عادت به نماز خوب است؟
عادت به کار خوب، پسندیده است اما اگر عادت به عادی کشیده شود و مانع رشد باشد نکوهش شده است. چنان که در روایات آمده، گاهی طولانی کردن نماز (رکوع و سجود) به صورت عادت در می آید و لذا ارزش خود را از دست می دهد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«لا تَنْظُروا الی طُولِ رُکوعِ الرَّجُلِ و سُجُودِه فَانَّ ذلِک شَی ءٌ اعتادَه فَلَوْ تَرَکه اسْتَوْحَشَ لِذلک و لکن انظُروا الی صِدْقِ حَدیثِه و اداءِ امانَتِه»[1]؛
«به طولانی کردن رکوع و سجود کسی نگاه نکنید؛ زیرا شاید این چیزی باشد که به آن عادت کرده باشد که اگر ترکش کند وحشت می کند؛ لیکن به راستی در گفتارش و ادای امانتش نگاه کنید».
بنابراین با ارزش ترین اعمال انسانی و عبادی، اگر به طوری عادت شود که عمل از روی قصد و توجّه و آگاهی انجام نشود و نماز بدون توجّه به هدف اصلی آن برگزار شود، آثار سازنده نخواهد داشت.
البته اینکه انسان باید کاری کند که چیزی برایش به صورت عادت در آید و به آن انس بگیرد به طوری که ترک کردن آن برایش دشوار باشد به صورت کلی درست است؛ چون عادت بر دو قسم است:
1- عادت فاعلی: آن است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجی قرار نمی گیرد؛ بلکه کاری را از روی آگاهی و آزادی و در اثر تکرار و ممارست، بهتر انجام می دهد. مثلًا در اثر تمرین، عادت به نوشتن، خواندن می کند. بسیاری از ویژگی های شایسته مانند: شجاعت، سخاوت و عفّت حاصل عادت فاعلی است. بنابراین خاصیت این عادات آن است که انسان تا وقتی که عادت نکرده، اراده اش در مقابل موانع ضعیف است و وقتی عادت کرد، قدرت مقاومت پیدا می کند؛ همان طور که درباره تقوا و عدالت چنین است و به گونه ای است که انسان اسیر آن نمی شود. علاوه بر این عادت کاری را که بر حسب طبیعت برای انسان دشوار است، آسان می کند و این نه تنها ناپسند نیست؛ بلکه پسندیده و نیکو است.
2- عادت انفعالی: آن است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجی، عمل را انجام می دهد و با ایجاد انس با آن، انسان اسیر آن می شود؛ مثلًا انسان عادت می کند که روی تشک پر قو بخوابد یا به پرخوری یا غذای خاصی عادت می کند؛ به طوری که اگر آن غذا به او نرسد بهانه گیری می کند و به لجاجت می پردازد. بنابراین یکی از معیارهای تشخیص عادت های خوب از عادت های بد، پیامدهای آن است.
در وصیت نامه امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام می خوانیم:
«انَّ الْخَیرُ عادَة»[2]؛
«نیکی عادت است!». همین مضمون در کنزالعمال از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:
«الْخَیرُ عادَةٌ و الشَرَّ لِجاجَةٌ»[3]؛
«نیکی عادت است و شرّ لجاجت است!».
امام سجاد علیه السلام هم فرمود:
«احَبّ لِمَنْ عود مِنْکم نَفْسَه عادة مِنَ الْخَیر ان یدومَ علیها»[4]؛
«دوست دارم که از شما عادت نیکی را پذیرفته است آن را پیوسته ادامه دهد».
اکنون با توجّه به این موضوع، روشن می شود در صورتی عادت به نماز خواندن، ناپسند است و باید با آن مبارزه کنید که احساس نمایید انگیزه خوبی برای ادای آن ندارید و یا تأثیری در اعمال و رفتار روزانه شما ندارد و شما را از خلاف و گناه بازمی دارد و شما را به خداوند نزدیک تر نمی کند. در این صورت است که می توانید با استفاده از راهکارهای مناسب، به نماز خواندن خویش عمق بیشتری ببخشید و به حضور قلب واقعی برسید.
در نهایت مهم ترین راه برای اینکه نگذاریم نماز برای ما امری عادی و روزمره شود، داشتن شوق حضور و از بین بردن سستی و کسالت است. ما هر جا هستیم و در هر منزل و مرتبه به سر می بریم، باید سستی و رخوت را از خود بزداییم و دست کم اوقات نماز را در ظاهر پاس بداریم و در پی مواظبت باطنی از آن باشیم؛ امام خمینی (ره) سفارش های زیبایی در این زمینه دارد:
«ای عزیز! تو نیز به قدر میسور و مقدار مقدور، این وقت مناجات را غنیمت شمار و به آداب قلبیه قیام کن، و به قلب خود بفهمان که مایه حیات ابدی اخروی و سرچشمه فضایل نفسانیه و رأس المال کرامات غیرمتناهیه، به مراودت و موانست با حق است و مناجات با او؛ خصوصاً نماز که معجون روحانی ساخته شده با دست جمال و جلال حق است و از جمیع عبادات جامع تر و کامل تر است. پس از اوقات آن حتی الامکان محافظت کن و اوقات فضیلت آن را انتخاب کن که در آن نورانیتی است که در دیگر اوقات نیست و اشتغالات قلبیه خود را در آن اوقات کم کن؛ بلکه قطع کن و این حاصل شود به اینکه اوقات خود را موظّف و معین کنی که در آن وقت کارهای دیگری نداشته باشی و قلب را تعلّقاتی نباشد و نماز را با امور دیگر مزاحم قرار مده تا بتوانی قلب را راحت و حاضر کنی»[5].
پی نوشت ها
[1] . عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 51؛ كافى، ج 2، ص 105 ..
[2] . بحارالانوار، ج 74، ص 232 ..
[3] . كنزالعمال، ح 28722 ..
[4] . بحارالانوار، ج 46، ص 98 ..
[5] . آداب الصلاة، ص 114 ..