چه کاری انجام دهیم تا لذت مناجات حضرت حق را با دل و جان و با تمام اعماق وجودی خود بچشیم؟

همان طور که انسان دارای حواس ظاهری است، حواس باطنی هم دارد مثل چشم باطن، گوش باطن او لذت معنوی را با همین مذاق روحی و درونی‌اش درک می‌نماید.

لذت را چنین تعریف کرده اند: لذت حالتی است ادراکی که هنگام یافتن شیئی دلخواه، برای ما حاصل می‌شود به شرط این که آن شیئ را به عنوان مطلوب خود بشناسیم و نیز از یافتن آن آگاه و به آن توجه داشته باشیم.(1)

عبادت هم به معنی بندگی و پرستش می‌باشد که به گفته خداوند متعال هدف خلقت جن و انس عبادت و بندگی است. ما خلقتُ الجن و الانسُ الّا لیعبدون(2).

درک لذت عبادت با آگاهی از عبد و بنده بودن ما نسبت به خدا می‌باشد همین آگاه بودیم که بنده و عبدیم و او مولا و همه اختیار عبد در دست اوست، بنابراین باید او را اطاعت کنیم. همراه با این آگاهی و عمل، آن لذّتی هم که به دنبالش می‌باشیم حاصل می‌شود. اما این که چگونه و چه‌طور و با چه وسیله‌ای فراهم می‌شود موضوع بحث ما است که توضیح می‌دهیم.

سلامتی روح و درک لذت:

بارها شده است که بیمار می‌شویم و به خاطر همین امر از مزه غذاها و سایر لذات جسمی درک کاملی نداریم مثلاً به خوبی نمی‌توانیم بوها را تشخیص دهیم. مزه‌ها نامفهوم می‌شود و صداها را خوب نمی‌شنویم در مورد مسائل معنوی و عبادی هم چنین می باشد. موقعی که روح ما با مادیات، گناهان و امور غیر خدایی بیشتر انس گرفت، از درک واقعی عبادات هم، به همان مقدار غافل و محروم می‌شویم. شاید بعضی مواقع از سلامت روح برخوردار باشیم اما وجود نواقصی در شناخت و باورمان مانع از درک واقعی می‌شود. در این زمینه ما اصول مهم را در دو بخش بیان می‌کنیم.

اصول زیربنایی:

مطلب مهم همان آگاهی به جایگاه خود و خدای خود می‌باشد. به عنوان مثال کسی می‌تواند طعم شاگردی را بچشد که واقعاً در خدمت یک استاد باشد و وظایف شاگردی را انجام دهد بداند که استاد صاحب تجربه و کمال است و شاگرد نیازمند به آنهاست. در عبادات هم به همین صورت است، ما باید نسبت به جایگاه خود شناخت بدست آوریم. باید نسبت به خدا، به خود و به جهان پیرامون خود آگاه باشیم. موقعی که سؤالهایی مثل از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ جمله انا لله و انا الیه راجعون برای ما تفهیم شد آنگاه می بینیم که مسیر زیادی را پیموده ایم ولی این شناخت چگونه حاصل می شود؟

1. تفکر:

با اندیشیدن در خود و نعمت های الهی و با تکرار و تلقین آن به نفس و ذکر اذکاری مبنی بر وجود دائمی خدا، قدرت و علم و احاطه و تسلط خدا بر ما، شناخت حاصل می شود. با مطالعه و سیر در آفاق و انفس (جهان بیرونی و جهان درونی) و طرح سؤالاتی در مورد چرایی و چگونگی، مثل قطره آبی که بر سطح سختی می چکد و بر آن نفوذ می کند، اندک اندک بر نفس ما اثر می گذارد و همین که شناختیم، با شوق و ذوق بیشتر به سوی معبود و محبوب قدم بر می داریم.

2. انجام واجبات و ترک گناهان:

قبلاً از سلامت و صحت روح بحث شد. در این جا هم متذکر می شویم که برای درک واقعی لذت عبادات، باید ذائقه روح ما تغییر نکرده باشد و مأنوس با گناه نشده باشد چرا که خود همین، موجب عدم درک لذت واقعی می شود. با توبه و استغفار و انجام عمل صالح می توان به مرور زمان ذائقه روح را به سمت اصلی خود رهنمون سازیم.

