چرا خداوند گاهى دعاى ما را مستجاب نمىكند؟
در قرآن مىخوانيم: «اُدعونى أستَجِب لكم»[1]مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. اگر شخصى به ديگرى گفت: به هنگام برخورد با مشكل به من تلفن كن تا تو را كمك كنم، اين جمله لوازم و شرايطى دارد از جمله:
۱ - رفاقتت را با من حفظ كنى.
۲ - شماره تلفن مرا گم نكنى و شماره را درست بگيرى.
۳ - به هنگام بازگو كردن مشكلات، حرفهاى بى ربط نزنى و توقّعات نابجا نداشته باشى و به وظيفۀ خود عمل كرده باشى.
۴ - آنچه مىگويى واقعاً مشكل باشد، نه خيالات و توهّمات.
۵ - براى حلّ مشكل خود، انتظار نداشته باشى تمام مقرّرات و نظام را بهم بريزم.
۶ - حلّ اين مشكل، سبب پيدايش مشكل ديگرى براى شما يا ديگران نشود.
۷ - در بازگو كردن مشكلات، صادق باشى و دروغ نگويى.
آيا ما در دعا و طرح مشكلات خود با خدا، اين شرايط را مراعات كردهايم؟
آيا رفاقت و بندگى خود را با خدا حفظ كردهايم؟ قرآن مىفرمايد: «و يَستَجيبُ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات»[2] پاسخ مثبت به كسانى داده مىشود كه با ايمان و عمل شايسته رابطۀ خود را با خدا حفظ كرده باشند.
آيا شماره تلفن را درست گرفتهايم؟ در روايات مىخوانيم:
دعا آدابى دارد، از جمله:
ابتدا «بسم اللّه» بگوييد، با وضو و حضور قلب و در مكان مقدّس مثل مسجد باشيد، قبل از دعا از خداوند با صفات و اسماءالحسنى تجليل كنيد، ده مرتبه «يا اللّه»، «يا ربّ» بگوييد، گوشهاى از نعمتهاى الهى را به زبان آوريد، از خداوند تشكر كنيد، بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستيد، لغزشهاى خود را مطرح و استغفار كنيد، دعا و خواستۀ خود را ميان دو صلوات مطرح كنيد و اميدوار باشيد.
آيا در دعاهاى خود توقّعات نابجا نداريم و به وظيفۀ خود عمل كردهايم؟
دانشآموز درس نخوانده، دعا مىكند كه قبول شود.
مىگويند: دانش آموزى به خانه آمد و وارد اتاق جلويى شد و مشغول دعا شد. به خدا گفت: پروردگارا! كوه هيماليا را در فلان كشور قرار بده و درياچه اروميّه را در نيشابور قرار بده.
مادرش گفت: اين چه دعايى است كه مىكنى؟! گفت: من در امتحان جغرافيا پاسخ سؤالات را اشتباه نوشتهام، حالا به خدا مىگويم كوه و دريا را جابجا كند تا من نمره بياورم!
آيا زمان دعا و شرايط ديگر را در نظر گرفتهايم؟ در اسلام زمانهايى براى دعا سفارش شده است، از جمله
شبهاى جمعه، سحرها، بعد از نماز، غروب جمعه، بعد از خطبههاى نماز جمعه، هنگام نزول باران و جارى شدن اشك و....
آيا مشكلات ما واقعاً مشكل است يا خيال مىكنيم كه مشكل است؟ بسيارى مشكلات، لازمه نظام طبيعت است و رفع آن، به معناى به هم زدن نظام عالم. همچون فقيرى كه سقف خانهاش خراب است و باران كه مىآيد، سقفش چكّه مىكند. براى رفع مشكل او، يا بايد خداوند باران نفرستد يا بر بام خانه او باران نبارد و يا آب باران در پشتبام خانهاش نفوذ نكند و يا... كه هر كدام از اينها به معناى ناديده گرفتن قوانين حاكم بر طبيعت است.