Notice: Undefined variable: view_ticker in /home/qunoot/public_html/Nojavan/Template/system/top-header.php on line 29
پیشخوان / متن کده
شتر فول آپشن!

■ شتر فول آپشن!

در صدر اسلام هنوز خودروی لوکس و ایربگ دار اختراع نشده بود؛ برای همین وقتی می خواستند هدیه ی آبرو مندی برای کسی ببرند یک راس شتر ویژه پیدا می کردند و به عنوان هدیه می بردند. یک روز دو شتر براى حضرت محمد صلى الله عليه و آله هدیه  آوردند. حضرت هدیه را پذیرفت و بعد به اصحاب فرمود:

یکی از شترها هدیه ی من است به کسی که دو ركعت نماز بخواند و در آن هيچ فکری از  فكرهای دنيا به خود راه ندهد. آیا کسی هست؟

و هرچند همه در آن زمان آرزوی هدیه گرفتن  یک شتر فول آپشن، آن هم از دست مهربان پیامبر را داشتند اما هیچ کس پاسخ نداد ؛ چون همه می دانستند که پیامبر از درونشان خبر دارد و می داند کدام نماز با حضور قلب است، کدام نماز پر از فکر شتر فول آپشن!

پیامبر پیشنهاد خود را چند بار تكرار فرمود و باز هم  كسى از اصحاب پاسخ نداد. همه داشتند نا امید می شدند که یکباره اميرمومنان بلند شد و گفت :

يا رسول الله ! من مى توانم آن دو ركعت نماز را بخوانم .

پيامبر فرمود:

مرحبا علی جان! به جاى آور!

اميرالمؤمنين عليه السلام مشغول نماز شد و وقتی سلام نماز را داد جبرئيل نازل شد و گفت:

خداوند مى فرمايد يكى از شترها را به على بده !

رسول خدا صلى الله عليه و آله  فرمود:

شرط من اين بود كه فکری از فکر های دنیا به نماز راه نیابد. على قبل از سلام نماز یک لحظه فکر کرد که کدام شتر را انتخاب کند!

جبرئيل گفت خداوند مى فرمايد:

على در آن لحظه به این فکر می کرد که كدام شتر بهتراست تا آن را انتخاب کند و برای فقرا قربانی نماید.فکرعلی برای رضای من بود نه براى خودش. پس این اندیشه ی علی عبادت محض است.

 پيامبر خوبی ها على را در آغوش کشید و بعد هر دو شتر را به او هدیه داد.

سپس خداوند این آیه را در شان امام علی علیه السلام نازل فرمود:

((ان فى ذالك لذكرى لمن كان له قلب او القى السمع و هو شهيد)) سوره ق. آيه 37. حقا که در آن تذکر است براى کسی كه داراى قلبی بیداراست يا گوش دل به كلام خدا سپرده و به حقانيتش شهادت می دهد.

 

بعد از نزول این آیه رسول خدا فرمود:

هر كس دو ركعت نماز بخواند و در آن فکری از دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و همه ی گناهانش را مى بخشد.

1394/3/6 ساعت 10:31
کد : 40
دسته : حکایت,خاطره,داستان
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
حکایت
علما
مطالب مرتبط
من مثل حرّ نیستم !

■ من مثل حرّ نیستم !

يكى از علماى بزرگ شيعه مى گويد: من از وقتی شنيدم امام حسين (علیه السلام ) درشب عاشورا فرمود:" بهتر و وفادار تر از اصحاب خودم، نمی شناسم." دچار یک جور شبهه شدم؛ نمى توانستم بپذيرم كه اين حرف از سیدالشهدا (علیه السلام ) باشد و با خود فکر می ک ...
دزد نماز خوان!

■ دزد نماز خوان!

یکی از علماء از کربلا و نجف برمی گشت که گرفتار دزدان شد و دار و ندار او و رفقایش را دزدیدند. آن عالم می گوید : « من در بین اموالم کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود همه جا همراه خودم می ب ...
نماز شب توی خانه ی غول!

■ نماز شب توی خانه ی غول!

علامه محمد تقی جعفری می گوید: یادم می آید من و نواب صفوی جوان که بودیم و هر دو تهجّد و شب زنده دارى و زیارت را دوست داشتیم . در حوزه نجف خدمت مرحوم آیت الله شیخ طالقانى شاگردی مى کردیم و از علاّمه امینى "صاحب کتاب الغدیر" درس ایمان و ولا ...
دیدگاه جدید