چرا نماز ملاک قبولي يا رد اعمال ديگر است، يا اين که چرا نماز ستون دين است ؟

اين که نماز ستون دين است، به خواست و نظر انسان و انکار و قبول او بستگي ندارد، زيرا دين را اگر مجموعه اي بپنداريم و سازنده آن را پروردگار متعال بدانيم، خواست سازنده مجموعه بر اين قرار است که اين مجموعه بر اين اصل (نماز) استوار باشد، مانند کسي که خانه اي مي سازد و تمام استحکام و قوام خانه را بر يک ستون و يا دو ستون استوار مي کند که اگر آن ستون يا ستون ها نباشد آن ساختمان در هم فرو مي ريزد. قرآن درباره ي اين که خداوند در کار و اراده ي خود باز خواست کننده اي ندارد، مي فرمايد:« لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون؛ (1)

(خداوند) درباره ي اعمالي که انجام مي دهد بازخواست نمي شود ولي آنان بازخواست مي شوند

از سوي ديگر، چون اراده الهي بر اين امر قرار گرفته است، در صورت عدم تشريع نماز طبيعتا ديني بر پا نخواهد شد و اين مسئله اي عقلي است؛ چنان که در طبيعت هم همين گونه است. در قرآن هرگاه از اعمال نيک سخن گفته شده، به نماز نيز اشاره شده است؛ گويي نماز صبغه الهي اعمال نيک است. با توجه به تأثير نماز در امور دنيوي و معنوي و نقش نماز در بناي ايمان، مرز بين کفر و اسلام و نشانه دين و عروج معنوي، استواري دين به نماز کاملا منطقي و به جاست.

از سوي ديگر با توجه به سخن پيامبر (ص) و امام علي (ع)، که هر عملي از انسان تابع نماز اوست، مي توان نتيجه گرفت که هرکس نماز را ضايع کند (چه با ترک و چه با سهل انگاري)، اعمال ديگر او ضايع و تباه است، زيرا کيفيت عمل انسان مشابه کيفت نماز اوست. از اين رو، عملي که در تمام زمينه ها تأثير دارد، در صورت نبودن يا حتي نقصان آن ساير اعمال نيز خدشه دار مي شود. در يک تشبيه ظاهري، مي توان نماز را به پاسپورت تشبيه کرد که تمام تدارک و تلاش مسافر با انبوه بار و هزينه هاي زياد او، بدون داشتن اين مجوز بيهوده و بي اثر است. همچنين مطابق احاديث و روايات، اعمال نيک کافر و بي نماز براي سعادت او مؤثر نخواهد بود، گرچه خداوند به لطف خود در تخفيف عذاب و آسايش هاي دنيايي آن ها را پاداش مي دهد. در حالي که خداوند تنها اعمالي را که به نيت قرب او انجام شده باشد، مي پذيرد:

« و من يعمل من الصالحات من ذکر أو أثني و هو مؤمن فأولئک يدخلون الجنه؛ (2)

و هرکس عمل نيک انجام دهد، چه مرد يا زن، درحالي که ايمان داشته باشد، آنان داخل بهشت مي شوند. »

 

پاورقی ها:

1. انبياء ( 21)، آيه ي 23.

2. نساء (4)، آيه ي 124.