فلسفه اذان گفتن چيست؟
هر جمعيت و ملتى براى معرفى خود و آگاهاندن مردم براى امرى و تجمع در جايى، از سرود و يا وسيله اى استفاده مى كنند. ناقوس كليسا در مسيحيت، سرود ملى هر كشور از آن جمله است. در اسلام نيز اذان تشريع شد. تا نشانه اى براى تجمع مردم و آمادگى آنان براى نماز باشد ضمن آن كه اذان برخلاف «ناقوس كليسا» داراى محتوايى بس عميق است.
امام رضا (ع) در باره فلسفه و حكمتِ اذان مىفرمايد:
الف. برای یادآور فراموشكار است، آگاه سازی غافل.
اعلان وقت نماز.
ترغيب و تشويق مردم به پرستش خالق يكتا.
اذانگو، اقرار به توحيد دارد و ايمان را آشكار مىسازد و اسلام را اعلان مىكند.[1]
بنابراین اذان شعارى موزون، كوتاه، پرمحتوا و سازنده است كه در بردارنده اساسى ترين پايه هاى اعتقادى و جهت گيرى عملى مسلمانان است.
اذان، سرود الهى، شعار و ندايى جهت معرفى امت واحد اسلامى است.
اذان، اعلام موجوديت اسلام، معرفى عقايد و اعمال مسلمانان و فرياد عليه معبودهاى خيالى است.
طنين ملكوتى اذان دل مؤمنان را به سوى خدا مى كشد و بر وحشت و خشم كافران مى افزايد. اين وحشت را در جملات «گلاستون» سياست مدار و صهيونيست انگليسى مشاهده مى كنيم. وى در پارلمان مى گويد : «تا هنگامى كه نام محمد در ماذنهها بلند است و كعبه پابرجا است و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است امكان ندارد پايههاى سياست ما در سرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد.[2]»
[1] - فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْأَذَانِ لِمَ أُمِرُوا قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنْ يَكُونَ تَذْكِيراً لِلسَّاهِي وَ تَنْبِيهاً لِلْغَافِلِ وَ تَعْرِيفاً لِمَنْ جَهِلَ الْوَقْتَ وَ اشْتَغَلَ عَنْهُ وَ دَاعِياً إِلَى عِبَادَةِ الْخَالِقِ مُرَغِّباً فِيهَا مُقِرّاً لَهُ بِالتَّوْحِيدِ مُجَاهِراً بِالْإِيمَانِ مُعْلِناً بِالْإِسْلَامِ مُؤَذِّناً لِمَنْ يَتَسَاهَى( علل الشرائع ؛ ج1 ؛ ص258)
[2] - تفسير نمونه، ج 4، ص 438