پیش نماز لشکر بودآیا به سن تکلیف رسیده بود که ما پشت سرش نماز می خواندیم؟
شهيد حسن يزداني تابستان 1348 در شهر كرمان متولد شد، پس از طي دوران راهنمايي، براي تحصيل علوم ديني به حوزه علميه كاشان رفت. در تابستان يك سال بعد، تصميم گرفت به جبهه برود. با اصرار او، پدر و مادر راضي شدند به واحد اطلاعات عمليات لشكر 41 ثارالله بپيوندد. سيزده ساله بود كه براي رفتن به جبهه پافشاري كرد. به او گفتند: حالا زود است؛ فعلاًدرس بخوان. گفت: امام فرمودهاند ...
شهيد حسن يزداني تابستان 1348 در شهر كرمان متولد شد، پس از طي دوران راهنمايي، براي تحصيل علوم ديني به حوزه علميه كاشان رفت. در تابستان يك سال بعد، تصميم گرفت به جبهه برود. با اصرار او، پدر و مادر راضي شدند به واحد اطلاعات عمليات لشكر 41 ثارالله بپيوندد.
سيزده ساله بود كه براي رفتن به جبهه پافشاري كرد. به او گفتند: حالا زود است؛ فعلاًدرس بخوان. گفت: امام فرمودهاند هركس توانايي رفتن به جبهه را دارد، بايد برود.
پدر به او گفت: بهتر است درس و حوزه را ادامه دهي و احاديث محمد وآل محمد را بيشتر بخواني. گفت: جبهه دانشگاه عملي احاديث محمدوآل محمد(ص) است.
وقتي در جلسات، موقعيت را تشريح ميكرد، به قدري دقيق و سنجيده سخن ميگفت كه فرمانده لشكر(حاج قاسم سليماني) با قطع و يقين روي گزارش او كار را انجام ميداد.
اروند هميشه وحشي و پرتلاطم بود. بطوري كه اگر يك تيرآهن را با طناب روي آب ميانداختي جزر و مد آب، آنرا از مسير خود منحرف ميكرد. آقا حسن، اروند را تسليم ارادهي خود كرد و با ايمان و صلابت، 30 بار از اروند عبور كرد و به شناسايي خطوط دشمن رفت.
شب عمليات والفجر 8 كه با رمز يا زهرا(سلام الله علیها) شروع شد. بچهها به آب ميزنند. طوفاني سهمگين آب را فرا ميگيرد و بچهها را بالا و پايين ميبرد. بچهها با صداي بلند يا زهرا(سلام الله علیها) ميگويند. بيم آن ميرود با سر و صداي بچهها عمليات لو برود. حسن مانند شير ميغرد، شنا ميكند و به طرف ساحل دشمن ميرود و اولين كسي است كه به ساحل دشمن ميرسد و فرياد ميزند: حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ديديد كه چگونه بچههاي اسلام و قرآن را از امواج سهمگين نجات داد .
حاج قاسم سليماني در مورد او ميگويد: حسن يك طلبهي 17 ساله و قهرمان عمليات والفجر8 بود.او يك طلبهي قوي الروح و اولين كسي بود كه پيشتاز و پيشگام و داوطلب عبور از اروند بود. او پيش نماز لشكر بود. او 30 بار در اروند شنا كرد و به دل دشمن زد. آنها را شناسايي كرد و براي لشكر، اطلاعات آورد. با توجه به اينكه اروند رودخانهي وحشي نام دارد و كمتر كسي اين شجاعت و توكل را دارد كه از آن عبور كند، حسن با ارادهاي قوي 30 بار در والفجر 8 اين كار را انجام داد. ما بعد از شهادتش به اين موضوع فكر ميكرديم، كه آيا آن سالهايي كه ما پشت سر حسن، نماز جماعت ميخوانديم، او اصلاً به سن تكليف رسيده بود؟
23 بهمن 64 مقر بچههاي اطلاعات توسط دشمن، بمباران شيميايي شد. حسن سريعاً خود را به مقر رسانده و با كمك ديگران، بچهها را از زير آوار بيرون ميآوردند. در اثر اين امداد رساني، دچار مصدوميت شديد شيميايي ميشود.
او در عمليات والفجر 8 بخوبي درخشيد و با حماسه 30 بارعبور از اروند، اين رود وحشي را مسخر ارادهي پولادين خود كرد. حسن يزداني در اين عمليات، شيميايي شد و پس از بستري در بيمارستان امام رضا عليه السلام در مشهد مقدس به كاروان شهادت پيوست.