<br />
چگونه می‌شود کسانی را که نماز نمی‌خوانند، متقاعد کرد که نماز بخوانند؟!<br />
<br />
نمی‌شود یک راه کار مشخص و یک دستورالعمل واحدی برای همگان ارائه داد، چرا که نه افراد یکسان و عین هم هستند و نه علت انجام یا ترک کارهای متفاوت در همگان مشابه می‌باشد. مگر تمام کسانی که نماز می‌خوانند، به یک علت نماز می‌خوانند که تمامی کسانی که نماز نمی‌خوانند، به یک علت باشد. برخی از اهل نماز، برای عبادت و قرب الی الله نماز می‌خوانند – برخی عاشق خدا و عبادت او و از جمله نماز هستند – برخی دیگر از روی ترس نماز می‌خوانند – برخی دیگر از روی عادت نماز می‌خوانند ... و بالاخره حتی برخی از روی ریا و فریب‌کاری نماز نمی‌خوانند. پس علل نماز نخواندن نیز در هر کسی متفاوت است و تا آن علت برطرف نشود، نماز نخواهد خواند. به عنوان مثال:<br />
<br />
●- برخی خدا را قبول ندارند، پس نماز نیز نمی‌خوانند؛<br />
<br />
●- برخی دیگر خدا را به عنوان خالق (مبدأ آفرینش) قبول دارند، اما معاد و بازگشت به سوی او را قبول ندارند؛<br />
<br />
●- برخی، هر دو را قبول دارند، اما اسلام را قبول ندارند (مانند پیروان ادیان الهی)؛<br />
<br />
●- برخی، خدا، معاد و اسلام را قبول دارند، اما آنقدر مشغول دنیا و سرگرمی‎هایش هستند که یاد خدا را فراموش می‎کنند.<br />
<br />
●- برخی دیگر، کار لغو و بیهوده را بیشتر دوست دارند؛ حاضرند روزی چند ساعت، در فضای مجازی سیر کنند، صدها پیام را دریافت کرده و ده‌ها پیام برای دیگران شناس یا ناشناس بفرستند ... ، اما حاضر نیستند که در شبانه روز، حداکثر 20 دقیقه وقت، برای راز و نیاز با خدایشان بگذارند!<br />
<br />
●- برخی جاهل (بی‌خرد) و نادان هستند – برخی خوب هم می‌دانند، اما لجاج و عناد دارند – برخی دیگر، هیچ یک از این مشکلات را ندارند، اما بسیار تنبل هستند و ... .<br />
<br />
***- بنابر این، شرط اول در هر تذکر و تبلیغی، مخاطب شناسی می‌باشد. باید او و مشکلش را شناخت، و شرط دوم، ورود از راه مناسب و متذکر نمودن اوست. اما فراموش نکنیم که هیچ کدام از این امور، علت قطعی برای ایمان یا نماز خواندن و به طور کلی هدایت کسی نمی‌شود؛ چرا که هادی فقط خداوند متعال است، اوست که مؤمن را از ظلمات به نور هدایت می‌کند؛ و برای ما هزاران هزار، علل ناشناخته‌ی دیگر باقی می‌ماند. لذا ما فقط می‌توانیم با بصیرت، درایت، گفتار نیکو، نصیحت، موعظه، تبلیغ، تدریس و تذکر، روشنگری نماییم؛ اما نتیجه در اختیار ما نمی‌باشد. چنان که به پیامبرش نیز فرمود: تو نمی‌توانی هر کس را که تو دوست داشته باشی هدایت نمایی.<br />
<br />
«إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (القصص، 56)<br />
<br />
ترجمه: در حقیقت تو هر که را دوست دارى نمى‏توانى هدایت کنى لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایى مى‏کند و او به راه‏یافتگان داناتر است.<br />
<br />
نماز:<br />
<br />
نماز، حکمت و آثار دارد؛ هر چند که اگر مسلمانی با آن آشنا نباشد نیز باید جهت اطاعت امر، نمازش را به موقع اقامه نماید.<br />
<br />
حکمت اصلی‌اش، همان یاد خداست، چنان که به حضرت موسی علیه السلام فرمود: « إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی - همانا من اللّه هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار / طه، 14 ».<br />
<br />
وقتی گفته می‌شود که کاری برای رسیدن به هدفی می‌باشد، معلوم می‌شود که اصل و بالاتر از آن کار، همان هدف از انجام آن است؛ لذا از آیه‌ی فوق معلوم می‌شود که یاد خدا و فراموش نکردن او و روز ملاقات، اصل و هدف است. تلاوت قرآن کریم، حلال و حرام و تمامی احکام و عبادات نیز برای همان زنده نگهداشتن و استمرار یاد خداست که سبب رشد و قرب می‌گردد؛ چنان که فرمود:<br />
