«اول نماز، بعداً کار»؛<br />
لبیک دل‌نشین راننده قزوینی به نماز اول وقت/حی علی‌البهشت!<br />
گروه فعالیت‌های قرآنی- از دیدنش متعجب و خوشحال شدم، اینکه مردمانی هستند که صدای اذان را در هر کجای عالم که هستند لبیک گفته و سجاده بندگی و عبودیت را بر سنگ‌فرش زمین پهن می‌کنند تا قامت ببندند در برابر بزرگی و عظمت حضرت حق.<br />
<br />
 لبیک دل‌نشین راننده قزوینی به نماز اول وقت/حی علی‌البهشت!<br />
<br />
زیر نم‌نم آرام باران، در گذر از خیابان‌های شهر قزوین به میدان ۲۲ بهمن یا همان دروازه رشت سابق رسیده ایم، صدای دل‌نشین «حی علی خیر العمل» اذان مغرب از دوردست گوش‌هایم را نوازش می‌دهد، ندایی که نشان از دعوت باری‌تعالی برای شتاب بندگان به‌سوی بهترین عمل برای حضور در یک ضیافت باشکوه الهی داشت.<br />
با اشاره دوست و همکارم چشمانم خیره بزرگ‌مردی شد که سجاده کوچکی را در گوشه ایستگاه خط واحد انداخته و به دور از هیاهو و صداهای اطراف خود را به صدای ملکوتیان پیوند داده بود.<br />
از دیدنش متعجب و خوشحال شدم، اینکه مردمانی هستند که صدای اذان را در هر کجای عالم که هستند لبیک گفته و سجاده بندگی و عبودیت را بر سنگ‌فرش زمین پهن می‌کنند تا قامت ببندند در برابر بزرگی و عظمت حضرت حق.<br />
خجلت‌زده می‌شوم از گاه و بی گاهی که در خواندن نماز اول وقتم غفلت کرده و کار را بر نماز و فرمان خداوند اولویت داده‌ام.<br />
<br />
با دیدنش به یاد نکته کلیدی رئیس‌جمهور شهید محمدعلی رجایی بزرگ‌مرد تاریخ کشور و همشهری‌ام افتادم آن هنگام که گفت: «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است» و حال یک نمونه عینی عملیاتی کردن این شیوه رسیدن به سعادت را در پیش چشمانم به نظاره نشسته‌ام.<br />
وقتی الله‌اکبر آخر نمازش را گفت، به نزدش رفتم و بعد از معرفی خود از او خواستم تا برایم از اهمیت نماز اول وقت سخن بگوید.<br />
<br />
خود را «احمدعلی فخار، فرزند محرم» معرفی کرد و گفت:«۳۴ ساله که در شغل راننده تاکسی توی بیابون و داخل شهر بعد هم توی خط دروازه رشت به سمت مینودر و کوثر و نواب مشغول کار هستم».<br />
آقای فخار با اعلام اینکه تاکنون چندین بار از طرف سازمان تاکسیرانی از وی تقدیر و تشویق شده است، ادامه می‌دهد:«خیلی خوشحالم که تو این مسیر قزوین دارم زحمت می‌کشم و کار می‌کنم، همیشه دنبال این بودم که مسافرهایی که سوار تاکسی من می شن راضی باشن و لبخند رضایت روی لب هاشون باشه».<br />
<br />
لبیک گویمت یا حضرت خدا...<br />
<br />
در جواب اینکه چرا اینجا سجاده پهن کردید و نماز می‌خوانید، ساده می‌گوید:«والا دخترم؛ از قدیم‌الایام از بزرگان و علماء شنیدم که خدا و پیامبر و اولیاء فرمودند هر کی به نماز اول وقتش اهمیت بده پیش خداوند و بنده‌های خدا ارزش و مقام والا داره و خدا هم به این آدم‌ها هر چی که بخوان می ده، خیر و سعادت دنیا و آخرت تو خوندن نماز اول وقته، این‌جور آدم‌ها که به حرف خدا احترام می زارن و نمازشون را اول وقت می خونن پیش خدا احترام و قرب و منزلت زیادی دارن».<br />
می‌پرسم همیشه نمازتان را اول وقت اقامه می‌کنید که جواب می‌دهد: «بله، من از نماز اول وقت خیلی چیزها دیدم، خدا را صد هزار بار شکر، هر وقت صدای اذان را شنیدم هر جایی که بودم یه سجاده انداختم و نمازم را همون اول وقت خوندم، حالا جاده باشه یا خیابون یا هر جای دیگه، فرقی نداره، خدا را صد هزار بار شکر، خدا به من بزرگترین ثروت یعنی تن و فرزند سلامت داده برای همین باید ارزش این نعمت‌هایی که بهم داده را بدونم که راه تشکر هم همین نمازیه که می خونیم، وقتی خدا داره با صدای اذون ما رو صدا می کنه دیگه ما بنده هاش باید بگیم الله‌اکبر و بعد هم نمازمون را بخونیم».<br />
