آثار نماز، بر فرد و جامعه
پرسش :نماز چه أثراتى بر فرد و جامعه دارد؟
پاسخ؛
گر چه نماز چیزى نیست که فلسفه اش بر کسى مخفى باشد، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى، ما را به ریزه کارى هاى بیشترى در این زمینه رهنمون مى گردد:
۱ ـ روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره، فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان «ذکر اللّه» است که در آیه ۴۵ سوره عنکبوت به عنوان برترین نتیجه بیان شده است.
البته، ذکرى که مقدمه فکر، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده که در تفسیر جمله «وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ» فرمود: «ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَ حَرَّمَ»؛ (یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام)، (۱) یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.
۲ ـ نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است؛ چرا که خواه ناخواه، نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى کند، لذا در حدیثى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) از یاران خود سؤال کرد: «لَوْ کَانَ عَلَى بَابِ دَارِ أَحَدِکُمْ نَهْرٌ فَاغْتَسَلَ فِی کُلِّ یَوْم مِنْهُ خَمْسَ مَرَّات أَ کَانَ یَبْقَى فِی جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَیْءٌ؟ قُلْنَا: لا، قَالَ: فَإِنَّ مَثَلَ الصَّلاةِ کَمَثَلِ النَّهْرِ الْجَارِی کُلَّمَا صَلّى صَلاةً کَفَّرَتْ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ»؛ (اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد، و در هر روز، پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟).
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: (نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمان که انسان نمازى مى خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مى رود). (۲)
و به این ترتیب، جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه، مى نشیند، با مرهم نماز، التیام مى یابد، و زنگارهائى که بر قلب مى نشیند، زدوده مى شود.
۳ ـ نماز سدّى در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مى کند، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد، و مى دانیم «ایمان» و «تقوا» نیرومندترین سدّ در برابر گناه است، و این، همان چیزى است که در آیه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منکر، بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددى، مى خوانیم: افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند، فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح مى کند، و کرد.
۴ ـ نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند، و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز، به حکم این که: در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتباً به انسان اخطار مى کند، هشدار مى دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى کند، و این نعمت بزرگى است که انسان، وسیله اى در اختیار داشته باشد، که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّاً به او بیدار باش گوید.
۵ ـ نماز خود بینى و کبر را در هم مى شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز، هفده رکعت، و در هر رکعت، دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد، خود را ذره کوچکى، در برابر عظمت او مى بیند، بلکه صفرى در برابر بى نهایت.
پرده هاى غرور و خود خواهى را کنار مى زند، تکبر و برترى جوئى را در هم مى کوبد.
به همین دلیل «على»(علیه السلام) در حدیث معروفى که فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است، بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف، تبیین مى کند مى فرماید: «فَرَضَ اللَّهُ الإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ...»؛ (خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است، و نماز را براى پاکسازى از کبر ). (۳)
۶ ـ نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است، چرا که انسان را از جهان محدودِ ماده، و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى برد، به ملکوت آسمان ها دعوت مى کند، و با فرشتگان هم صدا و هم راز مى سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى بیند و با او به گفتگو برمى خیزد.
تکرار این عمل، در شبانه روز، آن هم با تکیه روى صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او، مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از «حمد»، که بهترین دعوت کننده به سوى نیکى ها و پاکى ها است، اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم، که در فلسفه نماز فرمود: «الصَّلاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیّ»؛ (نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى، به خدا است). (۴)
۷ ـ نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد ـ چرا که نماز روح اخلاص را زنده مى کند، زیرا نماز مجموعه اى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع، در شبانه روز، بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مى پاشد، و روح اخلاص را تقویت مى کند.
