اگر شرط قبولی کارهای خوب، قبول شدن نماز است، آیا کارهای خیر یک بینماز، فایدهای دارد؟
در پاسخ باید گفت اگر کسی فکر کند که چون من نماز نمیخوانم دیگر هر کار خیری بکنم فایدهای ندارد و دیگر سراغ کارهای خوب نرود، برداشت نادرستی از این روایت کرده است. این طرز تفکر مثل این است که کسی بگوید از این روایت که "غیبت بدتر از زناست"[1] نتیجه بگیرد که بهتر است به جای غیبتکردن برود دنبال زنا!
باید توجه داشت پاداش خداوند به افراد بر اساس دو چیز است: 1. ایمان 2. عمل صالح؛ پس به طور مسلم کسی که ایمان دارد ولی عمل صالحی ندارد از کسی که نه ایمان دارد و نه عمل صالح، بهتر و بالاتر است و خداوند نیز به ازای ایمانش به او پاداش میدهد و از آن طرف، کسی که ایمان ندارد ولی عمل صالح دارد، باز بهتر است از کسی که نه ایمان دارد و نه عمل صالح. خلاصه اینکه هر کسی به اندازۀ ایمان یا عمل صالحش از مورد فضل و رحمت و بخشش خداوند خواهد شد؛ هر چند وضعیت ایدهآل آن است که انسان هم ایمان داشته باشد و هم عمل صالح.
نکتۀ دیگر اینکه وقتی میگوییم خداوند به عملی پاداش میدهد، به این معنا نیست که حتما آن عمل را قبول هم کرده است، خیر. چه بسا خداوند به فردی به خاطر عملی پاداش دنیوی و اخروی بدهد؛ ولی آن را قبول نکرده باشد؛ برای مثال خداوند عبادتهای ابلیس را نپذیرفت؛ ولی پاداش عبادتهای او را به خواست خود او در دنیا به او داد.
به بیان دیگر، میان پذیرش خداوند و پاداش دادن تفاوت وجود دارد؛ بدین معنا که پذیرش الهی آن است که هم پاداش دنیوی به فرد بدهد و هم پاداش اخروی داشته باشد و پاداش اخروی قابل مقایسه با پاداش دنیوی نیست. آری شیطان پاداش دنیوی از خدا میگیرد؛ ولی همین نعمت میتواند برای او مضر باشد چنان که هست؛ چون او از این نعمت برای فریب انسانها استفاده میکند.
در مورد نماز نیز همینگونه است؛ به این معنا که بله چون او نماز نخوانده اعمال خیر دیگرش هم مورد قبول حق قرار نمیگیرند؛ ولی نه اینکه دیگر هیچ پاداشی به او تعلق نمیگیرد.
شرایطی که در روایات برای اعمال ذکر میشود، دو گونه است:
- شرط صحت که بدون رعایت آن اصلا آن عمل صحیح نیست؛ بلکه باطل است؛ مثلا شرط صحیح بودن نماز، وضو یا تیمم است و یا شرط صحیح بودن روزه، نخوردن و نیاشامیدن است.
- شرط کمال که رعایت آن، باعث بهتر شدن عمل و تأثیر بیشتر آن است؛ مثلا گفته شده که "لا صلاه لجار المسجد الا فی المسجد"[2]؛ همسایۀ مسجد نماز ندارد مگر در مسجد. منظور این روایت این نیست که اگر همسایۀ مسجد، نمازش را در خانه بخواند، باطل است؛ بلکه به این معناست اگر در مسجد بخواند، فضیلت بیشتر و ثواب بیشتری دارد. هدف معصومان علیهم السلام از بیان این روایت بیان ارزش و اهمیت مسجد و تشویق مؤمنان به رفتن مسجد است.
به نظر میرسد روایتی که در سؤال بالا آمده در صدد بیان اهمیت نماز و جایگاه بلند آن در معارف دینی و برای یادآوری اهمیت و ارزش و تأثیر عمیق نماز در روح و جان آدمی و ایجاد توفیق برای انجام کارهای خوب دیگر است، نه کمارزش جلوه دادن دیگر کارهای خیر.
تفسیر دیگری که دربارۀ حدیث فوق به نظر میرسد این است که اعمال نیک ما همانند همۀ امور با ارزش دیگر در معرض خطر فساد و سرقت و از دست رفتن هستند. در مفاهیم دینی به ما سفارش شده در حفظ اعمال نیک و ضایع نکردن آنها تا هنگام ملاقات پروردگار و روز حساب کوشا باشیم؛ چه بسا معنای اینکه فرمودهاند اگر نماز قبول شد، سایر اعمال هم قبول میشود و اگر رد شد سایر اعمال هم رد میشود، این باشد که دقت در بهجا آوردن درستِ نماز و تلاش برای انجام نماز مقبول، ضامن سلامتی سایر اعمال و محفوظ ماندن آنها از گزند خطرات است؛ همانند خانهای که سقف و دیوارهای آن محافظ دارد و چارچوب آن استوار و محکم است؛ اما اگر خانهای سقف نداشته باشد، هر چقدر هم داخل خانه وسایل و لوازم لوکسی باشد، فایدهای ندارد؛ زیرا با نفوذ باد و باران و... آن وسایل خراب میشوند و از بین میروند.
بنابراین اگر نماز به شکل درست و کامل انجام شود و خداوند نیز آن را قبول کند هم کاستیهای اعمال دیگر را جبران میکند و هم از آنها محافظت میکند؛ ولی اگر به هر دلیلی نماز انسان مقبول درگاه حق واقع نشود، هیچ عمل دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد؛ چون هیچ عملی مانند نماز، ضامن بقا و حفظ و اعمال نیک انسان نیست.
مطلب دیگری که شایسته است در اینجا به آن توجه شود این است که فردی که نماز نمیخواند ولی اعمال نیک انجام میدهد، یکی از این دو حالت را دارد:
الف) گاهی، فرد با اینکه میداند نماز از ضروریات دین است، اصل واجب بودن نماز را انکار و رد میکند، در این صورت چنین فردی کافر به شمار میآید و واضح است که از فرد کافر هیچ عمل نیکی مقبول نمیباشد؛ زیرا چنین فردی که منکر وجوب نماز است در واقع منکر وجود خداست و کسی که به خدا هیچ اعتقادی نداشته باشد، چگونه میتواند انتظار پاداش اعمال خود را از خدا داشته باشد!؟
ب) گاهی فرد به واجب بودن نماز اعتقاد دارد ولی در انجام آن سستی و کاهلی میکند؛ گاهی میخواند و گاهی نمیخواند؛ ولی اعمال نیک دیگری انجام میدهد؛ مثلا روزه میگیرد، مدرسه میسازد، به یتیمان کمک میکند، در این صورت اعمال او میتواند مقبول درگاه خداوند باشد.
. مجلسی، بحار الأنوار، ج72، ص242، باب 66.[1]
[2]. حر عاملی، وسائل الشيعة، ج5، ص 194، ح 2.