آیات زیادی وجود دارد که می‌گوید اگر نماز درست شود، حکومت، جهاد، زکات، ایثار، وفای به عهد و…، همه از برکت نماز درست خواهند ‌شد و در صورت آسیب دیدن، همه‌ی فضایل از دست می‌روند.

اگر همه‌ی فضایل انقلاب اسلامی ایران را به دانه‌های تسبیح تشبیه کنیم، نماز یکی از آنها نیست بلکه بند تسبیح است. هرکدام از ابن فضایل اگر آسیب ببیند یک دانه‌ی تسبیح ناقص شده است، اما نماز اگر آسیب دید، همه‌ی دانه‌های تسبیح از دست می‌روند! ا

انبیای الهی در ساختن انسان‌ها ابتدا بند تسبیح را آماده می‌کردند بعد مهره‌ها را بر سر آن می‌زدند. به عبارت دیگر اول ارتباط انسان با خدا را درست می‌کردند و بعد بقیه‌ی فضایل را درچارچوب ارتباط با او قرار می‌دادند و بدین ترتیب ایمان آورده‌ها را بیمه و حفظ می‌کردند؛ همان طور که بند تسبیح دانه‌ها را حفظ می‌کند .

شیطان که طبعاً به دنبال راهی برای انحراف اانسان است، تمام همّت خود را متوجه‌ نماز می‌کند. اگر اعمال صالح و کمالات انسانی را باز به دانه‌های تسبیح تشبیه کنیم، شیطان به جای شکستن دانه‌ها، بند را پاره می‌کند تا دانه‌ها خودشان بریزند تا اعمال از دست بروند!

ممکن است کسی بگوید بعضی افراد که کاری به مسایل دین و مشکلات مسلمانان ندارند، نمازشان را اول وقت و با قرائت صحیح می‌خوانند و حج و روزه هم می‌روند، این چکونه است؟ باید گفت اگر نماز بعضی از مسلمانان نماز بود، شیطان آن‌ها را رها نمی‌کرد؛ مثل کسی می‌ماند که از بانک بیرون آمده و پولی در جیب نداشته باشد، آیا جیب برها حتی نیم نگاهی به او می‌کنند؟

شیطان تنها برای نماز مسلمان واقعی کمر می‌بندد. چرا وقتی او می‌تواند‌ برای خشکاندن درخت، ریشه را بزند، به شاخ و برگ‌ بپردازد و وقت خود را بیهوده تلف نماید؟ ریشه را می‌زند و برای این که کسی هم متوجه‌ نشود آبی به آن می‌زند و با برگ‌های تر و تازه‌ای هم تزیینش می‌کند! تمام همّ شیطان این است که نماز ناب را بشکند! ...

عناصر اصلی نماز، « اتصال به بی‌نهایت و اتکا به ثابت »

نماز دو عنصر اصلی دارد: اتصال به بی‌نهایت و اتکا به ثابت

اتصال به بی نهایت

چرا نماز به عنوان اولین مسأله در حاکمیت اسلام مطرح شده است؟

طرح نماز به عنوان اولین مسأله در حاکمیت اسلام تأیید این مطلب است که نماز تکیه گاه مسلمان را در مبارزه و استقرار دین خدا ثابت می‌گرداند.

اساسی‌ترین مسأله در تربیت انسان و جامعه و اصلاح امور، تکیه به ثابت است، زیرا باعث بروز تعاون و ایثار بین مؤمنین در مسیر مقاومت و وصول به هدف می‌گردد.

در مقابل، تکیه‌ی به متغیر رابطه‌ی انسان‌ها با یکدیگر را مانند رابطه‌ی گرگ و میش می‌کند؛ رابطه‌ای که در آن، ضعیف، خود را تنها و بی‌پشتیبان می‌یابد و بی هیچ مقاومتی دریده و بلعیده می شود!

امام ره می‌گفتند «رابطه ما با آمریکا برای چیست؟ رابطه‌ی آمریکا با هر کشوری رابطه‌ی گرگ و میش است! وقتی نمی‌خواهیم کارمان را به آن‌ها بسپاریم و آن‌ها می‌خواهند ما را براندازند، چرا در جلسه‌ آن‌ها شرکت کنیم؟!»

تکیه به آمریکا تکیه به ثابت نیست. تنها خداست که تکیه گاه ثابت است و تنها نماز است که توکل و تکیه بر خدا را به دنبال می‌آورد. ما در نماز می گوئیم «اِیَّاکَ نَعبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِینُ». یعنی تنها حرف خدا را گوش می‌دهیم و برای این کار تنها از او یاری می‌گیریم و توکل ما تنها وتنها به اوست. گفتن همین مطلب که «توکل ما تنها به خداست»، در دنیا برایمان ارزش و عزت و اقتدار آورده است.

اگر در دو ظرف مرتبط که روی زمین قرار دارند آب بریزیم، آب بدون توجه به شکل آن دو، درسطح یکسانی می‌ایستد. حال اگر از یکی از ظرف‌ها کمی آب برداریم یا به آن اضافه کنیم، چون به هم ارتباط دارند مثل این است که از هر دو برداشته یا کم کرده ایم. به این حالت، ظروف متکی به ثابت گوییم. اما اگر همین دو ظرف را روی ترازو قرار دهیم، از یکی که مقداری برداشته یا کم کنیم، آب ظرف دیگر بتدریج در ظرف دیگر خالی می‌شود. به این حالت می‌گوییم که ظروف متکی به متغیر هستند. اگر یک میلیون ظرف مرتبطه هم داشته باشیم، در هر دو حالت همین گونه‌اند!

حال اگر ظروف متکی به ثابت به ظرف نامحدودی مرتبط شوند، هرچه به آن‌ها اضافه یا از آن ها کم کنیم، سرزیر و خالی نخواهند شد زیرا به بی‌نهایت متصل هستند. نماز هم اتصال به بی‌نهایت است.

مؤمنین در نماز جماعت مثل ظروف مرتبطه به یکدیگر و به بی نهایت وصل می‌شوند. آنان به خاطر ارتباط‌شان با یکدیگر، بین‌شان ایثار برقرار می‌شود و به خاطر ارتباط‌شان با خدا، فقر و غنا و شکست و پیروزی برایشان مساوی می‌گردد. برای همین است که در روایت داریم وقتی ده نفر مؤمن در نماز جماعت شرکت می‌کنند ثوابی می‌برند که حساب شدنی نیست و هر چه بر تعداد آنها افزوده شود، ثواب‌شان بیشتر می‌گردد. جای تعجب نیست که ثواب نماز جماعت این گونه باشد، زیرا در نماز جماعت همه از طریق هم به خدا و بی نهایت وصل می‌شوند.

اتصال به بی‌نهایت مانع از تغیر حال انسان در شادی و مصیبت گشته و باعث ایثار بین مجموعه می‌گردد. قرآن می‌گوید: « اِنَّ الاِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعَا، اِذَا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعا وَ اِذَا مَسَهُ الخَیرُ مَنُوعَا اَلاَ المُصَلِّینَ »، (یعنی): «همانا انسان سخت آزمند خلق شده است. چون صدمه و شری به او رسد، بی‌قراری کند و چون مال و دولتی به او رسد، بخل ورزیده و منع احسان نماید، مگر نماز گزاران حقیقی».

اتکا به ثابت:

انسان بدون اتکا به ثابت اگر از او کم کنند، کم جنبه می‌شود و اگر بر او اضافه نمایند، به رخ دیگران می‌کشد و سر ریز می‌گردد؛ با کمترین پیروزی خود را گم می‌کند و با کوچک‌ترین شکست تسلیم می‌شود، مگر این که با خدا ارتباط داشته باشد.

قرآن با آوردن کلمه‌ی الاّ، نشان از دو جنبه‌ای یودن انسان می‌دهد؛ جنبه تبََعی و جنبه کمالی. جنبه‌ی تبعی به هلوع بودن و طبیعت انسان مربوط است و جنبه‌ی کمالی حکایت از مصلِّی بودن و حاکمیت فطرت دارد. می‌گوید انسان‌های هلوع و متزلزل یا طبیعت گرا،اگر اهل نماز گردند، عوض خواهند شد.

جامعه هم همین طور است اگر سیاست، جامعه شناسی، روابط اقتصادی و … از نماز نور بگیرند، جامعه را بهره‌مند می‌کنند والآّ منهای نماز، سیاست و جامعه شناسی هلوع یا متزلزلی بیش نیستند!

عمودِ خیمه اصلاحات تکیه به ثابت است. در روایت آمده که «اَلصَّلاَهُ عَمُودُ الدِّینِ…. »:نماز ستون دین است. یعنی اگر دین را که برنامه و روش زندگی است به خیمه تشبیه کنیم، ستون و دیرک وسط آن بر نماز استوار است. یعنی هر برنامه‌ای که بخواهد در چارچوب دین صورت گیرد، از نماز جدا نیست.

انبیا و اولیای الهی در آغاز کار مردم را به اقامه‌ی نماز دعوت می‌کردند و در پایان کارشان و زمان مرگ که انسان راست‌ترین حرف‌ها را به خویشان و نزدیکان و پیروان خود می‌زند، نماز را وصیت می‌نمودند زیرا که خدای تعالی در قیامت به اولین چیزی که رسیدگی می‌کند نماز است: «اَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ العَبدُ عَلَی الصَّلاَه، فَاِذَا قُبِلَت قُبِلَ سَایِرُ عَمَلِهِ وَ اِذَا رُدَّت عَلَیهِ رُدَّ عَلَیهِ سَایِرُ عَمَلِهِ » (یعنی): «اولین چیزی که در قیامت به آن رسیدگی می شود نماز است. اگر قبول شد سایر اعمال قبول می‌شود و اگر رد شد، هر چه قبل از آن است رد می گردد» چرا؟ چون هر عملی نکیه گاه لازم دارد و اگر نماز تکیه گاه عمل نباشد، مثل این است که اصلاً عمل صالحی صورت نپدیرفته است.

