علت اصرار و تأکید بر نماز جماعت در اسلام چیست؟
در یک نگاه میتوان نقش دین در زندگی انسانها را به دو بخش تقسیم کرد:
1. نقش دین در زندگی فردی: دین وسیلهای است برای تقرّب انسان به خداوند؛ تا در نهایت، انسان به کمال خود برسد دین در این رویکرد، نقشی فردی داشته و محدوده آن نیز تنها در زندگی فردی میباشد. البته امروزه برخی از افراد، دین را محصور در این قسم کرده و در مقابل قسم دوم که ذکرش خواهد آمد، هیچ نقش اجتماعی به دین نداده و آنرا تنها در محدوده فردی وارد میکنند.
2. نقش دین در زندگی اجتماعی: در این بخش نیز دین تلاش میکند انسان را به کمال واقعی خویش برساند؛ منتها در این بخش، قدم از زندگی فردی فراتر نهاده و تبلور اجتماعی متنوعی خواهد داشت. دین در عرصههای مختلف حضور دارد؛ گاه کم و گاه زیاد.
به اعتقاد ما، اسلام دینی است که در هر دو عرصه، وارد شده تا در نهایت انسان را به کمال واقعی خود برساند و بیان جزئیات آن از موضوع این نوشتار خارج است. اما اسلام برای تحقق بخشیدن به قسم دوم نیاز به وجود و استقرار قدرت اجتماعی برای خود دارد. اسلام برای اینکه بتواند حیات جمعی خود را پدید بیاورد و آنرا استحکام بخشد؛ لازم است تدابیری بیندیشد که هم حیات اجتماعی مناسب دینی را پدید آورد و هم تبلیغ و نمایشگاهی برای نشان دادن قدرت و اتحاد مسلمانان و همچنین جذب افراد غیر مسلمان، باشد.
برای رسیدن به این قدرت و حیات اجتماعی، راهکارهایی بیان شده است. یکی از مهمترین آنها حج میباشد، حج با اینکه مسئله عبادی مهمی است، در عین حال عملی است در جهت نشان دادن و احیای قدرت و حیات اجتماعی اسلام در میان مسلمانان و غیر مسلمانان که تفصیل آن بحثی مفصل را میطلبد.[1]
از راهکارهای دیگری که برای پیریزی این هدف در اسلام قرار داده شده، نماز جماعت است. نماز جماعت در عین اینکه یک مسئله عبادی بسیار مهم و تأثیر گذاری است، هدفهایی را در درون خود نهاده است و آن احیا و نشان دادن روح جمعی اسلام در میان مسلمانان و همچنین ایجاد تبلیغ برای دیگران در قدرت اجتماعی اسلام است. اسلام با برپایی نماز جماعت در پی آن است که میان مسلمانان اتحادی را به وجود آورد و روح جمعی را در میان آنها بپروراند. بر إقامه نماز جماعت دستورات مختلفی وجود دارد. از جمله آنها آیهای در قرآن است که دستور به خواندن نماز به جماعت داده است:
«وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ»[2] از جمله احتمالاتی که در مورد «ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ» ذکر شده است، امر به اقامه نماز جماعت میباشد.[3]
در روایات نیز اصرار بسیاری بر شرکت در نماز جماعت و تقدم آن بر نماز فرادا وجود دارد:
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «کسی که به سمت مسجدی از مساجد حرکت کند، به هر قدمی که در راه رسیدن به مسجد بر میدارد، ده حسنه برای او نوشته میشود و ده گناه و زشتی از او محو و نابود میگردد. همچنین کسی که بر نماز جماعت خود پایدار و ثابتقدم باشد چون برق زودگذر و جهنده به همراه گروهى از سبقتگیرندگان، از پل صراط عبور میکند و صورتش روشنتر از ماه شب چهارده خواهد بود و برای هر روز و شبی که در آن بر خواندن نماز به جماعت اصرار ورزد، ثواب شهید را خواهد داشت. همچنین کسی که بر خواندن نماز در صف اول اصرار ورزد، به مانند مؤذّن اجر خواهد داشت و خداوند در بهشت به او مانند ثواب مؤذّن را اعطا خواهد کرد».[4]
این اهمیت تا جایی بوده که در برخی از روایات برای جماعتی که بدون لباس و به صورت عریان هستند نیز راههایی در اقامه نماز جماعت بیان شده است:
از امام صادق(ع) پرسیده شد: گروهی در راه مورد سرقت قرار گرفته و لباسهایشان به سرقت رفته است و لخت و عریان ماندهاند تا اینکه وقت نماز میشود. چگونه این گروه باید نماز خود را اقامه کنند؟ امام(ع) فرمود: «...امام جماعت با ایماء و اشاره رکوع و سجود خود را انجام دهد و دیگران نیز با حرکت سر، رکوع و سجود خود را انجام دهند».[5]
با توجه به اهمیتی که برای اقامه نماز جماعت ذکر شد، حکمتهایی نیز در روایات بیان شدهاست.
امام رضا(ع) در بیانی، حکمتهایی را برای نماز جماعت بر میشمرند که آن روایت با کمی توضیح در ذیل میآید:
1. نماز جماعت بدان جهت قرار داده شده است تا اخلاص، توحید، اسلام و عبادت خدا همه و همه ظاهر و آشکار باشد؛ زیرا که با این آشکار بودن؛ حجت خدای -عز و جل- بر شرق و غرب تمام مىشود.
2. همچنین باید احکام اسلام آشکارا عملى شوند، و بر انجام دادن آنها مراقبت کنند، تا منافقان و سست دینان نیز وادار به عمل گردند، و آنچه را به زبان بدان اقرار کردهاند به جاى آورند.
3. براى آنکه گواهى دادن مردمان به مسلمانى یکدیگر ممکن باشد.
4. گذشته از مساعدت در نیکوکارى و تقوا و جلوگیرى از بسیارى از نافرمانیها و گناهها که با حضور در جماعت همراه است.[6]
مورد سوم در این روایت که مختصر بیانی از آن شد، در روایت دیگری به صورت کاملا مفصل بیان شده است:
امام صادق(ع) فرمود: «نماز جماعت به این جهت قرار داده شده است تا نمازگزار از غیر نمازگزار و کسى که رعایت و حفظ اوقات نماز را نموده از کسی که اینها را ضایع میکند، ممتاز گردد و اگر جماعت نبود براى احدى ممکن نبود کسی بتواند در حق دیگرى شهادت به صلاح و خوبى دهد، زیرا کسى که نمازش را با جماعت نخواند پس بین مسلمانان نمازى براى او نیست چه آنکه رسول خدا (ص) فرمودند: کسى که در مسجد نمازش را به مسلمانان نخواند نمازش، نماز نیست مگر آنکه سبب و علّتى داشته باشد».[7]
[1]. اقتباس از پاسخ ۱۳۷۴۹.
[2]. بقره، 43: « و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید، و همراه رکوعکنندگان رکوع کنید [که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست».
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 214، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 291، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406 ق.
[5]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 4، ص 451، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق؛ برای اطلاع از روایات دیگر در این زمینه ر.ک: ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 37.
[6]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 262، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385 ش.
[7]. وسائلالشیعة، ج 8، ص 293.