آیا تفکر و اندیشه بیشتر از عباداتی؛ مانند نماز، روزه و ... انسان را به خدا نزدیک می‌کند؟

آنچه در پرسش مطرح شده مضمون روایتی است که علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل کرده است: «اذا اکتسب الناس من أنواع البر لیتقربوا بها الى ربنا عز و جل فاکتسب أنت من انواع العقل تسبقهم بالزلفة و القرب‏»؛[1] یا علی، آنچه را که مردم از راه نیکی‌های مختلف به دست می‌آورند تا به پروردگار ما تقرب جویند، تو آن‌را از طریق تعقل کسب کن و از این طریق بر آنان پیشی‌گیر در نزدیک شدن به پروردگار.
این سخن، اگر چه در منابع مشهور روایی شیعی وجود ندارد، اما در برخی منابع می‌توان آن‌را یافت و علاوه بر آن، این روایت، حتی اگر سند نیز نداشته باشد قابل پذیرش است؛ زیرا روایات فراوانی وجود دارد که محتوای آن‌را تأیید می‌کند؛ مانند:
1. «تَفَکُّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ قِیَامِ لَیْلَة»؛[2] یک لحظه تفکر برتر از یک شب بیداری(برای عبادت) است.
2. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ لِی جَاراً کَثِیرَ الصَّلَاةِ کَثِیرَ الصَّدَقَةِ کَثِیرَ الْحَجِّ لَا بَأْسَ بِهِ قَالَ فَقَالَ یَا إِسْحَاقُ کَیْفَ عَقْلُهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَیْسَ لَهُ عَقْلٌ قَالَ فَقَالَ لَا یَرْتَفِعُ بِذَلِکَ مِنْهُ»؛[3] شخصی به امام صادق(ع) گفت همسایه‌ای دارم که بسیار نماز می‌خواند، فراوان صدقه می‌دهد، بارها به حج رفته است، و هیچ اشکالی در کارش نیست. امام پرسید عقلش چگونه است، گفتم بهره چندانی از عقل(تعقل و اندیشه) ندارد. آن‌گاه امام فرمود، این اعمال باعث رشد و ترفیع او نمی‌شود.
بدیهی است که شب‌زنده داری برای عبادت کار بسیار پسندیده‌ای است، اما برتری تفکر از آن‌رو است که تفکر از اعمال روح و روان است و این برتری‌اش بر اعمال جسمی روشن است، تفکر در عظمت خالق هستی، تفکر در نعمت‌هایش، اندیشه مرگ، عذاب جهنم و ... همچنین است آثار تفکر؛ به دلیل آن‌که بسا باعث توبه از گناهان شود و بندگی یک عمر را در پی داشته باشد؛ لذا از اعمال ظاهری با ارزش‌تر است.
نمونه بارز و انکارناپذیر تعقل و تفکر ‌را می‌توان در نهضت عاشورا دریافت، آن‌جا که حر بن یزید ریاحی با یک لحظه تفکر و اندیشه، حق را دریافت و سعادت ابدی را به دست آورد، اما در همان صحنه افرادی بودند که سال‌ها نماز و روزه مستحبی و شب‌زنده داری را در کارنامه خویش داشتند، اما چون از سر اندیشه نبود، هیچ سودی برایشان نداشت.
با تمام آنچه گفته شد؛ باید به این نکته نیز توجه کرد که نباید به بهانه تفکر و تعقل، دست از واجبات و مستحبات برداشت؛ زیرا یکی از پیامدهای تفکر صحیح آن است که به توصیه‌های خدا که از راه پیشوایان دینی به ما رسیده است عمل کنیم. آنچه این روایت در صدد نفی آن است، درجا زدن در پوسته ظاهری دین و نپرداختن به لایه‌های درونی آن است.
 
[1]. عراقی، ابوالفضل، المغنی عن حمل الاسفار، ص 102، بیروت، دار ابن حزم، چاپ اول، 1426ق؛ مازندرانى، محمد صالح بن احمد، محقق، مصحح، شعرانى، ابوالحسن، شرح الکافی الأصول و الروضة، ج ‏1، ص 224، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.‏
[2]. کوفى اهوازى، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدى، غلامرضا، ص 15، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402ق.‏
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 24، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.