بعضی می‌گویند ممکن است انسان متکی به ثابت نباشد ولی اصلاحگر باشد، امّا این درست نیست! آیا می‌شود ماشینی را که استارتش کار نمی‌کند به کمک عده‌ای که پایشان بر روی زمین نیست و جای ثابتی ندارد، با هل دادن روشن کرد؟ مکانیک‌ها هنگامی که می‌خواهند زیر ماشین را تعمیر کنند، از گاری‌هایی که بلبرینگ‌های آن روغن خورده و با اشاره‌ای عقب و جلو می‌رود استفاده می‌کنند. حال فرض کنید که صد نفر بخواهند روی گاری بزرگی از این نوع، ماشینی را که استارتش خراب شده هل بدهند، چه می‌شود؟ همین که یک نفر هل داد، همه‌ی صد نفر چندین متر عقب‌تر می‌روند! چرا؟ چون زیر پایشان ثابت نیست.

آدم‌هایی که می‌خواهند اصلاح‌گر باشند و در معرکه‌های هولناک تا پای جان بایستند و با فساد مقابله نمایند و برای مردم کار کنند و دم از مبارزه با آمریکا می‌زنند، راهش این است که ابتدا از کانال نماز به خدا متکی شده، تکیه گاه ثابت برای خود فراهم کنند والا با پیش آمدن حوادث مختلف، خیلی زود همه چیز را فراموش کرده جذب محیط می‌شوند

آدم‌هایی که می‌خواهند اصلاح‌گر باشند و در معرکه‌های هولناک تا پای جان بایستند و با فساد مقابله نمایند و برای مردم کار کنند و دم از مبارزه با آمریکا می‌زنند، راهش این است که ابتدا از کانال نماز به خدا متکی شده، تکیه گاه ثابت برای خود فراهم کنند والا با پیش آمدن حوادث مختلف، خیلی زود همه چیز را فراموش کرده جذب محیط می‌شوند.

قبل از پیروزی انقلاب، گروه‌هایی که شعارهای انقلابی می‌دادند و می‌خواستند برای مردم کار کنند، خیلی‌ها در مواجهه‌ی با مشکلات و درگیری‌ها و شکنجه خود را باختند و سازش کردند. یا کسانی که بعد از پیروزی انقلاب چون خواسته‌های خود را برآورده ندیدند، در مقابل مردم ایستاده و دست به ترور و شرارت زدند و بعد از فرار از ایران در خدمت قداره بندان جهانی و منطقه‌ای، قرار داده، (کمر به) قتل و کشتار مردم بستند! یا خیلی‌ها که دم از انقلابی بودن می‌زدند و الان تابع پست و عنوان و مال شده یا بی تفاوت گردیده‌اند! این‌ها همه نشانه‌ی عدم اتکا به ثابت است و ممکن است خود انسان هم متوجه نباشد!

بنابراین انسان نمی‌تواند قبل از تکیه به ثابت و استوار شدن در این راه ادعای اصلاح‌گری کند؛ همان دنیا با پرده و پوششی از شعارهای مردمی است که بزودی و در عمل آن پوشش پاره می‌شود!

دنیا یک متغیر است و حبّ به آن تکیه به متغیر می‌باشد. روایت می گوید «حُبُّ الدُّنیَا رَأسُ کُلِّ خَطِیئَة »: «دوستی دنیا سرآغاز همه گناهان است» وقتی که حبّ دنیا پیدا شد، انگار که انسان روی همان گاری نشسته است و با کوچکترین عمل، ده‌ها متر عقب‌تر می‌رود.

نماز، جدا کردن انسان از خود و متغیر است. ارتباط با خدا برای انسان آب حیات است. این همان است که می‌گویند هر کس که از چشمه‌ی حیات بنوشد، زنده می‌شود و حیات جاوید می‌یابد.

دلا بنوش از این آب و زنده شو جاوید

مگو که چشمه‌ی حیوان فسانه هست و محال

می‌گوید افسانه و محال نیست. اگر از آن بنوشید، زنده می‌شوید!

(کتاب نماز، آیت الله حائری شیرازی، 21 تا 26)

سیدمحمد عبداللهینوشته . لینک . به قلم سیدمحمد عبداللهی در 27 دی 1396 ساعت 13:06

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام