یاور نماز، اینگونه می نویسد(یک)
ساده نویسی
سادگی و روانی را میتوان طبیعیترین اصل زیبانویسی نیز قلمداد کرد؛ زیرا نوشتاری که هموار و بیگیر و گره است؛ چنان گرم و گیرا است که نیاز چندانی به آرایهها و بزکهای لفظی ندارد. البته سادهنویسی هنر هرکسی نیست. ساده نویسی اوج هنر نویسندگی است.
شاید بدین رو است که قرآن کریم نیز همواره مبین و عربی بودن خود را یادآوری میکند. مبین یعنی آشکار و آشکار کننده. عربی نیز در مقابل عُجمه (سخنی گنگ و گرهدار) است. نگارنده سراغ ندارد که قرآن مجید در جایی که آیات کریمش، به فصاحت و بلاغت خود ببالد؛ اما هماره روشنی و روانی خود ستوده است.
زمینههای ذهنی سادهنویسی
شماری از آنچه شخصیت نویسنده را برای سادهنویسی آماده میکند، به این شرح است:
1. اهتمام و اعتقاد به فضیلت سادگی در نوشتار؛
نویسنده باید بداند که هر قدر با خوانندۀ خود راحتتر باشد، توفیق بیشتری در برقراری ارتباط با او دارد.
2. پختگی و شفافیت مطلب در ذهن نویسنده؛
3. خودداری از فضل فروشیهای قلمی؛
4. تصور مخاطب واحد؛
نویسندهای که در هنگام نوشتن، یک مخاطب تقریباً آشنا را تصور میکند و گویی فقط برای او مینویسد، بدون آنکه سعی کند و به خود فشار آورد، قلمش روان، ساده، مهربان و صمیمی میشود.
5. نوشتن برای شنیدن؛
اگر نویسندگان نیز به گونهای بنویسند که خواننده بیش از احساس خواندن، احساس شنیدن کند، به توفیق بزرگی در جذب خواننده دست یافتهاند.
6. مدیریت اطلاعات و صرفهجویی در دادهها
نویسنده نمیتواند در هر نوشته و یا هر جمله، همه آنچه میداند در هم ادغام کند و بنویسد.
7. مطالعه آثار بزرگان.
ساده نویسی
سادگی و روانی را میتوان طبیعیترین اصل زیبانویسی نیز قلمداد کرد؛ زیرا نوشتاری که هموار و بیگیر و گره است؛ چنان گرم و گیرا است که نیاز چندانی به آرایهها و بزکهای لفظی ندارد. البته سادهنویسی هنر هرکسی نیست. ساده نویسی اوج هنر نویسندگی است.
شاید بدین رو است که قرآن کریم نیز همواره مبین و عربی بودن خود را یادآوری میکند. مبین یعنی آشکار و آشکار کننده. عربی نیز در مقابل عُجمه (سخنی گنگ و گرهدار) است. نگارنده سراغ ندارد که قرآن مجید در جایی که آیات کریمش، به فصاحت و بلاغت خود ببالد؛ اما هماره روشنی و روانی خود ستوده است.
زمینههای ذهنی سادهنویسی
شماری از آنچه شخصیت نویسنده را برای سادهنویسی آماده میکند، به این شرح است:
1. اهتمام و اعتقاد به فضیلت سادگی در نوشتار؛
نویسنده باید بداند که هر قدر با خوانندۀ خود راحتتر باشد، توفیق بیشتری در برقراری ارتباط با او دارد.
2. پختگی و شفافیت مطلب در ذهن نویسنده؛
3. خودداری از فضل فروشیهای قلمی؛
4. تصور مخاطب واحد؛
نویسندهای که در هنگام نوشتن، یک مخاطب تقریباً آشنا را تصور میکند و گویی فقط برای او مینویسد، بدون آنکه سعی کند و به خود فشار آورد، قلمش روان، ساده، مهربان و صمیمی میشود.
5. نوشتن برای شنیدن؛
اگر نویسندگان نیز به گونهای بنویسند که خواننده بیش از احساس خواندن، احساس شنیدن کند، به توفیق بزرگی در جذب خواننده دست یافتهاند.
6. مدیریت اطلاعات و صرفهجویی در دادهها
نویسنده نمیتواند در هر نوشته و یا هر جمله، همه آنچه میداند در هم ادغام کند و بنویسد.
7. مطالعه آثار بزرگان.