نماز را در هواپیمای فانتوم خواندیم
از یکی از دوستان سرلشگر #شهید خلبان محمود خضرایی نقل شده است که یک بار در پایگاه به صورت آماده بودیم که در ساعت ۴ صبح صدای آژیر اضطراری شنیده شد. بلافاصله به اتفاق خضرایی به پرواز در آمدیم. بعد از ماموریت تازه هوا درحال روشن شدن بود که او گفتند: موافقی نماز را همین جا بخوانیم؟ گفتم: خیلی خوبه، از این بهتر نمی شه. گفت: گپس اجازه بده با رادار صحبت کنیم و به سمت قبله پرواز کنیم." پس از هم ...
از یکی از دوستان سرلشگر #شهید خلبان محمود خضرایی نقل شده است که یک بار در پایگاه به صورت آماده بودیم که در ساعت ۴ صبح صدای آژیر اضطراری شنیده شد. بلافاصله به اتفاق خضرایی به پرواز در آمدیم. بعد از ماموریت تازه هوا درحال روشن شدن بود که او گفتند: موافقی نماز را همین جا بخوانیم؟
گفتم: خیلی خوبه، از این بهتر نمی شه.
گفت: گپس اجازه بده با رادار صحبت کنیم و به سمت قبله پرواز کنیم."
پس از هماهنگی با رادار، سمت قبله را برگزیدیم. ابتدا او نمازش را خواند و آن گاه من هم نمازم را بجا آوردم. پس از ادای نماز، او با صدای گیرایش با خدای خود مشغول مناجات شد و آن گونه ملتمسانه سخن می گفت که من را هم تحت تاثیر قرار داد.
این نماز یکی از نمازهای منحصر به فردی بود که هرگز آن را فراموش نمی کنم.
چقدر دل انگیز و زیباست خلوت با خدا در دل آسمان، گویی روحمان نیز همچون جسم پرواز می کرد و خدایی شده بود. انگار به زمین تعلق نداشتیم و دوست داشتیم برای همیشه در آسمان پرواز کنیم.