یک روز در تاکسی!!!

یک روز در تاکسی!!!

یكی دو ماهی بود كه حال و حوصله نداشت. گاهی وقتا اصلاً حرف نمی زد. گاهی وقتا هم از كوره در می رفت و دور و بری ها رو از خودش می رنجوند. هر چی فكر می كرد چرا اینجوری شده كمتر به جواب می رسید. امروز هم دست كمی از بقیه روزا نداشت، با تنها چیزی كه اجباراً كنار اومده بود اداره ش بود و انجام كارای عادی و معمولی، قراره برای انجام كاری به یكی از شركت های همكار بره و ... همین طور كه كنار خیابون ایستاده ...

یكی دو ماهی بود كه حال و حوصله نداشت. گاهی وقتا اصلاً حرف نمی زد.

گاهی وقتا هم از كوره در می رفت و دور و بری ها رو از خودش می رنجوند. هر چی فكر می كرد چرا اینجوری شده كمتر به جواب می رسید. امروز هم دست كمی از بقیه روزا نداشت، با تنها چیزی كه اجباراً كنار اومده بود اداره ش بود و انجام كارای عادی و معمولی، قراره برای انجام كاری به یكی از شركت های همكار بره و ...

همین طور كه كنار خیابون ایستاده بود یه تاكسی جلوی پاش ترمز زد. آقا كجا؟!

مستقیم خیابون ....

بی هدف صفحات درون پرونده را زیر و رو می كرد.

صدای گوینده رادیو خیلی ضعیف به گوش می رسید.

مجری: خب اگه اجازه بدید شنونده پشت خط داریم،

- دستاش از روی كاغذها برداشته میشه

پشت خط یه جوون دانشجو از شهرستانه...

سلام آقا ،اگه ممكنه كارشناس محترم برنامه به سؤال من پاسخ بدن

- سرش رو جلوتر میاره تا نزدیك صندلی جلو

مدتی هست که نمازام رو سر وقت نمی خونم. بعضی وقتا هم بی خیال نماز میشم.  یه جواریی احساس كسل بودن و بی نشاطی دارم. تو خوندن نمازم سستی می كنم! حالم خیلی بده، بعضی وقتا بی خودی با دوستا و پدرومادرم بدرفتاری می كنم و ....

 

- حواسش  رو متمركز می كنه، تو یه لحظه فكر می كنه شاید گمشدش را پیدا بكنه

مجری رادیو از شنونده همچین حسابی تشكر می كنه و خلاصه ی سؤال را تكرار می كنه: خب جناب آقای ... علت سستی در نماز چی می تونه باشه؟

و از كارشناس برنامه جناب حجه الاسلام و المسلمین.... می خواد  كه به سؤال پاسخ بده

كارشناس مكثی می كنه.

قبل از اینكه وارد پاسخ بشم عرض كنم رسیدن این جوان عزیز به اینكه ممكنه برخی از این بی نشاطی ها ،بدحالی ها ،پرخاش ها به عدم توجه ایشان به نماز بر می گرده ،نشونه بسیار خوبیه كه میتونه ایشون رو از آسیب ها ی جدی پیش رو حفظ بكنه.

- یه چیزایی رو تو ذهنش مرور می كنه

- اِ ! منم كه ....

مجری وسط حرف كارشناس میاد

خب و اما چرا بعضی ها مون در خوندنه نماز و توجه به نماز سستی و تنبلی می كنیم ؟

سه عامل مهم ممكنه بر این عدم توجه تأثیر بگذاره

عامل اول  اینكه انسان نماز را بی فایده بدونه و یه وظیفه خشك و بی روح ، طبیعیه كه رغبتی به خوندن نماز نداشته باشه و در انجام آن سهل انگاری بكنه!

پیشنهاد ما در این خصوص اینه كه شناخت  خودمون  رو از نماز افزایش بدیم .

