باز شدن گره ی کور با نماز صبح

باز شدن گره ی کور با نماز صبح

  یک بار در عملیاتی که در نزدیکی مهاباد قرار بود انجام شود، فرماندهان به شور نشستند. سرانجام هیچ کس فکرش به جایی قد نداد.برنامه ها مثل کلاف سر در گم شده بود. ناگهان شهید محمد بروجردی رو به قبله نشست و با قلبی شکسته و چهره ای غمگین، اما سرشار از امید گفت: «خدایا! می دانی که ما هیچ کاره ایم و ذهن و فکرمان قاصر و کوچک است. بی توجه تو هیچ کاری از ما ساخته نیست. خدایا! خودت فرجی حاصل کن و ...

 

یک بار در عملیاتی که در نزدیکی مهاباد قرار بود انجام شود، فرماندهان به شور نشستند. سرانجام هیچ کس فکرش به جایی قد نداد.برنامه ها مثل کلاف سر در گم شده بود. ناگهان شهید محمد بروجردی رو به قبله نشست و با قلبی شکسته و چهره ای غمگین، اما سرشار از امید گفت: «خدایا! می دانی که ما هیچ کاره ایم و ذهن و فکرمان قاصر و کوچک است. بی توجه تو هیچ کاری از ما ساخته نیست. خدایا! خودت فرجی حاصل کن و ما را از این سرگشتگی (و سر در گمی و از این حالتی که نمی دانیم چه کار کنیم نجات بده) همگی آنها شب خوابیدند و نزدیک صبح با صدای تلاوت قرآن بروجردی بیدار شدند و ایستادند به نماز.

گره کور پس از نماز صبح، توسط بروجردی باز شد. فردای آن روز بروجردی در قرارگاه حمزه سیدالشهداء(علیه السّلام) در جلسه مشترک فرماندهان ارتش و سپاه، طرح عملیات را توجیه می کند، و توضیح می دهد که چه کار باید بکنند، که بعد با استقبال گرم فرماندهان روبرو می شود.

 منبع: کتاب بهترین پناهگاه، ص 104.