حرف‌های این همشهری قزوینی شیرین و دل‌نشین بود، در حالی که دستانش دانه‌دانه تسبیح را می‌چرخاند و هم‌زمان لب‌هایش زیر لب ذکر می‌گوید، بیان می‌کند: «صدای اذان را که می‌شنوم خوشحال میشم، من با نماز اول وقت به خدا نزدیک میشم، الحمدالله هیچ‌وقت تو زندگیم لنگ نموندم، شب‌ها هم حتماً دو ورقه از قرآن رو می خونم تا پیش خدا ارزش پیدا کنم، آدم از خوندن قرآن خوشحال و شاد میشه، اصلا اگه هر شب قرآن را نخونم خواب ندارم، ماه رمضون هم ۱۵ تا ۲۰ روز میرم حرم امام رضا(ع) و اونجا هم نماز می خونم، دعا می‌کنم و  قرآن می خونم».<br />
<br />
خواندن یک نماز با اخلاص<br />
به تو تشریف اتقیا بخشد<br />
سعی کن در نماز اول وقت<br />
که رهائیت از بلا بخشد<br />
<br />
در حین مصاحبه نگاهی به تاکسی‌ها و مردم اطراف می‌کنم که مشغول رفت‌وآمد هستند و نیم‌نگاهی هم به سجاده پهن‌شده و مرد نشسته بر روی سجاده دارند؛ در خصوص عکس‌العمل مردم در مواجه با او در هنگام نماز خواندن می‌پرسم، نگاهش را از سجاده‌اش می‌گیرد و می‌گوید: «والا هر کی منو موقع نماز می بینه تو موقعیت‌های مختلف خوشحال می شه و خیلی‌ها هم میان جلو و از من می خوان که اونها را هم دعا کنم، منم دست دعا برای همه کسایی که التماس دعا دارند بلند می‌کنم و از خدا می خوام که دعاهام در حقشون مستجاب بشه».<br />
آقای فخار ادامه می‌دهد:«من تو عمرم همه نوع عنایت و لطف خدا را به خاطر نماز اول وقتم چشمم دیدم، یادمه یه بار سال ۵۲ یه ارمنی با من کار می‌کرد، داشتم نماز می خوندم که اومد و به من گفت حاجی به‌حق این نمازی که داری میخونی از حضرت ابوالفضل(ع) بخواه به من یه بچه بده، بهش گفتم من برات دعا می‌کنم به این شرط که اگه خدا بهت پسر داد اسمش را بزاری محمد و اگه بچه‌ات دختر بود اسمش را بزاری فاطمه، بعد یه مدت خداوند لطف کرد و بهش یه پسر داد، اون آقا هم اسمش را گذاشت محمد».<br />
از این نمازگزار و بنده نشسته در سجاده عبودیت می‌پرسم چگونه باید جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان را به سمت خواندن نماز اول وقت ترغیب کرد، پاسخش بی‌شک نقشه راه مسئولان و متولیان فرهنگی است: «باید تا جایی که امکانش هست جوونا را به راه راست هدایت کنیم، اونا را باید تشویق کنیم تا با خدا باشند، امربه‌معروف و نهی از منکر وظیفه ماست، منم این وظیفه را تا جایی که میشه انجام می دم، همه باید امربه‌معروف و نهی از منکر انجام بدن، حالا اون کسی که انجام داد اجرش رو می بینه اما امان از اون آدم‌هایی که انجام نمی دن، یه عمر باید پاسخگوی کارهاشون باشن، ما باید به وظیفه مون مقابل بقیه عمل کنیم حالا گوش کنن یا نه دیگه بعدش مسئول نیستیم».<br />
در جواب این درخواستم که من و امثال من را نصیحتی کند، می‌گوید:«الهی به‌حق امام حسین(ع) دل و ایمانتون پر از تقوا و فضیلت باشه و همان ارزشی که پیش خدا داری پیش بنده هاش هم داشته باشید»<br />
از او می‌خواهم برایمان دعا کند، دستانش را به بالا می‌برد و رو به آسمان عنوان می‌کند:«خدا به‌حق حضرت امام حسین(ع)، به‌حق فاطمه زهرا(س)، به‌حق آقا ابوالفضل العباس(ع) هر چه می خواید به شما و خانواده تون بده، سایه پدر و مادرتون را کوتاه نکنه، به آدم نامرد حتی اولادش گرفتار نکنه».<br />
با گفتن «خدا پشت و پناهتون، برای سلامتی خودتون صلوات» مصاحبه را تمام می‌کند و بعد از بلند شدن با گفتن الله‌اکبر برای خواندن نماز عشاء قامت می‌بندد.<br />
<br />
چشم بردار از تمام ممکنات<br />
بعدازآن برگو که قد قام الصلوه<br />
پشت سر انداز خاص و عام را<br />
پس بگو تکبیره الاحرام را<br />
<br />
از این مرد مؤمن شهر و دیارم دور می‌شوم و با سرعت دادن به قدم‌هایم می خواهم به نزدیک‌ترین مسجدی اطراف برسم، شاید من هم در زمره السَّابِقُونَ قرار بگیرم که آن‌ها در نزد خداوند أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ بوده و هستند و خواهند بود.<br />
<br />
«عکس تزئینی است»<br />
<br />
منبع: ایکنا«اول نماز، بعداً کار»؛
لبیک دل‌نشین راننده قزوینی به نماز اول وقت/حی علی‌البهشت!
گروه فعالیت‌های قرآنی- از دیدنش متعجب و خوشحال شدم، اینکه مردمانی هستند که صدای اذان را در هر کجای عالم که هستند لبیک گفته و سجاده بندگی و عبودیت را بر سنگ‌فرش زمین پهن می‌کنند تا قامت ببندند در برابر بزرگی و عظمت حضرت حق.

