در صدر اسلام هنوز خودروی لوکس و ایربگ دار اختراع نشده بود؛ برای همین وقتی می خواستند هدیه ی آبرو مندی برای کسی ببرند یک راس شتر ویژه پیدا می کردند و به عنوان هدیه می بردند. یک روز دو شتر براى حضرت محمد صلى الله عليه و آله هدیه آوردند. حضرت هدیه را پذیرفت و بعد به اصحاب فرمود:
یکی از شترها هدیه ی من است به کسی که دو ركعت نماز بخواند و در آن هيچ فکری از فكرهای دنيا به خود راه ندهد. آیا کسی هست؟
و هرچند همه در آن زمان آرزوی هدیه گرفتن یک شتر فول آپشن، آن هم از دست مهربان پیامبر را داشتند اما هیچ کس پاسخ نداد ؛ چون همه می دانستند که پیامبر از درونشان خبر دارد و می داند کدام نماز با حضور قلب است، کدام نماز پر از فکر شتر فول آپشن!
پیامبر پیشنهاد خود را چند بار تكرار فرمود و باز هم كسى از اصحاب پاسخ نداد. همه داشتند نا امید می شدند که یکباره اميرمومنان بلند شد و گفت :
يا رسول الله ! من مى توانم آن دو ركعت نماز را بخوانم .
پيامبر فرمود:
مرحبا علی جان! به جاى آور!
اميرالمؤمنين عليه السلام مشغول نماز شد و وقتی سلام نماز را داد جبرئيل نازل شد و گفت:
خداوند مى فرمايد يكى از شترها را به على بده !
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
شرط من اين بود كه فکری از فکر های دنیا به نماز راه نیابد. على قبل از سلام نماز یک لحظه فکر کرد که کدام شتر را انتخاب کند!
جبرئيل گفت خداوند مى فرمايد:
على در آن لحظه به این فکر می کرد که كدام شتر بهتراست تا آن را انتخاب کند و برای فقرا قربانی نماید.فکرعلی برای رضای من بود نه براى خودش. پس این اندیشه ی علی عبادت محض است.
پيامبر خوبی ها على را در آغوش کشید و بعد هر دو شتر را به او هدیه داد.
سپس خداوند این آیه را در شان امام علی علیه السلام نازل فرمود:
((ان فى ذالك لذكرى لمن كان له قلب او القى السمع و هو شهيد)) سوره ق. آيه 37. حقا که در آن تذکر است براى کسی كه داراى قلبی بیداراست يا گوش دل به كلام خدا سپرده و به حقانيتش شهادت می دهد.
بعد از نزول این آیه رسول خدا فرمود:
هر كس دو ركعت نماز بخواند و در آن فکری از دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و همه ی گناهانش را مى بخشد.