چرا با وجود توبه خالصانه و مراقبه شدید، خداوند هیچ عنایتی به من نکرده، دعاهایم را مستجاب نمیکند؟ چرا با وجودی که به برخی دستورالعملهای مقدماتی عمل میکنم اما هنوز توفیق نماز صبح را ندارم؟
از آثار مراقبه شدید آن است که واجباتی چون نماز صبح از انسان ترک نگردد؛ پس با وجود ترک نماز میتوان پی برد که فرسنگها از مراقبه راستین فاصله داشته، گمان میکنیم که در حال مراقبه هستیم.
همچنین، از آثار قبولی توبه خالص، مستجاب الدعوه شدن توبه کننده نیست؛ بعلاوه، توبهکننده نباید انتظار داشته باشد با توبه خود، خداوند دیگر باید به او عطاهای ویژه و خاص کند و اگر نکند گویا که خداوند بدهیاش را در قبال او نپرداخته است!
توبه واقعی اتفاقاً انسان را شکستهدلتر و شکستهحالتر میکند نه آنکه انسان را گرفتار عُجب سازد.
بر اساس احادیث، خطر خارج نشدن از وزر و وبال گناه –به وسیله توبه نکردن یا عدم پذیرش توبه توسط خداوند- نسبت به خطر عُجب اگر کمتر نباشد بیشتر نیست.
خواجه عبدالله انصاری در مناجات نامه خویش میگوید: «من آن طاعت نخواهم که "عجب" آورد، بندهی آن گنهم که "عذر" آورد».[1]
یکی از علائم شناسایی «عُجب» طلبکاری از حضرت دوست و سخنگفتن با ادبیات «چرا» با اوست. نقطه مقابلش آن است که تمام انتقادها را متوجه خود کرده به او حسن ظن داشته باشیم؛ مثلا گفته شود، حتما گیر و ایراد کار از خود من است و ... .
این که انسان با مختصر عبادت و ریاضتی و با اندک توبه و انابهای متوقع باشد تا خداوند سیل برکات و فیوضات خویش را به سوی وی سرازیر کند، نشان از آن است که نه توبه او، توبهی خالصی است و نه از گزند عُجب در امان مانده است.
صاحب کتاب معراج السعادة (ملا احمد نراقی) به حدیثی قدسی اشاره کرده که میفرماید: «تا خود را بی قدر میدانی تو را در نزد ما قدر و مرتبهای است و چون از برای خود قدری بدانی در پیش ما هیچ قدری نداری»[2] همچنین خداوند در حدیثی دیگر فرمود: «خود را خرد و کوچک بشمارید تا من محل شما را بزرگ کنم»[3]
بعلاوه، نمیتوان از عدم استجابت دعا، بیتوجهی و عدم عنایت خدا را نتیجه گرفت؛ زیرا خداوند از هر کس دیگر –حتی خود ما- به مصالح ما آشناست و نیز بیشتر از هر کس دیگر ما را دوست دارد. پس نباید اجازه دهیم تا سوء ظن بیتوجهی و عدم عنایت او به ما به فکر و دل ما نزدیک شود.
نتیجه:
توهم بیتوجهی خدا به ما زاییده آن است که ما در توبه و انابه و ریاضتها و مراقبههای خود، خالص نبودهایم. پس نباید در قبال توبهی خود توقعمان را از خداوند زیاد کنیم با این منطق که چون توبه کردهام پس خدا هم باید جلوی پای من فرش قرمز بیاندازد! در اینصورت دچار عُجب شدهایم در حالیکه یکی از مبغوضترین مبغوضات در نزد خداوند، عُجب است.
منابع
[1]. طباطبایی، محمد حسین، مجموعه رسائل علامه طباطبایی، تصحیح سید هادی خسروشاهی، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۳.
[2]. نراقی، ملااحمد، معراج السعادة، قم: انتشارات هجرت، ۱۳۷۸ش، چ ششم، ص ۲۷۴.
[3]. همانجا.