نماز کنار جاده<br />
<br />
به همراه امام رضا علیه السلام  برای استقبال گروهی از شهر خارج شدیم. در وسط راه، امام راهشان را عوض کردند و به سمت قصری روانه شدند.<br />
بیرون قصر، زیر سایه‌ای نشستند. من نیز کنار ايشان نشستم.<br />
نسیمی ملایم، صورتم را نوازش می‌داد. عطر امام آن‌قدر خوش‌بو بود که تمام توجه‌ام را به ایشان جلب کرده بود. تا حالا نشده بود امام را بدون عطر ببینم.<br />
اما خوشحالی من بیشتر برای این بود که باز هم توفیق شده بود با امام رضا علیه السلام همراه شوم.<br />
امام رو به من فرمودند: اذان بگو تا نماز بخوانیم.<br />
من که می‌دانستم دوستانم در راه هستند، گفتم:<br />
اگر لحظه‌ای صبر کنیم و نماز را دیرتر بخوانیم، دوستانمان نیز می‌آیند و نماز جماعت با شکوه‌تری خواهیم داشت. کافی است لحظه‌ای درنگ کنیم.<br />
 امام رضا علیه السلام  با مهربانی لبخندی زدند و فرمودند:<br />
خدا از تو بگذرد؛ هرگز نماز را از اول وقت، عقب نینداز مگر اینکه واقعا مشکلی داشته باشی.<br />
من که به صورت زیبا و دوست داشتنی امام زل زده بودم، در دل گفتم: یعنی اینقدر نماز اول وقت مهم است که حضرت، حتی لحظه‌ای صبر نمی‌کنند.<br />
دوباره صدای دلنشین امام را شنیدم که فرمودند:<br />
همیشه نمازت را اول وقت بخوان.<br />
با خوشحالی از یاد گرفتن این نکته بلند شدم، اذان گفتم بعد هم به تنهایی پشت سر امام ایستادم و نمازم را به ایشان اقتدا کردم. <br />
بحارالانوار، ج 49، ص 49.نماز کنار جاده

به همراه امام رضا علیه السلام برای استقبال گروهی از شهر خارج شدیم. در وسط راه، امام راهشان را عوض کردند و به سمت قصری روانه شدند.
بیرون قصر، زیر سایه‌ای نشستند. من نیز کنار ايشان نشستم.
نسیمی ملایم، صورتم را نوازش می‌داد. عطر امام آن‌قدر خوش‌بو بود که تمام توجه‌ام را به ایشان جلب کرده بود. تا حالا نشده بود امام را بدون عطر ببینم.
اما خوشحالی من بیشتر برای این بود که باز هم توفیق شده بود با امام رضا علیه السلام همراه شوم.
امام رو به من فرمودند: اذان بگو تا نماز بخوانیم.
من که می‌دانستم دوستانم در راه هستند، گفتم:
اگر لحظه‌ای صبر کنیم و نماز را دیرتر بخوانیم، دوستانمان نیز می‌آیند و نماز جماعت با شکوه‌تری خواهیم داشت. کافی است لحظه‌ای درنگ کنیم.
امام رضا علیه السلام با مهربانی لبخندی زدند و فرمودند:
خدا از تو بگذرد؛ هرگز نماز را از اول وقت، عقب نینداز مگر اینکه واقعا مشکلی داشته باشی.
من که به صورت زیبا و دوست داشتنی امام زل زده بودم، در دل گفتم: یعنی اینقدر نماز اول وقت مهم است که حضرت، حتی لحظه‌ای صبر نمی‌کنند.
دوباره صدای دلنشین امام را شنیدم که فرمودند:
همیشه نمازت را اول وقت بخوان.
با خوشحالی از یاد گرفتن این نکته بلند شدم، اذان گفتم بعد هم به تنهایی پشت سر امام ایستادم و نمازم را به ایشان اقتدا کردم.
بحارالانوار، ج 49، ص 49.

اصغر آیتینوشته . لینک . به قلم اصغر آیتی در 5 فروردین 1396 ساعت 13:08

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام