بایسته های معلمان و اساتید معارف
نقش و جایگاه معلمان و دبیران دروس معارف و بینش اسلامی در ایجاد باور و گرایش به سمت نماز قابل انکار نیست. به منظور آگاهی از میزان علاقه دانش آموزان و دانشجویان به اساتید دروس معارف و بینش اسلامی و نیز کیفیت تدریس آن ها تحقیقات متعددی صورت گرفته است که استفاده از آن ها در بهینه سازی این کلاس ها و نحوۀ تدریس این دروس بسیار مؤثّر می باشد.
برخی از نتایج این تحقیقات میدانی حاکی از آنست که دانش آموزان و دانشجویان نکته ها و لوازمی را در تدریس معلمان و اساتید دروس دروس معارف و بینش اسلامی پیشنهاد می کنند که می تواند تأثیر مستقیمی بر میزان علاقه و فراگیری آن ها از این کلاس ها داشته باشد. عمده این پیشنهادها را می توان در موارد زیر جستجو کرد:
1. استفادۀ معلمان و اساتید از مهارت های آموزشی مؤثر و پیشرفته
آن چنانکه برخی آموزگاران و اساتید دروس فنی، ریاضی و ... ساعت های متمادی وقت صرف میکنند تا با فرمول ها و شیوه های جدید و جذابِ تدریس آشنا گردند و کلاس و محتوای تدریس خود را ارتقا داده و برای فراگیران مفیدتر و لذت بخش تر نمایند، اساتید و معلمان دروس معارف و بینش اسلامی نیز بایستی اهتمام بیشتری به مهارت های آموزشی و تدریسی و نحوۀ انتقال این گونه معارف الهی داشته باشند.
بدیهی است همان گونه که استفاده از یک شیوۀ تدریس غیرصحیح در دروس دیگر موجب اخلال در روند آموزشی آن ها می شود قطعاً بکارگیری روش های غیرفنی در دروس معارف و بینش اسلامی نیز موجب عدم گرایش دانش آموزان و دانشجویان نسبت به این کلاس ها شده و بعضاً آثار مخرب طولانی مدتی نیز برجای خواهد گذاشت. در این خصوص پیشنهاد می شود به منابعی که در دانش روانشناسی تربیتی وجود دارند مراجعه شده و از تکنیک ها و فنون متنوعی که در این شاخه از روانشناسی به طور مفصل به آن ها پرداخته شده است استفاده گردد.
2. تسلط کافی بر خصوصیات روانشناختی مخاطبان
یکی دیگر از پیشنهادها که در تحقیقات میدانی به آن ها اشاره شده است، اطلاع یافتن معلمان و اساتید از خصوصیات روانشناختی مخاطبان بویژه نوجوانان است. عدم آگاهی یک معلم از ویژگی های مخاطب و روند رشد شناختیِ او موجب برخورد نامتناسب با خواسته ها و نیازهای شاگردانش شده و وی را در ارتباط گیری آموزشی در کلاس دچار مشکل می سازد. در این خصوص می توان از منابعی که در حیطۀ روانشناسی رشد بویژه کودکان و نوجوانان به تألیف درآمده است استفاده نمود.
3. عمق بخشیدن به آگاهی ها و معرفت های دینی
تعمیق اطلاعات دینی و معرفت های اسلامی که معلمان و اساتید در صدد انتقال آن ها به دانش آموزان و دانشجویان هستند از دیگر عوامل مهمی است که تحقیقات مذکور در راستای ارتقاء کیفی این کلاس ها به آن ها اشاره کرده اند. این که نماز مهم ترین رکن زندگی یک فرد بوده و گسترۀ آثار آن تا اعماق وجود او و حتی محیط پیرامونی وی ادامه می یابد موضوعی است که به طور جدی نیازمند باور گوینده در مرحلۀ اول و بیانی گویا و قابل پذیرش در مرحلۀ دوم است.
بنابراین لازم است آگاهی ها و معرفت های دینی اساتید و معلمان این دروس تعمیق یافته و با ذهن جولان گر و نکته سنج نوجوانان و جوانان همسان گردد.
نقش و جایگاه معلمان و دبیران دروس معارف و بینش اسلامی در ایجاد باور و گرایش به سمت نماز قابل انکار نیست. به منظور آگاهی از میزان علاقه دانش آموزان و دانشجویان به اساتید دروس معارف و بینش اسلامی و نیز کیفیت تدریس آن ها تحقیقات متعددی صورت گرفته است که استفاده از آن ها در بهینه سازی این کلاس ها و نحوۀ تدریس این دروس بسیار مؤثّر می باشد.
برخی از نتایج این تحقیقات میدانی حاکی از آنست که دانش آموزان و دانشجویان نکته ها و لوازمی را در تدریس معلمان و اساتید دروس دروس معارف و بینش اسلامی پیشنهاد می کنند که می تواند تأثیر مستقیمی بر میزان علاقه و فراگیری آن ها از این کلاس ها داشته باشد. عمده این پیشنهادها را می توان در موارد زیر جستجو کرد:
1. استفادۀ معلمان و اساتید از مهارت های آموزشی مؤثر و پیشرفته
آن چنانکه برخی آموزگاران و اساتید دروس فنی، ریاضی و ... ساعت های متمادی وقت صرف میکنند تا با فرمول ها و شیوه های جدید و جذابِ تدریس آشنا گردند و کلاس و محتوای تدریس خود را ارتقا داده و برای فراگیران مفیدتر و لذت بخش تر نمایند، اساتید و معلمان دروس معارف و بینش اسلامی نیز بایستی اهتمام بیشتری به مهارت های آموزشی و تدریسی و نحوۀ انتقال این گونه معارف الهی داشته باشند.
بدیهی است همان گونه که استفاده از یک شیوۀ تدریس غیرصحیح در دروس دیگر موجب اخلال در روند آموزشی آن ها می شود قطعاً بکارگیری روش های غیرفنی در دروس معارف و بینش اسلامی نیز موجب عدم گرایش دانش آموزان و دانشجویان نسبت به این کلاس ها شده و بعضاً آثار مخرب طولانی مدتی نیز برجای خواهد گذاشت. در این خصوص پیشنهاد می شود به منابعی که در دانش روانشناسی تربیتی وجود دارند مراجعه شده و از تکنیک ها و فنون متنوعی که در این شاخه از روانشناسی به طور مفصل به آن ها پرداخته شده است استفاده گردد.
2. تسلط کافی بر خصوصیات روانشناختی مخاطبان
یکی دیگر از پیشنهادها که در تحقیقات میدانی به آن ها اشاره شده است، اطلاع یافتن معلمان و اساتید از خصوصیات روانشناختی مخاطبان بویژه نوجوانان است. عدم آگاهی یک معلم از ویژگی های مخاطب و روند رشد شناختیِ او موجب برخورد نامتناسب با خواسته ها و نیازهای شاگردانش شده و وی را در ارتباط گیری آموزشی در کلاس دچار مشکل می سازد. در این خصوص می توان از منابعی که در حیطۀ روانشناسی رشد بویژه کودکان و نوجوانان به تألیف درآمده است استفاده نمود.
3. عمق بخشیدن به آگاهی ها و معرفت های دینی
تعمیق اطلاعات دینی و معرفت های اسلامی که معلمان و اساتید در صدد انتقال آن ها به دانش آموزان و دانشجویان هستند از دیگر عوامل مهمی است که تحقیقات مذکور در راستای ارتقاء کیفی این کلاس ها به آن ها اشاره کرده اند. این که نماز مهم ترین رکن زندگی یک فرد بوده و گسترۀ آثار آن تا اعماق وجود او و حتی محیط پیرامونی وی ادامه می یابد موضوعی است که به طور جدی نیازمند باور گوینده در مرحلۀ اول و بیانی گویا و قابل پذیرش در مرحلۀ دوم است.
بنابراین لازم است آگاهی ها و معرفت های دینی اساتید و معلمان این دروس تعمیق یافته و با ذهن جولان گر و نکته سنج نوجوانان و جوانان همسان گردد.