لذا در حدیث معروفى مى خوانیم، که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر «ابن ملجم» جنایتکار شکافته شد، فرمود: «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ»؛ (خدا را خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شما است). (۵)
مى دانیم، هنگامى که عمود خیمه، در هم بشکند، یا سقوط کند، هر قدر طناب ها و میخ هاى اطراف محکم باشد، اثرى ندارد، همچنین هنگامى که ارتباط بندگان با خدا، از طریق نماز، از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «أَوَّلُ ما یُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ اِنْ رُدَّتْ رُدَّ عَلَیْهِ سائِرُ عَمَلِهِ»؛ (نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مى شود نماز است، اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز، مردود مى شود!). (۶)
شاید دلیل این سخن، آن باشد که، نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد، قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود، و گرنه، بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد، و از درجه اعتبار ساقط مى شود.
۸ ـ نماز قطع نظر از محتواى خودش، با توجه به شرائط صحت، دعوت به پاکسازى زندگى مى کند؛ چرا که مى دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى که بر آن نماز مى خواند، آبى که با آن وضو مى گیرد و غسل مى کند، محلى که در آن غسل و وضو انجام مى شود، باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد، کسى که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشى، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد، چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز، در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران.
۹ ـ نماز علاوه بر شرائط صحت، شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد، که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر، براى ترک بسیارى از گناهان است.
در کتب فقهى و منابع حدیث، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز، ذکر شده است، از جمله مسأله شرب خمر است که در روایات آمده: «لاتُقْبَلُ صَلوةُ شارِبِ الْمُسْکِرِ أَرْبَعِیْنَ یَوْماً اِلاّ أَنْ یَتِوبَ» نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر این که توبه کند». (۷)
و در روایات متعددى مى خوانیم: «از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد، پیشواى ستمگر است». (۸)
و در بعضى از روایات دیگر، تصریح شده است: نماز کسى که زکات نمى پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگرى که مى گوید: خوردن غذاى حرام یا عجب و خود بینى از موانع قبول نماز است، پیدا است فراهم کردن این شرایط قبولى، تا چه حد سازنده است؟
۱۰ ـ نماز روح انضباط را در انسان تقویت مى کند، چرا که دقیقاً باید در اوقات معینى انجام گیرد، که تأخیر و تقدیم آن هر دو، موجب بطلان نماز است، همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت، قیام، قعود، رکوع، سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه هاى زندگى کاملاً آسان مى سازد.
همه اینها، فوائدى است که در نماز، قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد، و اگر ویژگى جماعت را بر آن بیفزائیم ـ که روح نماز همان جماعت است ـ برکات بى شمار دیگرى دارد که اینجا جاى شرح آن نیست، به علاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز، با حدیث جامعى که از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام)نقل شده پایان مى دهیم:
امام(علیه السلام)، در پاسخ نامه اى که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود، چنین فرمود:
«علت تشریع نماز این است که، توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، مبارزه با شرک و بت پرستى، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پیشانى بر زمین، همه روز، براى تعظیم پروردگار!
و نیز هدف این است که: انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر این که، مداومت ذکر خداوند در شب و روز، که در پرتو نماز حاصل مى گردد، سبب مى شود: انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند، و قیام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى کند». (۹)، (۱۰)
پی نوشت :
(۱). «بحار الانوار»، جلد ۸۲، صفحه ۲۰۰.
(۲). «وسائل الشیعه»، جلد ۳، صفحه ۷، باب ۲ از ابواب اعداد الفرائض، حدیث ۳.
(۳). «نهج البلاغه»، کلمات قصار، جمله ۲۵۲.
(۴). «نهج البلاغه»، کلمات قصار، جمله ۱۳۶.
(۵). «نهج البلاغه»، نامه ها (وصیت) ۴۷.
(۶). «وسائل الشیعه»، جلد ۴، صفحه ۳۴ (چاپ آل البیت).
(۷). «بحار الانوار»، جلد ۸۴، صفحه ۳۱۷ و ۳۲۰.
(۸). «بحار الانوار»، جلد ۸۴، صفحه ۳۱۷.
(۹). «وسائل الشیعه»، جلد ۳، صفحه ۴.
(۱۰). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج ۱۶، ص ۳۰۶.
نرم افزار شبهات کلامی