<br />
« اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ » (العنکبوت، 45)<br />
<br />
ترجمه: آنچه را از کتاب (قرآن کریم) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌دارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند می‌داند شما چه کارهایی انجام می‌دهید!<br />
<br />
نتیجه:<br />
<br />
در نتیجه، کسی که خدا را نمی‌شناسد، قبول ندارد، و یا توجه ندارد و یا به خاطر مشغله‌های دیگری که نزد او محبوب‌تر است، فراموش کرده است، نماز هم نمی‌خواند.<br />
<br />
از این رو، راه‌کار اولیه و اصلی، این است که یاد خدا را در خود و دیگران زنده کنیم؛ و البته بهترین روش نیز این است که خود و دیگران را متوجه محبت، لطف و رحمت الهی به خودمان نماییم.<br />
<br />
محبت اصل و ریشه است، چنان که فرمود: « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی ... - بگو اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید / آل‌عمران، 31».<br />
<br />
نکته - متقاعد کردن دیگران:<br />
<br />
آنقدر کفار ژست روشنفکری - بی‌قیدها، ژست عقل و منطق - و اهل فسق و فجور، ژست مدرنیسم و پست مدرنیسم گرفتند؛ که ما گمان می‌کنیم که لابد هر کسی که از اعتقادات درستی برخوردار نبود، و یا بی‌قید و لاابالی بود، لابد با دلایل منطقی و متقاعد کننده‌ای مواجه نگردیده است و اگر بشناسد، حتماً ایمان آورده و عمل صالح را پیشه می‌نماید!<br />
<br />
اما، اصلاً چنین نیست. مگر برای کفر و یا فساد و لاابالی‌گری‌ها و بی‌قیدی‌های خود، دلایل فلسفی و منطقی و متقاعد کننده‌ای به دست آورده‌اند؟! خیر؛ بلکه بسیاری می‌دانند، اما نمی‌خواهند.<br />
<br />
مکرر بیان شد که هر چند آدمی شناخت حاصل می‌کند، اما الزاماً در پی آن چه برایش شناخته شد نمی‌رود، بلکه در پی آن چه دوست دارد می‌رود – یا به بیانی دیگر: آدمی الزاماً در پی معروف نیست، بلکه در پی محبوب است.<br />
<br />
مگر ابلیس لعین، خدا را نمی‌شناخت؟ مگر بلعم باعور از مؤمنان و مستجاب الدعوة نبود؟ مگر سامری گوساله‌ساز، خودش از عرفای به نام قوم موسی علیه السلام نبود؟! مگر فرعون نمی‌دانست که خودش اله و ربّ نیست؟! پس سارق نمی‌داند که دزدی بد است؟! مگر ظالم، نادرستی ظلم را تشخیص نمی‌دهد و ظلمی که به دیگران می‌کند را نسبت به خودش نیز روا می‌دارد؟!<br />
<br />
پس، هرگز گمان نکنید که همیشه با یک عده انسان‌های دانشمند و فرهیخته‌ای طرف هستید که نمی‌دانند و اگر چند دلیل منطقی و محکم بشنوند، قبول می‌کنند و ایمان می‌آورند!<br />
<br />
اما در عین حال، باید تلاش کرد. باید ابتدا خود، خانواده، بعد خویشان، دوستان و نزدیکتران را و سپس دیگران و عموم را متذکر شد و به حق دعوت نمود. باید به صورت منطقی و متقن، به سؤالات و شبهات آنان پاسخ گفت؛ باید بطلان و پوچی ضدتبلیغ‌ها را آشکار ساخته و انجام وظیفه نمود. این بهترین کلامی است که انسان می‌تواند با گفتار و عمل خود بگوید:<br />
<br />
« وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ » (فصلت، 33)<br />
<br />
ترجمه: و کیست خوشگفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: «من [در برابر خدا] از تسلیم‌شدگانم [از مسلمانانم»؟<br />
<br />
« وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ » (الأعراف، 170)<br />
<br />
ترجمه: و آنها که به کتاب (قرآن مجید) تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، (سرانجام نیکو و پاداش بزرگی خواهند داشت؛ زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد!<br />
‬‎<br />
برگرفته از قنوت سپیده دم:<br />
<br />
<a href=http://safiresobh.persianblog.ir/post/395/ '>
چگونه می‌شود کسانی را که نماز نمی‌خوانند، متقاعد کرد که نماز بخوانند؟!

