نمازهای کلاغی
آقای علوی به طرف تابلو رفت. ماژیک را برداشت و چهار کلمه نوشت: زبان، بدن، حرکت، سکون. بعد به طرف بچهها برگشت و نگاهی به چهرهها کرد. علامت سؤال را در صورت همهی بچهها دید. لبخندی زد و گفت: «بعضی بچهها نمازهای کلاغی میخوانند. دیدهاید کلاغها چگونه بر گردو یا پنیر یا هر چیزی که پیدا میکنند تند و تند نوک میزنند. بچههایی هم که ت ...
آقای علوی به طرف تابلو رفت. ماژیک را برداشت و چهار کلمه نوشت: زبان، بدن، حرکت، سکون.
بعد به طرف بچهها برگشت و نگاهی به چهرهها کرد. علامت سؤال را در صورت همهی بچهها دید.
لبخندی زد و گفت: «بعضی بچهها نمازهای کلاغی میخوانند. دیدهاید کلاغها چگونه بر گردو یا پنیر یا هر چیزی که پیدا میکنند تند و تند نوک میزنند. بچههایی هم که تند و تند سرشان را بر مهر میگذارند و برمیدارند نماز کلاغی میخوانند؛ چون نصف سبحان ربی الاعلی را در هوا میگویند و نصفش را در زمین. چنین نمازی درست نیست.»
آقای علوی در ادامه گفت: «بسیار خُب، به کلمههایی که نوشتم دقت کنید. این چهار کلمه به چند مسئله ی واجب در نماز اشاره دارد. میدانید آن مسئله ها چیست؟» دستها بالا رفت.
– آقا اجازه! در نماز نباید حرکت کنیم.
– در نماز نباید حرف بزنیم.
آقای علوی گفت: «بله، در نماز نباید راه برویم و حرف بزنیم؛ اما مهم آن است که بدانیم در کجای نماز بدن حرکت میکند و در کجا زبان ذکر میگوید و در کجا زبان و بدن با هم حرکت میکنند! در هر جای نماز که بدن حرکت میکند (مثل حال رفتن به رکوع یا برخاستن از آن و یا رفتن به سجده و برخاستن از آن) زبان باید ساکت باشد و هر جای نماز که زبان حرکت میکند مثل هنگام خواندن حمد و سوره و یا وقت خواندن ذکر رکوع، سجود، تشهد و سلام بدن باید آرام و بیحرکت باشد. به این مسأله طمأنینه میگویند؛ یعنی آرام بودن بدن در نماز. آرامش در نماز واجب است. اگر آن را رعایت نکنیم نماز باطل میشود.
فقط در یک جای نماز است که هم بدن حرکت میکند و هم زبان ذکر میگوید. میدانید کجای نماز؟»
رضا گفت: «وقتی بحول الله میگوییم.»
آقای علوی گفت: «بله، در حال برخاستن از سجده بحول الله و قوته اقوم و اقعد میگوییم. این تنها جایی است که بدن حرکت میکند و زبان ذکر میگوید و اشکالی هم ندارد. معنای این ذکر هم این است: با قدرتی که خداوند به من داده است میایستم و مینشینم.»