آیات و روایاتی كه در این زمینه وجود داره رو مطالعه و بررسی كنیم

كتابهایی كه درباره كاربردها و كاركردهای نماز و آثار و بركات فردی و اجتماعی آن نوشته شده رابخونیم. به سیره و روش ائمه نگاه كنیم...

- سری تكون داد و زیر لب با خودش حرف می زد

- من كه كتاب درباره نماز خوندم پس چرا؟

- آقای راننده ، ممكنه صدای رادیو رو یه كمی بلندترش بكنین؟!

كارشناس رفت سر عامل دوم ..ممكنه بعضیامون دچار انگاره و خیال بی نیازی به نماز و نیایش و عبادت شده باشیم، در واقع یه نوع  غفلت از نیازهای عالی انسانی و غفلت از این كه مؤثر اصلی و كامل در رفع نیاز های بشری آفریدگار هستیه.

این جور آدما فكر می كنن كه با علل و اسباب و انگیزه های مادی و طبیعی می تونن همه نیازهاشون رو پاسخ بدن و یا همه مشكلات مادی و معنوی رو از سر را هشون بردارن.

در حقیقت این گروه درگیر یه نوع خودفراموشی ان و برای بیرون اومدن از این غفلت و خودفراموشی خودساخته، به یه سری نكات باید اهمیت بدیم

حتی المقدور روزی چند آیه از قرآن رو هر چند كم با تدبر و اندیشه بخونیم.

مقالات و كتابایی كه در زمینه انسان شناسی نوشته شده رو مطالعه كنیم .

از رفت و آمد و معاشرت با دوستا و افرادی كه در رشد و پرورش روحمون تأثیر منفی و مخرب دارند دوری كنیم

- حسابی چرتش پریده بود، اصلاًنمی دونست برای چی تو تاكسی نشسته و داره كجا می ره ؟

- خودش رو مقابل كارشناس برنامه می دید و باشنیدن حرفهاش به علامت تأیید سرش رو به بالا و پایین تكون می داد.

و اما عامل سوم كه خیلی خطرناكه و از اون باید به خدا ببریم اینه كه سهل انگاری  در انجام نماز و یا بدنمازی هامون  نتیجه گناها ییه كه به خاطرشون توفیق انجام عبادت و لذت بردن از نماز ازمون گرفته میشه.!

خیلی از گناهای ریز و درشت مثل داشتن معاشرت و روابط غیر ضروری با نامحرم، قسم های بی حساب و كتاب در انجام معاملات و روابط خانوادگی، ظلم و ستم های كلامی و ارتباطی به خلق الله، لقمه های شبهه دار و .... می تونه لذت عبادت را ازمون بگیره و ما رو درگیر خودمون بكنه وحسابی زمین گیرمون كنه.!

برای رهایی از زنجیر اسارت شیطان و هوای نفس و آزادی از بند و زندان گناه ، باید با یه برنامه حساب شده والبته آهسته پیش رفت.

- راست می گه ها!

- خدایا مگه خودت كمكم كنی،

مجری تشكر می كنه و از كارشناس می خواد اگه نكته ای ناگفته مونده ایشون یادآوری كنن. تا سری به اتاق فرمان بزنند

و اما جمله ای رو كه در پایان می خوام یادآور بشم اینه كه: برخی از بزرگان خوندن مكرر سوره واقعه و توجه به مفاهیم اون رو توصیه می كنن كه در وصف بهشت و دوزخه وبسیار بر روح وجان اثر میذاره!

-آهنگ و موسیقی پایان برنامه او را به مقصد و مقصود بر می گردونه.

- آقای راننده ، همین كنارا یه جایی بی زحمت نگه دارین

ندای دلنشین مؤذن زاده همه جارو پركرده  ....سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر... الله اكبر

- نمی دونه چرا ولی انگاری یه احساس خوبی داره!

- آروم آروم به سمت گلدسته ها پیش می ره .....