نمی‌شود یک راه کار مشخص و یک دستورالعمل واحدی برای همگان ارائه داد، چرا که نه افراد یکسان و عین هم هستند و نه علت انجام یا ترک کارهای متفاوت در همگان مشابه می‌باشد. مگر تمام کسانی که نماز می‌خوانند، به یک علت نماز می‌خوانند که تمامی کسانی که نماز نمی‌خوانند، به یک علت باشد. برخی از اهل نماز، برای عبادت و قرب الی الله نماز می‌خوانند – برخی عاشق خدا و عبادت او و از جمله نماز هستند – برخی دیگر از روی ترس نماز می‌خوانند – برخی دیگر از روی عادت نماز می‌خوانند ... و بالاخره حتی برخی از روی ریا و فریب‌کاری نماز نمی‌خوانند. پس علل نماز نخواندن نیز در هر کسی متفاوت است و تا آن علت برطرف نشود، نماز نخواهد خواند. به عنوان مثال:

●- برخی خدا را قبول ندارند، پس نماز نیز نمی‌خوانند؛

●- برخی دیگر خدا را به عنوان خالق (مبدأ آفرینش) قبول دارند، اما معاد و بازگشت به سوی او را قبول ندارند؛

●- برخی، هر دو را قبول دارند، اما اسلام را قبول ندارند (مانند پیروان ادیان الهی)؛

●- برخی، خدا، معاد و اسلام را قبول دارند، اما آنقدر مشغول دنیا و سرگرمی‎هایش هستند که یاد خدا را فراموش می‎کنند.

●- برخی دیگر، کار لغو و بیهوده را بیشتر دوست دارند؛ حاضرند روزی چند ساعت، در فضای مجازی سیر کنند، صدها پیام را دریافت کرده و ده‌ها پیام برای دیگران شناس یا ناشناس بفرستند ... ، اما حاضر نیستند که در شبانه روز، حداکثر 20 دقیقه وقت، برای راز و نیاز با خدایشان بگذارند!

●- برخی جاهل (بی‌خرد) و نادان هستند – برخی خوب هم می‌دانند، اما لجاج و عناد دارند – برخی دیگر، هیچ یک از این مشکلات را ندارند، اما بسیار تنبل هستند و ... .

***- بنابر این، شرط اول در هر تذکر و تبلیغی، مخاطب شناسی می‌باشد. باید او و مشکلش را شناخت، و شرط دوم، ورود از راه مناسب و متذکر نمودن اوست. اما فراموش نکنیم که هیچ کدام از این امور، علت قطعی برای ایمان یا نماز خواندن و به طور کلی هدایت کسی نمی‌شود؛ چرا که هادی فقط خداوند متعال است، اوست که مؤمن را از ظلمات به نور هدایت می‌کند؛ و برای ما هزاران هزار، علل ناشناخته‌ی دیگر باقی می‌ماند. لذا ما فقط می‌توانیم با بصیرت، درایت، گفتار نیکو، نصیحت، موعظه، تبلیغ، تدریس و تذکر، روشنگری نماییم؛ اما نتیجه در اختیار ما نمی‌باشد. چنان که به پیامبرش نیز فرمود: تو نمی‌توانی هر کس را که تو دوست داشته باشی هدایت نمایی.

«إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (القصص، 56)

ترجمه: در حقیقت تو هر که را دوست دارى نمى‏توانى هدایت کنى لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایى مى‏کند و او به راه‏یافتگان داناتر است.

نماز:

نماز، حکمت و آثار دارد؛ هر چند که اگر مسلمانی با آن آشنا نباشد نیز باید جهت اطاعت امر، نمازش را به موقع اقامه نماید.

حکمت اصلی‌اش، همان یاد خداست، چنان که به حضرت موسی علیه السلام فرمود: « إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی - همانا من اللّه هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار / طه، 14 ».

