به بهانه ی سالروز گرامیداشت _حضرت_شاهچراغ سلام الله علیه

روبروی گنبد و گلدستهٔ نیلوفری
حکمرانی می‌کند تندیسی از انگشتری

از شمیم نام احمد با محمد هر طرف
پر شده این صحن از عطر خوش پیغمبری

این خیابان آستان کاظمین و مشهد است
رد نباید شد از اینجا بی ارادت، سَرسَری!

شاهد تعبیرواللهُ مُتِمُّ نورِه
ایستاده پادشاهی با چراغی بر دری!

بین سرهایی که بر این آستان خم می‌شوند
دستهایش را کشیده بارها بر هر سری

شانه در شانه کنار دردهای یک جوان
بارها اَمّن یُجیبی خوانده مثل مضطری

رد شده گاهی و دیده زائری خوابیده است
از تن افکنده عبا را تا کشد بر زائری

گاه می‌آید جلو در بستن یک بند سبز
تا نلرزد بر ضریحش دست پیر مادری

می‌نشیند مثل بابایی پر از امید و شوق
در کنار آرزوهای جوان دختری

گوشه‌ای از صحن شاید، دانه در دست و صبور
خستگی را می‌تکاند از سر بال و پری

گاه حتماً نوری از جنس یقین پاشیده است
در میان شک و تردید دل نا باوری

بارها در روز تکریمش به رسم پیشواز
بر در باب الرضایش ایستاده خواهری

مِهر آن زائر که از باب الرضا رد می‌شود
می‌نشیند بر دل ارباب جور دیگری

جای جای این حرم بوی اجابت می‌دهد
خاصه در شبهای جمعه گوشه‌ی بالاسری

چشم بر هم می‌گذرارم در خیال یک ضریح
کاش امشب هم عبایش را کشد بر زائری

احمد_ابن_موسی شاهچراغ علیه‌السلام

ربابه برغمدینوشته . لینک . به قلم ربابه برغمدی در 15 اردیبهشت 1404 ساعت 00:58

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام