انسان برای اهل شدن، نیازمند نیایش و راز و نیاز با حضرت حق است تا جسم خاکی ضخیم و منکدر خود را صیقل داده، قلب و قالب را با ذکر حق و عمل صالح صفا بخشد و باطن خویش را که با باز گذاشتن دست هوای نفس آلوده ساخته، زلال و شفاف نماید؛ چه اینکه مهمترین عامل بازدارنده انسان از نماز حقیقی ابتلا به هواهای نفسانی است.
اهبطوا افکند جان را در حضیض
از نمازش کرد محروم این محیض
روح لطیف آدمی که در اصل گوهری عالی و ربانی است، به دلیل اینکه در جوار مادیات و نفسانیات قرار دارد، آلوده شده و به درگه پست حیوانیت سقوط میکند.
بنابراین هواهای نفسانی انسان، یعنی شهوت، در همه صور و اشکال آن نظیر حب جاه و مقام و مال، زهدفروشی، خودنمایی، خود برتربینی، شهوت جنسی و ... مانع از آن میشود که آدمی نماز قرب و حضور گزارد؛ چراکه «نماز قرب و حضور، خاص رهیدگان از بند هوای نفسانی است. این نماز عبارت است از توجه به حق و انقطاع از ماسویالحق»
حضرت حق نیز به همین سبب صیقل عقل را به آدمی عطا فرموده تا لوحه قلب را به وسیله آن تابان و درخشان سازد. در این راستا، عقل به عنوان ابزار صیقلگر روح و جسم آدمی است و راه حلی برای آمادگی انسان به هنگام نیایش و راز و نیاز با حقتعالی .
گر تن خاکی غلیظ و تیره است
صیقلش کن، ز آنکه صیقل گیره است
صیقل عقلت به آن داده است حق
که بدو روشن شود دل را ورق
(مولوی، ، دفتر چهارم، )
به کسانی که اهل نیایش و راز و نیاز با حضرت حق نیستند و به جای استفاده از عقل به عنوان صیقلگر، دو دست هوای نفس خود را باز گذاشته اند، باید گفت و فهماند که اگر دست هوای نفس را ببندند، دست عقل صیقلگر آنان گشوده میشود:
صیقلی را بسته ای ای بی نماز و آن هوا را کرده ای دو دست باز
گر هوا را بند بنهاده شود صیقلی را دست بگشاده شود
اهبطوا افکند جان را در حضیض
از نمازش کرد محروم این محیض
روح لطیف آدمی که در اصل گوهری عالی و ربانی است، به دلیل اینکه در جوار مادیات و نفسانیات قرار دارد، آلوده شده و به درگه پست حیوانیت سقوط میکند.
بنابراین هواهای نفسانی انسان، یعنی شهوت، در همه صور و اشکال آن نظیر حب جاه و مقام و مال، زهدفروشی، خودنمایی، خود برتربینی، شهوت جنسی و ... مانع از آن میشود که آدمی نماز قرب و حضور گزارد؛ چراکه «نماز قرب و حضور، خاص رهیدگان از بند هوای نفسانی است. این نماز عبارت است از توجه به حق و انقطاع از ماسویالحق»
حضرت حق نیز به همین سبب صیقل عقل را به آدمی عطا فرموده تا لوحه قلب را به وسیله آن تابان و درخشان سازد. در این راستا، عقل به عنوان ابزار صیقلگر روح و جسم آدمی است و راه حلی برای آمادگی انسان به هنگام نیایش و راز و نیاز با حقتعالی .
گر تن خاکی غلیظ و تیره است
صیقلش کن، ز آنکه صیقل گیره است
صیقل عقلت به آن داده است حق
که بدو روشن شود دل را ورق
(مولوی، ، دفتر چهارم، )
به کسانی که اهل نیایش و راز و نیاز با حضرت حق نیستند و به جای استفاده از عقل به عنوان صیقلگر، دو دست هوای نفس خود را باز گذاشته اند، باید گفت و فهماند که اگر دست هوای نفس را ببندند، دست عقل صیقلگر آنان گشوده میشود:
صیقلی را بسته ای ای بی نماز و آن هوا را کرده ای دو دست باز
گر هوا را بند بنهاده شود صیقلی را دست بگشاده شود