با خاک پوتین تیمم کردیم
خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. ایام محرم بود. علیرغم فشارها و تهدیدهای دشمن، به مراسم سینه زنی و عزاداری مشغول بودیم. در یکی، دو روز اول به صورت جداگانه و در واقع فرادی نماز می خواندیم، تا اینکه به یکی از برادران طلبه پیشنهاد کردیم امامت نماز ...
خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد.
ایام محرم بود. علیرغم فشارها و تهدیدهای دشمن، به مراسم سینه زنی و عزاداری مشغول بودیم. در یکی، دو روز اول به صورت جداگانه و در واقع فرادی نماز می خواندیم، تا اینکه به یکی از برادران طلبه پیشنهاد کردیم امامت نماز جماعت را به عهده بگیرد.
نماز جماعت با امامت ایشان و شرکت فعال بچه ها به خوبی انجام می شد؛ ولی بعدها با مشکل فقدان آب کافی جهت وضو مواجه شدیم. این بود که ابتدا برادران با گرد و غبار لباس هایشان تیمم می کردند.
این روند ادامه داشت تا زمانی که تعدادی از برادران رزمنده که به اسارت درآمده بودند به جمع ما اضافه شدند و ما با استفاده از خاک پوتین هایشان، تیمم می کردیم و نماز می خواندیم.
منبع: جامع آزادگان