: اصل تعادل
تعریف
اعتدال در مقابل افراط و تفریط است. افراط یعنی زیادهروی کردن در چیزی و تفریط یعنی کم دیدن و کم آوردن چیزی. هرکدام از این دو موجب اختلال در بقا، استمرار و سلامت امور میشود. در تعلیم و تربیت نیز که با روح و روان انسانها سروکار دارد، پرهیز از افراط و تفریط از لوازم تعلیم و تربیت کارآمد و تأثیرگذار است.
سند
قرآن و سیره
اعتدال و ميانه روى، زير بناى تعاليم اسلام است; به طورى كه در همه دستورها و مقررات آن، از هر گونه افراط و تفريط جلوگيرى شده است.
اصل تعادل، از اصولى است كه در قرآن كريم بدان عنايت شده است. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: « وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا» .همچنين، در حيات سراسر نورانى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ و ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ، اين اصل را در همه اعمال و رفتارشان مشاهده ميكنيم. امام على ـ عليه السلام ـ درباره پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: « سِيرَتُهُ الْقَصْد» (سيره اش تعادل و ميانه روى بود).
وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا
نکته
علاقه مفرط برخى والدين به مذهبى شدن فرزندانشان و اصرار بيش از حد آنان در اين زمينه، بى توجهى به توان، استعداد و نيازهاى روحى و روانى كودكانشان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبى ـ همچون بدبينى به مذهب ـ را در پى خواهد داشت.
از طرفی بی توجهی و بی تفاوتی برخی دیگر از والدین یا سهل انگاری و ملاطفت بیش از حد آنان عامل لااوبالی گری و بی قیدی فرزندان در ارزش های دینی می شود.
روایت
الْإِفْرَاطُ فِي الْمَلَامَةِ يُشِبُّ نِيرَانَ اللَّجَاجَةِ.
اصل پنجم: اصل تداوم و استقامت
مداومت و استقامت در امر دعوت و تربیت هم سیره ی انبیاء الهی بوده است و هم سفارش خالق انسان به عهده داران امر تربیت و تبلیغ، چرا که در امر تربیت و دعوت دینی نه تنها کارهای مقطعی اثر بخشی و ماندگاری ندارد، بلکه در بسیاری از موارد آسیب زا است.
دكتر قائمى در اين باره مينويسد: «براى تقويت و ايجاد رفتارى ثابت و عادتى استوار در كودك و نوجوان، بايد از مجراى تكرار وارد شد. بسيار از افكار و اعمال، در سايهى تمرين و عمل مكرر در انسان تثبيت ميشوند. حتى ايمان آدمى هم، نوعى تثبيت در سايهى عمل است، « لَا يَثْبُتُ الْإِيمَانُ إِلَّا بِعَمَل » [اصول كافى، ج 1،ص 10]
هر قدر عمل مكرر باشد، امكان تثبيت آن بيشتر خواهد بود.
سند
قرآن
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ[شوري/15].
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[احقاف/13].
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لاسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً[جن/16].
حضرت نوح شبانه روز به مدت 950 سال امر دعوت را ادامه داد.
قَالَ رَبِّ إِنىِّ دَعَوْتُ قَوْمِى لَيْلًا وَ نَهَارًا(نوح/5)
العنكبوت : 14 وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاما....
روایت
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤمِنِينَ(ع):قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَي مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ[نهجالبلاغه، حكمت 278].
قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ(ع):إن آخر حجر يضعه العامل هو الاساس[معاني الاخبار، ص348].
قَالَ الصَّادِقُ(ع):الابْقَاءُ عَلَي الْعَمَلِ حَتَّي يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ[كافي، ج2، ص16].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:الامور بتمامها و الاعمال بخواتمها[عوالي اللئالي، ج1، ص289].
تعریف
اعتدال در مقابل افراط و تفریط است. افراط یعنی زیادهروی کردن در چیزی و تفریط یعنی کم دیدن و کم آوردن چیزی. هرکدام از این دو موجب اختلال در بقا، استمرار و سلامت امور میشود. در تعلیم و تربیت نیز که با روح و روان انسانها سروکار دارد، پرهیز از افراط و تفریط از لوازم تعلیم و تربیت کارآمد و تأثیرگذار است.
سند
قرآن و سیره
اعتدال و ميانه روى، زير بناى تعاليم اسلام است; به طورى كه در همه دستورها و مقررات آن، از هر گونه افراط و تفريط جلوگيرى شده است.
اصل تعادل، از اصولى است كه در قرآن كريم بدان عنايت شده است. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد: « وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا» .همچنين، در حيات سراسر نورانى پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ و ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ، اين اصل را در همه اعمال و رفتارشان مشاهده ميكنيم. امام على ـ عليه السلام ـ درباره پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: « سِيرَتُهُ الْقَصْد» (سيره اش تعادل و ميانه روى بود).
وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا
نکته
علاقه مفرط برخى والدين به مذهبى شدن فرزندانشان و اصرار بيش از حد آنان در اين زمينه، بى توجهى به توان، استعداد و نيازهاى روحى و روانى كودكانشان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبى ـ همچون بدبينى به مذهب ـ را در پى خواهد داشت.
از طرفی بی توجهی و بی تفاوتی برخی دیگر از والدین یا سهل انگاری و ملاطفت بیش از حد آنان عامل لااوبالی گری و بی قیدی فرزندان در ارزش های دینی می شود.
روایت
الْإِفْرَاطُ فِي الْمَلَامَةِ يُشِبُّ نِيرَانَ اللَّجَاجَةِ.
اصل پنجم: اصل تداوم و استقامت
مداومت و استقامت در امر دعوت و تربیت هم سیره ی انبیاء الهی بوده است و هم سفارش خالق انسان به عهده داران امر تربیت و تبلیغ، چرا که در امر تربیت و دعوت دینی نه تنها کارهای مقطعی اثر بخشی و ماندگاری ندارد، بلکه در بسیاری از موارد آسیب زا است.
دكتر قائمى در اين باره مينويسد: «براى تقويت و ايجاد رفتارى ثابت و عادتى استوار در كودك و نوجوان، بايد از مجراى تكرار وارد شد. بسيار از افكار و اعمال، در سايهى تمرين و عمل مكرر در انسان تثبيت ميشوند. حتى ايمان آدمى هم، نوعى تثبيت در سايهى عمل است، « لَا يَثْبُتُ الْإِيمَانُ إِلَّا بِعَمَل » [اصول كافى، ج 1،ص 10]
هر قدر عمل مكرر باشد، امكان تثبيت آن بيشتر خواهد بود.
سند
قرآن
فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ[شوري/15].
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[احقاف/13].
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لاسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً[جن/16].
حضرت نوح شبانه روز به مدت 950 سال امر دعوت را ادامه داد.
قَالَ رَبِّ إِنىِّ دَعَوْتُ قَوْمِى لَيْلًا وَ نَهَارًا(نوح/5)
العنكبوت : 14 وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاما....
روایت
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤمِنِينَ(ع):قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَي مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ[نهجالبلاغه، حكمت 278].
قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ(ع):إن آخر حجر يضعه العامل هو الاساس[معاني الاخبار، ص348].
قَالَ الصَّادِقُ(ع):الابْقَاءُ عَلَي الْعَمَلِ حَتَّي يَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ[كافي، ج2، ص16].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:الامور بتمامها و الاعمال بخواتمها[عوالي اللئالي، ج1، ص289].