لبیک دل‌نشین راننده قزوینی به نماز اول وقت/حی علی‌البهشت!

زیر نم‌نم آرام باران، در گذر از خیابان‌های شهر قزوین به میدان ۲۲ بهمن یا همان دروازه رشت سابق رسیده ایم، صدای دل‌نشین «حی علی خیر العمل» اذان مغرب از دوردست گوش‌هایم را نوازش می‌دهد، ندایی که نشان از دعوت باری‌تعالی برای شتاب بندگان به‌سوی بهترین عمل برای حضور در یک ضیافت باشکوه الهی داشت.
با اشاره دوست و همکارم چشمانم خیره بزرگ‌مردی شد که سجاده کوچکی را در گوشه ایستگاه خط واحد انداخته و به دور از هیاهو و صداهای اطراف خود را به صدای ملکوتیان پیوند داده بود.
از دیدنش متعجب و خوشحال شدم، اینکه مردمانی هستند که صدای اذان را در هر کجای عالم که هستند لبیک گفته و سجاده بندگی و عبودیت را بر سنگ‌فرش زمین پهن می‌کنند تا قامت ببندند در برابر بزرگی و عظمت حضرت حق.
خجلت‌زده می‌شوم از گاه و بی گاهی که در خواندن نماز اول وقتم غفلت کرده و کار را بر نماز و فرمان خداوند اولویت داده‌ام.