3. یاد معاد و دوام ذکر خدا:

در طول انجام عمل برای افزایش شناخت خود باید به مسأله ذکر و دوام بر آن هم توجه نماییم. در مدت شبانه روز که با یاد خدا شب و روز را سپری می کنیم، موجب می شود در عبادات خود هم حضور بیشتری داشته باشیم و لذت آن را درک نماییم. صحبت از حضور شد هرچه ما در محضر پروردگار عالم حضور بیشتری احساس کنیم، لذت بیشتری هم دارد و این سخن مکمل همان شناخت می باشد که بدانیم کجا هستیم و نقش ما در این عالم چیست؟

یاد معاد و مرگ هم در انقطاع و دل کندن از دنیا و هجرت به سوی خدا بسیار کار ساز است چرا که این یاد و ذکر متعلق آن مرگ و حساب و کتاب و پاداش و ... می باشد که با خصوصیات روح مجرد ما بیشتر سنخیت و موافقت دارد.

اصول فرعی:

پس از آنکه موارد زیربنایی مهم تر را مورد توجه قرار دادیم یعنی با تفکر و مطالعه و ... آگاهی و شناخت خود را نسبت به خود و خدا بیشتر کردیم و با سوهان توبه دل و جان خود را صیقل دادیم تا آئینه تمام نمای خداوند شوند، در کنار آن ها رعایت موارد دیگری هم کار ساز خواهد بود.

1. دوستان و به طور کلّی محیط و ارتباطات ما در حالت های معنوی ما تأثیر بسزائی می گذارند. بنابراین در انتخاب و ارتباط با دوستان باید دقت کنیم. زیرا که معاشرت با گروهی، انسان را بالا یا پایین می کشاند.

2. اقبال و ادبار قلب. قلب انسان به طور دائم آمادگی برای هر کاری را ندارد. بنابراین موقعی که آمادگی روحی بیشتری دارید، می توانید از انجام واجبات به مستحبات - که خود پلی است برای ترقّی - بپردازید. ولی مواقعی که از آمادگی روحی زیادی برخوردار نیستید فقط به انجام واجبات بسنده کنید هرچند می توان گفت. یکی از دلایل آمادگی کم یا زیاد روح ما برای عبادت به کارهای روزمره ما بستگی دارد ولی در این مسأله هم باید دقت کرد.

3. موعظه و تنبّه و مطالعه حالات عرفانی عرفا و بزرگان دین هم سهم به سزائی در بالا بردن درک لذت عبادات دارد. همین که می بیینیم عرفا چگونه با شروع عبادت از خود بیخود می شدند و پرواز روحانی داشتند و چه لذتی از زندگی می بردند، برای ما خوشایند خواهد بود و ما را به آن سمت می کشاند که موانع را برداریم و مانند آن ها عمل نماییم.

4. دعا و توسل برای رسیدن به چنین مقامی.

پایان:

به توضیح دو نمونه از عشق ورزی و درک لذت عبادت می پردازیم:

1. وقتی محبت بالا گیرد نامش عشق است و نشانه آن تخلیه دل از غیر و اختصاص دادن آن به محبوب است. اهل ایمان، کمال محبت و دوستی را فقط به خدا اختصاص می دهند.(3) این جاست که هم آن ها خدا را دوست می دارند و هم خدا آن ها را دوست می دارد «یحِبًّهم و یحبونه».

دل عاشق و سالک خالی از محبت دنیا و آخرت است و غیر از رحمت یار، قلبش به غیر اختصاص ندارد.(4)

2. آن که آتش اشتیاق در دل او شعله ور شده باشد نه میلی به غذایش باشد و نه از آب خوشگوارتر لذتی برد ... . پس چون به میدان شوق قدم نهادی بر نفس خود و هر مرادی که از دنیا داری تکبیر بگو و هر چه را که دل به آن بسته ای واگذار.(5)

آری! با شناخت او و درک جایگاه خود محبت و عشق او در دل جای می گیرد و غیر از خدا همه را بیرون می کند و انقطاع حاصل می شود و شبانه روز فرد می شود او و یاد او و این است لذت واقعی.

پی نوشت:

1. مصباح یزدی، محمدتقی، خودشناسی برای خودسازی، قم، مؤسسه در راه حق، 1373، ص 35.

2. ذاریات:56.

3. ارفع، سیدکاظم، اخلاق در قرآن، تهران، فیض کاشانی، چاپ دوم، 1375، ص 24.

4. همان، ص 27 به بعد.

5. ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، رساله لقاء الله، ترجمه سید احمد فهری، تهران، فیض کاشانی، چاپ هشتم، 1374، ص 36.