تب نماز جماعت

تب نماز جماعت

در سال 1363 در پادگان ابوذر بوديم. «علي حيدري» از بچه‏هايي بود که کارهاي خطاطي پادگان را انجام مي‏داد، در مراسم دعاي توسل، ايشان امام حسين عليه‏السلام را ديده بود که وارد مجلس شده بودند.   ايشان از امام حسين عليه‏السلام قول شهادت، تاريخ، روز و حتي عملياتي را که در آن به شهادت مي‏رسند، مي‏گيرند، ايشان مي‏دانستند که در عمليات بدر و در چه روزي به درج ...

در سال 1363 در پادگان ابوذر بوديم. «علي حيدري» از بچه‏هايي بود که کارهاي خطاطي پادگان را انجام مي‏داد، در مراسم دعاي توسل، ايشان امام حسين عليه‏السلام را ديده بود که وارد مجلس شده بودند.

 

ايشان از امام حسين عليه‏السلام قول شهادت، تاريخ، روز و حتي عملياتي را که در آن به شهادت مي‏رسند، مي‏گيرند، ايشان مي‏دانستند که در عمليات بدر و در چه روزي به درجه‏ي شهادت نايل مي‏شوند، در همان عمليات بدر هم بود که بر اثر بمباران شيميايي دشمن به شهادت رسيدند.

اين برادر که چنين سعادت بزرگي داشت، به نماز جماعت خيلي اهميت مي‏داد در جزيره‏ي مجنون که بوديم، يک روز ديديم مريض شده است.

بعد از شهادت ايشان بود که فهميديم، علت تب و مريضي او چيست، قضيه از اين قرار بود که روز قبلش، موقع نماز جماعت، مسئول او به وي گفته بود، يک پلاکارد ضروري و فوري هست که بايد نوشته شود و آن روز نتوانسته بود در نماز جماعت شرکت کند.

 

  پيشاني سوخته: ص 22.