با دیدنش به یاد نکته کلیدی رئیس‌جمهور شهید محمدعلی رجایی بزرگ‌مرد تاریخ کشور و همشهری‌ام افتادم آن هنگام که گفت: «به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است» و حال یک نمونه عینی عملیاتی کردن این شیوه رسیدن به سعادت را در پیش چشمانم به نظاره نشسته‌ام.
وقتی الله‌اکبر آخر نمازش را گفت، به نزدش رفتم و بعد از معرفی خود از او خواستم تا برایم از اهمیت نماز اول وقت سخن بگوید.

خود را «احمدعلی فخار، فرزند محرم» معرفی کرد و گفت:«۳۴ ساله که در شغل راننده تاکسی توی بیابون و داخل شهر بعد هم توی خط دروازه رشت به سمت مینودر و کوثر و نواب مشغول کار هستم».
آقای فخار با اعلام اینکه تاکنون چندین بار از طرف سازمان تاکسیرانی از وی تقدیر و تشویق شده است، ادامه می‌دهد:«خیلی خوشحالم که تو این مسیر قزوین دارم زحمت می‌کشم و کار می‌کنم، همیشه دنبال این بودم که مسافرهایی که سوار تاکسی من می شن راضی باشن و لبخند رضایت روی لب هاشون باشه».

لبیک گویمت یا حضرت خدا...

در جواب اینکه چرا اینجا سجاده پهن کردید و نماز می‌خوانید، ساده می‌گوید:«والا دخترم؛ از قدیم‌الایام از بزرگان و علماء شنیدم که خدا و پیامبر و اولیاء فرمودند هر کی به نماز اول وقتش اهمیت بده پیش خداوند و بنده‌های خدا ارزش و مقام والا داره و خدا هم به این آدم‌ها هر چی که بخوان می ده، خیر و سعادت دنیا و آخرت تو خوندن نماز اول وقته، این‌جور آدم‌ها که به حرف خدا احترام می زارن و نمازشون را اول وقت می خونن پیش خدا احترام و قرب و منزلت زیادی دارن».
می‌پرسم همیشه نمازتان را اول وقت اقامه می‌کنید که جواب می‌دهد: «بله، من از نماز اول وقت خیلی چیزها دیدم، خدا را صد هزار بار شکر، هر وقت صدای اذان را شنیدم هر جایی که بودم یه سجاده انداختم و نمازم را همون اول وقت خوندم، حالا جاده باشه یا خیابون یا هر جای دیگه، فرقی نداره، خدا را صد هزار بار شکر، خدا به من بزرگترین ثروت یعنی تن و فرزند سلامت داده برای همین باید ارزش این نعمت‌هایی که بهم داده را بدونم که راه تشکر هم همین نمازیه که می خونیم، وقتی خدا داره با صدای اذون ما رو صدا می کنه دیگه ما بنده هاش باید بگیم الله‌اکبر و بعد هم نمازمون را بخونیم».
حرف‌های این همشهری قزوینی شیرین و دل‌نشین بود، در حالی که دستانش دانه‌دانه تسبیح را می‌چرخاند و هم‌زمان لب‌هایش زیر لب ذکر می‌گوید، بیان می‌کند: «صدای اذان را که می‌شنوم خوشحال میشم، من با نماز اول وقت به خدا نزدیک میشم، الحمدالله هیچ‌وقت تو زندگیم لنگ نموندم، شب‌ها هم حتماً دو ورقه از قرآن رو می خونم تا پیش خدا ارزش پیدا کنم، آدم از خوندن قرآن خوشحال و شاد میشه، اصلا اگه هر شب قرآن را نخونم خواب ندارم، ماه رمضون هم ۱۵ تا ۲۰ روز میرم حرم امام رضا(ع) و اونجا هم نماز می خونم، دعا می‌کنم و قرآن می خونم».

