی می گوید خداوند تو را حفظ کند مرا محافظت کردی و به دیگری می گوید خدا تو را ضایع گرداند همانطور که مرا ضایع کردی. برخی ها در اینجا ممکنه به واسطه ی وسوسه های شیطان بگویند خوب ما بخاطر همین نماز نمی خوانیم چون نماز ما قبول نمی شود و با این بهانه های واهی نماز را ترک می کنند. پاسخ این افراد این است که اولاً اینها بهانه ای بیش نیست و خودت خوب می دانی که پاسخ خدای مهربان در روز قیامت نخواهد بود.ثانیاً این احادیث و آیات دارد به ما انگیزه ی مضاعف می دهد که ای فرزندان آدم نماز را که می خوانی صحیح بخوان – بفهم نماز را- قصد و نیت خود را اصلاح کن، اخلاص خود را افزایش بده و قلبت را خدایی کن، در اینصورت هم قبولی نماز تضمین شده است و هم ظهور و بروز آثار و برکات و فواید آن در تو نمایان شده و تضمین می گردد.نماز را باید اولاً فرا گرفت مثل خیلی چیزهای دیگر که با آموزش و تعلیم و تعلم یاد گرفتیم و سپس مجاهدت نیاز دارد برای اقامه آن و خداوند فرموده است الذین جاهدوافینا لنهدینهم سبلنا (سوره عنکبوت آیه 69) از تو جهاد کردن و از خداوند راه ها را نشان دادن و باز کردن، پس وقتی گفتی الله اکبر یعنی خداوند بزرگ تر از مشکلات من است، بزرگ تر از دنیای من و بزرگ تر از زن و فرزند و پول و جاه و مقام و ... خواهد بود.اینجاست که انسان از نماز خود لذت می برد و در آن زندگی می کند این نماز توان بالا بردن انسان تا عرش خداوند را خواهد داشت.آخرین صحبت اینکه دوستان عزیز بیایید، با عزمی راسخ نسبت به غنی سازی نمازمان همت گماریم و با افزایش آگاهی و توجه و حضور قلب نمازی متفاوت تر از قبل بخوانیم و هر روز بهتر از دیروز نسبت به اقامه ی واقعی نماز تلاش کنیم.امیدوارم در زمره اقامه کنندگان نماز بوده باشیم.
دسته ها: اهمیت نماز ,