نمیشود طور دیگری نماز بخوانیم؟
اولین نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است: نمازی که خدا بر ما واجب کرده همین است که در کتاب و سنت آمده با همین تکبیره الاحرام و قیام و قرائت و ذکر و رکوع و سجود و... اگر کسی دلش بخواهد طور دیگری بخواند، دیگر آن نمازی که نردبان مؤمن به آسمان است، نیست؛ یک چیز دیگر است.
نکتۀ دوم اینکه آری راههای زیادی برای تشکر از خداوند وجود دارد که یکی از آنها نماز است. البته نماز تنها برای تشکر از خدا واجب نشده بلکه حکمتها و فواید دیگری هم دارد. نکتۀ حیاتی در اینجا این است که هیچ کدام از راههای دیگر تشکر از خدا، جای نماز را نمیگیرد. از طرفی آدم هم میتواند نمازش را آن طور که خدا خواسته بخواند و هم به روشهای دیگر از خدا تشکر کند. هر چیز به جای خویش نیکوست؛ علاوه بر این که نماز در بین شکلهای مختلف تشکر از خدا برجستگی خاصی دارد، نماز عبادتی جامع است؛ هم زبان انسان در آن مشغول است، هم ذهن او، هم قلب او و هم اعضا و جوارح او و همین باعث میشود دارای تنوع باشد و برای نمازگزار نشاطآور. هر بخش نماز دارای اسرار و حکمتهایی است که بسیاری از آنها در سایر شکلهای تشکر از خدا وجود ندارد.
از زاویهای دیگر، عاشق همیشه دنبال این است که معشوق از چه چیزی خوشش میآید، که او هم دقیقا همان کار را انجام بدهد. مؤمنِ عاشق خدا وقتی میبیند خدا دوست دارد هر روز آن هم پنج بار این شکل خاص از عبادت که نماز نام دارد، عبادت شود، همانطور رفتار میکند که او میخواهد.
از نظر اجتماعی نیز روشن است که انجام نماز به این شکل خاص نوعی هماهنگی و وحدت در بین پیروان اسلام ایجاد میکند که همین همسانی و یگانگی آثار مثبت زیادی از نظر فردی و اجتماعی دارد. اگر قرار بود هر کس هر طور که خودش دوست دارد خدا را عبادت کند این یکپارچگی و مشابهت بین مسلمانان پدید نمیآمد.
نکتۀ پایانی اینکه اگر نماز و بعضی دیگر از عبادات (مثل روزه، حج و...) شکل مشخصی نداشتند و هر کس بنا به سلیقۀ خودش عمل میکرد الان ما شاهد رفتارهای عجیب و غریبی بودیم که افراد اسمش را میگذاشتند عبادت. به عبارت دیگر باعث میشد بدعتهایی در دین به وجود آید که با آنچه که خدا از انسانها خواسته مخالف باشد و مردم بتدریج از اهداف اصلی دین منحرف شوند و به بیراههها بروند.