خواندن یک نماز با اخلاص
به تو تشریف اتقیا بخشد
سعی کن در نماز اول وقت
که رهائیت از بلا بخشد

در حین مصاحبه نگاهی به تاکسی‌ها و مردم اطراف می‌کنم که مشغول رفت‌وآمد هستند و نیم‌نگاهی هم به سجاده پهن‌شده و مرد نشسته بر روی سجاده دارند؛ در خصوص عکس‌العمل مردم در مواجه با او در هنگام نماز خواندن می‌پرسم، نگاهش را از سجاده‌اش می‌گیرد و می‌گوید: «والا هر کی منو موقع نماز می بینه تو موقعیت‌های مختلف خوشحال می شه و خیلی‌ها هم میان جلو و از من می خوان که اونها را هم دعا کنم، منم دست دعا برای همه کسایی که التماس دعا دارند بلند می‌کنم و از خدا می خوام که دعاهام در حقشون مستجاب بشه».
آقای فخار ادامه می‌دهد:«من تو عمرم همه نوع عنایت و لطف خدا را به خاطر نماز اول وقتم چشمم دیدم، یادمه یه بار سال ۵۲ یه ارمنی با من کار می‌کرد، داشتم نماز می خوندم که اومد و به من گفت حاجی به‌حق این نمازی که داری میخونی از حضرت ابوالفضل(ع) بخواه به من یه بچه بده، بهش گفتم من برات دعا می‌کنم به این شرط که اگه خدا بهت پسر داد اسمش را بزاری محمد و اگه بچه‌ات دختر بود اسمش را بزاری فاطمه، بعد یه مدت خداوند لطف کرد و بهش یه پسر داد، اون آقا هم اسمش را گذاشت محمد».
از این نمازگزار و بنده نشسته در سجاده عبودیت می‌پرسم چگونه باید جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان را به سمت خواندن نماز اول وقت ترغیب کرد، پاسخش بی‌شک نقشه راه مسئولان و متولیان فرهنگی است: «باید تا جایی که امکانش هست جوونا را به راه راست هدایت کنیم، اونا را باید تشویق کنیم تا با خدا باشند، امربه‌معروف و نهی از منکر وظیفه ماست، منم این وظیفه را تا جایی که میشه انجام می دم، همه باید امربه‌معروف و نهی از منکر انجام بدن، حالا اون کسی که انجام داد اجرش رو می بینه اما امان از اون آدم‌هایی که انجام نمی دن، یه عمر باید پاسخگوی کارهاشون باشن، ما باید به وظیفه مون مقابل بقیه عمل کنیم حالا گوش کنن یا نه دیگه بعدش مسئول نیستیم».
در جواب این درخواستم که من و امثال من را نصیحتی کند، می‌گوید:«الهی به‌حق امام حسین(ع) دل و ایمانتون پر از تقوا و فضیلت باشه و همان ارزشی که پیش خدا داری پیش بنده هاش هم داشته باشید»
از او می‌خواهم برایمان دعا کند، دستانش را به بالا می‌برد و رو به آسمان عنوان می‌کند:«خدا به‌حق حضرت امام حسین(ع)، به‌حق فاطمه زهرا(س)، به‌حق آقا ابوالفضل العباس(ع) هر چه می خواید به شما و خانواده تون بده، سایه پدر و مادرتون را کوتاه نکنه، به آدم نامرد حتی اولادش گرفتار نکنه».
با گفتن «خدا پشت و پناهتون، برای سلامتی خودتون صلوات» مصاحبه را تمام می‌کند و بعد از بلند شدن با گفتن الله‌اکبر برای خواندن نماز عشاء قامت می‌بندد.

چشم بردار از تمام ممکنات
بعدازآن برگو که قد قام الصلوه
پشت سر انداز خاص و عام را
پس بگو تکبیره الاحرام را

از این مرد مؤمن شهر و دیارم دور می‌شوم و با سرعت دادن به قدم‌هایم می خواهم به نزدیک‌ترین مسجدی اطراف برسم، شاید من هم در زمره السَّابِقُونَ قرار بگیرم که آن‌ها در نزد خداوند أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ بوده و هستند و خواهند بود.

«عکس تزئینی است»

منبع: ایکنا

سعید خانزادهنوشته . لینک . به قلم سعید خانزاده در 6 امرداد 1397 ساعت 11:51

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام