«سامی یوسف» از ماجرای نمازخوان شدن خود میگوید!
«سامی یوسف» خواننده مسلمان اهل انگلستان از روزهای تاریک زندگی، سردرگمی و در نهایت ایمان قلبیاش به دین اسلام میگوید. سامی یوسف تیرماه سال ۱۳۵۹ در تهران متولد شد. او تهیهکننده، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده مسلمانی است که از سه سالگی در انگلستان زندگی میکند و همیشه در ترانههایش به مضامین اسلامی پرداخته است. مجله آمریکایی تایم او را «بزرگتر ...
«سامی یوسف» خواننده مسلمان اهل انگلستان از روزهای تاریک زندگی، سردرگمی و در نهایت ایمان قلبیاش به دین اسلام میگوید.
سامی یوسف تیرماه سال ۱۳۵۹ در تهران متولد شد. او تهیهکننده، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده مسلمانی است که از سه سالگی در انگلستان زندگی میکند و همیشه در ترانههایش به مضامین اسلامی پرداخته است. مجله آمریکایی تایم او را «بزرگترین ستاره راک جهان اسلام» و مجله انگلیسی گاردین از او به عنوان «ستاره راک مقدس» یاد کرده اند.
«سامی» که توی سالهای اخیر چند ترانه هم به زبان فارسی خوانده است در مصاحبه با مجله انگلیسی زبان «اِمل» میگوید: اصالت من آذری است و اگرچه آذریام خیلی خوب نیست، هنوز در خانه به این زبان صحبت میکنم، البته من به زبانهای انگلیسی و فارسی هم صحبت میکنم و تلاشم بر این است که زبان عربی را هم به خوبی یاد بگیرم.یک سال آینده را هم برای مطالعات اسلامی در مصر خواهم گذراند.
«سامی» که جوانترین فرزند خانواده است، هماکنون با پدر، مادر خواهر و برادرش زندگی میکند و زندگی روزانهاش به دو بخش کار و مطالعه تقسیم شده است. او که همیشه در کارهایش سعی کرده به تبلیغ دین اسلام و زیباییهای آن بپردازد، درباره رسیدن به درک واقعی از اسلام میگوید: رسیدن من به چنین درکی سالها طول کشید. وقتی که خیلی جوان بودم درک من از اسلام فقط به اندازه ی تبلیغات منفی شبکه های ماهواره ای و اینترنتی غربی خلاصه می شد. از همان وقت ها سوالات زیادی توی ذهنم راجع به اسلام به وجود آمد و مسلمانانی که در محیط من بودند نمی توانستند به آن سوال ها جواب قانع کننده ای بدهند. به خاطر این سوالات و سردرگمی ها نمی توانستم به احکام اسلام پایبند باشم.من بزرگ میشدم و عذاب می کشیدم. وجدانم از اینکه واجبات را به جا نمیآوردم به شدت در عذاب بود.
تا اینکه وقتی پانزده ساله شدم، خانواده «شیخ راشد الغنوشی» (یکی از رهبران اسلامی تونس) با ما همسایه شدند و پسرش با من هممدرسهای شد. از آن به بعد ما صبح ها با هم به مدرسه میرفتیم و بعدازظهرها توی خانه مان درباره مذهب، سیاست و تاریخ حرف می زدیم.
من دوران حساسی را پشت سر گذاشتم؛ چند روز نماز میخواندم و دوباره چند روزی دیگر نمیخواندم اما خانواده غنوشی در عین آنکه روی این مسائل خیلی حساس بودند، هیچگاه مرا به انجام کاری اجبار نمیکردند. خلاصه این دوران تا ده سال پیش ادامه داشت تا آنکه من خواندن نماز را به صورت مستمر و مرتب شروع کردم و پس از مدتی احساس کردم آرامش روحی خوبی پیدا کردم.
وی در پایان این مصاحبه گفت: طبق فرامین اسلام یک مسلمان باید در همه ی زمینهها بهترین باشد. ما باید به اسلام تکیه کنیم و تلاش کنیم در تمام عرصههای زندگی بهترین باشیم.