مدتی است که در نمازم اصلا حضور خداوند را احساس نمیکنم و تا به نماز میایستم افکار روزمره به ذهنم هجوم آورده و تا بخود می آیم نمازم به پایان رسیده و من بهره ای از آن نبرده ام؟ باید چه کار کنم تا بتوانم بر روی نمازم تمرکز کنم؟ آیا این نماز پذیرفته است؟

از آیات و روایات استفاده می شود که نماز کامل و حقیقی نمازی است که با حضور قلب و خلوص نیت و همراه با یقین باشد. از امام رضا (ع) نقل شده است:

«لا صلاة الا باسباغ الوضو‌ء و احضار النیة و خلوص الیقین و افراغ القلب و ترک الاشتغال و هو قوله: "فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب؛ (1) نماز کامل باید با وضوی کامل، با حضور قلب ،خلوص یقین، خالی بودن فکر و ذهن و قلب از توجه و اشتغال به دنیا باشد، همان طور که خطاب به پیامبر آمده است: «هنگامی که فارغ شدی، به نماز بایست و به سوی پروردگارت بشتاب».
البته این بدان معنا نیست که: اگر نماز با این ویژگی ها نبود، باطل است و یا پذیرفته نیست ، بلکه می توان مراتب متعددی برای نماز و نمازگزار تصور کرد. هر چه درجه و مرتبه کمال معنوی بالاتر باشد، نماز بهتر و از درجه حضور قلب بالاتری برخوردار خواهد بود.
بزرگان برای به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملی را ذکر کرده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از :
1. شناخت و آگاهی:
هر مقدار معرفت و شناخت انسان به حق تعالی و صفات و اسمای حُسنایش بیش تر باشد، عشق و محبتش نسبت به خدا و شوق خلوت نمودن و سخن گفتنش با خدا نیز بیش تر خواهد بود . شناخت و معرفت پروردگار سبب می شود که انسان خداوند را ناظر و حاضر ببیند و در برابر ش خاضع و خاشع باشد.چه زیبا این حقیقت را امیر المؤمنین علیه السلام در دعای صباح بیان می فرماید :
«مَنْ ذَا يَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلَا يَخَافُكَ وَ مَنْ ذَا يَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلَا يَهَابُك؛ (2) چه کسی تو را شناخت و به عظمت تو پِی برد و در پیشگاه تو خاشع و خاضع نشد و از تو ترس و خوف نداشت؟ چه کسی دانست که تو کی هستی و در برابر هیبت و عظمت تو سر تسلیم فرود نیاورد؟» .


2. اهمیت دادن به نماز:
میزان حضور قلب در نماز به میزان همت آدمی و میزان شناخت و آگاهی نماز گزار و اهمیت و ارزشی بستگی دارد که برای نماز معتقد است، زیرا قلب تابع همت و شوقی است که از معرفت بر می خیزد. پس اگر همت و شوق به نماز و شوق به سخن گفتن و راز و نیاز کردن با معشق و محبوب باشد، قلبش هم نزد نماز حاضر خواهد بود. هر اندازه که همت و شوق انسان بیش تر باشد، قلبش هم بیش تر نزد نماز خواهد بود. هر اندازه که همت و شوق انسان بیش تر باشد، غفلتش از غیر نماز بیش تر خواهد بود.
کسانى که نماز را سرسرى مى گیرند و نسبت به آن بى توجه هستند و به اهمیت نماز توجهى ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانى که به نماز اهمیت مى دهند و براى آن سرمایه گذارى مى کنند و آن را ستون دین مى دانند و وقت و فرصت بیش ترى را صرف نماز مى کنند، حضور قلب بیش ترى خواهند داشت.


3. فهم معانی نماز:
در نماز باید مراقب کلمات بود. با تمرین بیش تر، کلمات بیش تری را با معانی آن ادا نمایید.


4. آمادگی قبل از نماز:
کسی که می خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد . وضو را به صورت کامل انجام دهد . قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) می فرماید:
«هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز می دارد، فارغ ساز . با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یاد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمال از پیش فرستاده اش را آشکار می سازد ». (3)


5. رعایت مستحبات نماز:
از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قیام و غیره.
از هنگام وضو ساختن، دل را به خدا بسپار . با گفتن اذان و اقامه و توجه به معانى و مفاهیم بلند آن، جان و روح و قلب را به آن خط نورى ملکوتى اتصال بده که از کعبه تا عرش و از آن جا تا حقیقت اسما و صفات و از آن فراتر تا «ذات احدیّت» امتداد دارد.
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز، به ابراهیم خلیل تأسى کن و بگو:
«انّى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنیفاً و ما انا من المشرکین؛ (4) روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان‏ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم» .
سپس با حضور قلب و توجه به معانى الفاظ بگو: «انّ صلوتى و نسکى و محیاى و مماتى للَّه ربّ العالمین؛ (5) نماز و تمام عبادات من، زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است » .
آن گاه که در آستانه تکبیر قرار گرفتى، گناهان خویش را به یاد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خویش را در نظر آور و بگو:
«یا محسن قد اتاک المسى و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منّى؛ (6) اى خداى نیکوکار! بنده گناهکارت به در خانه تو آمده، امر کرده‏اى که نیکوکار از گناهکار بگذرد. تو نیکوکارى و من گناهکارم. به حق محمد و آل محمد، رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست و از کارهاى زشتى که مى‏دانى از من سر زده بگذر».


6. انتخاب مکان مخصوص و اختصاص وقت مناسب برای نماز.


