نمازهای شاخدار
شیخ حسین انصاریان: در مشهد یک نفر می گفت؛ البته، با گریه هم می گفت و چقدر هم من بدم می آید آن را نقل کنم: شبی در عالم رؤیا، جوانی را دیدم که نسبتاً و نه به طور کامل، زیبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روی کله اش بود. که خیلی من را بهت زده کرد. این همه زیبایی و طراوات، و این تناسب اندام، چرا روی کله این جوان، دو شاخ است؟ آخر، داشتن شاخ، متعلّق به انسان نیست، بلکه متعلّق به حیوانات شاخ دار ...
شیخ حسین انصاریان:
در مشهد یک نفر می گفت؛ البته، با گریه هم می گفت و چقدر هم من بدم می آید آن را نقل کنم: شبی در عالم رؤیا، جوانی را دیدم که نسبتاً و نه به طور کامل، زیبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روی کله اش بود. که خیلی من را بهت زده کرد. این همه زیبایی و طراوات، و این تناسب اندام، چرا روی کله این جوان، دو شاخ است؟ آخر، داشتن شاخ، متعلّق به انسان نیست، بلکه متعلّق به حیوانات شاخ دار است. به او گفتم، حیف از آن زیبایی، و این دو شاخ! جوان گفت: والله این شاخ ها متعلّق به من نیست، متعلّق به تو است که بر روی کله من گذاشتی. من نماز تو هستم و امشب در نماز مغربت این عیب ها را داشتی، و آن عیب ها، این شاخی است که با چشمت داری می بینی. فکر می کنی خدا من را با این دو شاخ چند بخرد؟ معلوم است، هیچی.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه