تأثیر مناجات خالصانه!
به دلیل مبارزه با رژیم پهلوی سر از زندان قصر تهران درآورد. با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بکشند. با یک کمونیست همسلولش کردند. او هم فهمیده بود عبدالله حساس است. تا آب میآوردند یا غذا، اول میخورد که عبدالله نتواند بخورد. نماز خواندن و قرآن خواندن عبدالله را مسخره میکرد. شب جمعه بود. دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به دعای کمیل خواندن. تا رسید به این جمله؛ ...
به دلیل مبارزه با رژیم پهلوی سر از زندان قصر تهران درآورد. با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بکشند. با یک کمونیست همسلولش کردند. او هم فهمیده بود عبدالله حساس است. تا آب میآوردند یا غذا، اول میخورد که عبدالله نتواند بخورد. نماز خواندن و قرآن خواندن عبدالله را مسخره میکرد.
شب جمعه بود. دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به دعای کمیل خواندن. تا رسید به این جمله؛ «...فَلَئِنْ صَیَّرْتَنی لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنی وَ بَیْنَ اَهْلِ بَلاَّئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنی وَ بَیْنَ اَحِبّاَّئِکَ وَ اَوْلیاَّئِکَ...»؛ خدایا اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی اندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد. نتوانست خودش را نگه دارد. افتاد به سجده. خیلیگریه کرد. سرش را که بلند کرد، دید همسلولیش سرش را گذاشته کف سلول و زار میزند.
منبع: برداشت از کتاب یادگاران 5 (کتاب شهید عبدالله میثمی)
انتشارات روایت فتح، چاپ چهارم، 1389،ص