7. فراغت قلب:
یکی از مهم ترین اسباب حضور قلب، فراغت قلب است.
تا بر نخیزی از سر دنیا و هر چه هست با یار خویشتن نتوانی دمی نشست
حضرت امام خمینى در مورد راه هاى تحصیل حضور قلب مى گوید:
« آنچه باعث حضور قلب شود، دو امر است:
یکى فراغت وقت و قلب و دیگر فهمیدن اهمیت عبادت . مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزى براى عبادت خود وقتى را معیّن کند که در آن وقت خود را موظف بداند فقط به عبادت بپردازد . اشتغال دیگرى را براى خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت یکى از امور مهمى است که از کارهاى دیگر اهمیتش بیش تر بلکه طرف نسبت با آن ها نیست [= قابل مقایسه نیست] .البته اوقات آن را حفظ مى کند و براى آن وقتى موظف مى کند. . . از فراغت وقت ‌مهم تر فراغت قلب است و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایى فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتّته [=پراکنده] منصرف نماید و دل را یکسره خالى و خالص براى توجه به عبادت و مناجات با حق تعالى نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرغ براى او و عبادت او حاصل نشود». (7)


8. رفع موانع:
پرخوری، جلوگیری از ادرار، کسالت و خستگی، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز می شود. رفع این موانع در حضور قلب مؤثر است.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نایدت نور


9. احساس و درک عظمت و بزرگى خدا:
درک عظمت و بزرگى هر کسى بستگى به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار این شناخت بیش تر شود، ‌بزرگى و عظمت او بیش تر جلوه گر خواهد شد. اگر کسى به عظمت و بزرگى خدا پی ببرد، ‌طبعاً‌ خضوع و خشوع بیش ترى در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب می‌گوید: به امام صادق (ع) گفتم: على بن الحسین (ع) را دیدم وقتى که به نماز می ایستاد، رنگ به رنگ مى شد. فرمود: آرى او خدایى را که در برابرش ایستاده بود، کاملاً مى شناخت. (8)
امیرالمؤمنین(ع) در وصف عارفان و خدا پرستان واقعى فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعینهم؛ (9) آنان خدا را به عظمت و بزرگی شناخته اند. بنابراین هر چه غیر او است، در نظرشان کوچک جلوه می‌کند».


10. جلوگیرى از هرزگى قوه خیال:
یکى از بزرگ ترین عوامل حواس پرتى در نماز، ‌هرزگى و پراکندگى قوه خیال است. اگر قبل از نماز چند دقیقه اى به وسیله ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهاى مستحبى و تلاوت قرآن، خود را آماده نماز کنیم، ‌ذهن از حواس پرتى و پراکندگى و از توجه به کثرت، به سوى وحدت متوجه مى شود، ‌در نتیجه در نماز فکر انسان به این طرف و آن طرف متوجه نمی شود. کسى که قبل از نماز با دیگرى بگو مگو و بحث داشته یا خوشحال یا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثیر آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.


11. طول دادن و با تأنى خواندن نماز:
اگر کسى رکوع و سجود را مقدارى طولانى کند و با حال خوشی اذکار و سجود را بگوید، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.


12. حالت خاصی در نماز که بیانگر خضوع است، در خشوع که حالت قلبى است، تأثیر مى گذارد.


13. بعضى از آداب نماز مانند سر وقت خواندن و مواظبت بر وقت نماز و به حالت کسالت داخل نماز نشدن و. . . در نماز مؤثر است.


14. دوری از غذاهای شبهه ناک و حرام و اموالی که از طریق غیر مشروع به دست می آید، در حضور قلب و ایجاد آمادگی درونی برای نماز و سخن گفتن با خدا بسیار موثر است.


15. رعایت آدابی از قبیل مسواک زدن، ‌انگشتر به دست کردن، ‌عطر زدن و. . . که باعث آمادگی و تمیزی و پاکی انسان می شود. این کارها موجب بهره برداری هر چه بیش تر از برکات معنوی نماز می شود.


16. ترک گناه:
کسى که به خیانت به مردم، کلاه برداری، رشوه خواری، اختلاس، ‌تهمت، غیبت و غیره فکر مى کند، براى او قلبى نمانده است تا در آن خدا جلوه کند. هر چه هست ، غیر خدا است.
دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن دلبر و دل داشتن نَبْوَد طریق عاشقان
گناه لذت مناجات را از انسان مى گیرد و با گرفتن لذت شیرینى عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت.
امام صادق (ع) مى فرماید: «خداوند به داوود پیامبر فرمود: قرار نده بین من و خودت عالِمى را که شیفته دنیا است، ‌چون این شخص از راه محبت من جلوگیرى مى کند. این ها دزدان راه بندگانى هستند که به سوى من مى آیند. کم ترین کارى که من با آن ها مى کنم، این است که شیرینى مناجاتم را از قلب شان مى گیرم». (10)

پی نوشت ها :
1. علامه مجلسی ، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء ، بیروت ، 1404 ه ق ، ج 81، ص 243 .
2. همان ، ج 84 ، ص 339 .
3.همان، ج 84، ص 23 .
4. انعام (6)، آیه 79.
5. همان، آیه 162.
6. بحارالانوار ، ج 81 ، ص 375 .
7. امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوازدهم ، ص 434.
8. بحارالانوار، ج48، ص 236.
9. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام ، خطبة 184.
10. ثقه الاسلام کلینی ، الکافی، دارالکتب الاسلامیه ، طهران ، 1365 ه ش ، ‌ج 1، ص 46.