نماز با لژ خانوادگي!
غذا بي غذا! يادم نميره، مامان و بابام هميشه با هم نماز مي خوندند، قبل از سفره غذا، سفره جانمازهاشون پهن مي شد، از جماعت خبري نبود، هرکسي حمد و سوره خودش رو مي خوند، ولي همين که با هم مي خوندند، موجب شده بود که ما هم پشت سرشون بايستيم و نمازخون بشيم. من و مامان و بابا و خواهرم، دربستي در خونه خدا. ...
غذا بي غذا! يادم نميره، مامان و بابام هميشه با هم نماز مي خوندند، قبل از سفره غذا، سفره جانمازهاشون پهن مي شد، از جماعت خبري نبود، هرکسي حمد و سوره خودش رو مي خوند، ولي همين که با هم مي خوندند، موجب شده بود که ما هم پشت سرشون بايستيم و نمازخون بشيم.
من و مامان و بابا و خواهرم، دربستي در خونه خدا.