وقتی گفته می‌شود که کاری برای رسیدن به هدفی می‌باشد، معلوم می‌شود که اصل و بالاتر از آن کار، همان هدف از انجام آن است؛ لذا از آیه‌ی فوق معلوم می‌شود که یاد خدا و فراموش نکردن او و روز ملاقات، اصل و هدف است. تلاوت قرآن کریم، حلال و حرام و تمامی احکام و عبادات نیز برای همان زنده نگهداشتن و استمرار یاد خداست که سبب رشد و قرب می‌گردد؛ چنان که فرمود:

« اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ » (العنکبوت، 45)

ترجمه: آنچه را از کتاب (قرآن کریم) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌دارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند می‌داند شما چه کارهایی انجام می‌دهید!

نتیجه:

در نتیجه، کسی که خدا را نمی‌شناسد، قبول ندارد، و یا توجه ندارد و یا به خاطر مشغله‌های دیگری که نزد او محبوب‌تر است، فراموش کرده است، نماز هم نمی‌خواند.

از این رو، راه‌کار اولیه و اصلی، این است که یاد خدا را در خود و دیگران زنده کنیم؛ و البته بهترین روش نیز این است که خود و دیگران را متوجه محبت، لطف و رحمت الهی به خودمان نماییم.

محبت اصل و ریشه است، چنان که فرمود: « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی ... - بگو اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید / آل‌عمران، 31».

نکته - متقاعد کردن دیگران:

آنقدر کفار ژست روشنفکری - بی‌قیدها، ژست عقل و منطق - و اهل فسق و فجور، ژست مدرنیسم و پست مدرنیسم گرفتند؛ که ما گمان می‌کنیم که لابد هر کسی که از اعتقادات درستی برخوردار نبود، و یا بی‌قید و لاابالی بود، لابد با دلایل منطقی و متقاعد کننده‌ای مواجه نگردیده است و اگر بشناسد، حتماً ایمان آورده و عمل صالح را پیشه می‌نماید!

اما، اصلاً چنین نیست. مگر برای کفر و یا فساد و لاابالی‌گری‌ها و بی‌قیدی‌های خود، دلایل فلسفی و منطقی و متقاعد کننده‌ای به دست آورده‌اند؟! خیر؛ بلکه بسیاری می‌دانند، اما نمی‌خواهند.

مکرر بیان شد که هر چند آدمی شناخت حاصل می‌کند، اما الزاماً در پی آن چه برایش شناخته شد نمی‌رود، بلکه در پی آن چه دوست دارد می‌رود – یا به بیانی دیگر: آدمی الزاماً در پی معروف نیست، بلکه در پی محبوب است.

مگر ابلیس لعین، خدا را نمی‌شناخت؟ مگر بلعم باعور از مؤمنان و مستجاب الدعوة نبود؟ مگر سامری گوساله‌ساز، خودش از عرفای به نام قوم موسی علیه السلام نبود؟! مگر فرعون نمی‌دانست که خودش اله و ربّ نیست؟! پس سارق نمی‌داند که دزدی بد است؟! مگر ظالم، نادرستی ظلم را تشخیص نمی‌دهد و ظلمی که به دیگران می‌کند را نسبت به خودش نیز روا می‌دارد؟!

پس، هرگز گمان نکنید که همیشه با یک عده انسان‌های دانشمند و فرهیخته‌ای طرف هستید که نمی‌دانند و اگر چند دلیل منطقی و محکم بشنوند، قبول می‌کنند و ایمان می‌آورند!

اما در عین حال، باید تلاش کرد. باید ابتدا خود، خانواده، بعد خویشان، دوستان و نزدیکتران را و سپس دیگران و عموم را متذکر شد و به حق دعوت نمود. باید به صورت منطقی و متقن، به سؤالات و شبهات آنان پاسخ گفت؛ باید بطلان و پوچی ضدتبلیغ‌ها را آشکار ساخته و انجام وظیفه نمود. این بهترین کلامی است که انسان می‌تواند با گفتار و عمل خود بگوید:

« وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ » (فصلت، 33)

ترجمه: و کیست خوشگفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: «من [در برابر خدا] از تسلیم‌شدگانم [از مسلمانانم»؟

« وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ » (الأعراف، 170)

ترجمه: و آنها که به کتاب (قرآن مجید) تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، (سرانجام نیکو و پاداش بزرگی خواهند داشت؛ زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد!
‬‎
برگرفته از قنوت سپیده دم:

http://safiresobh.persianblog.ir/post/395/

سیدمحمد عبداللهینوشته . لینک . به قلم سیدمحمد عبداللهی در 3 آبان 1395 ساعت 11:07

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام