درآن تاريكي شب دستش را دراز كرد و گفت: مثل اينكه اين دست من در اثر تركش قطع شده است و به يك پوست بند است. آنرا بگير و بكش، اگر كنده شود، خودم ميتوانم به عقب بروم.
آب نبود و حتى براى يافتن خاك جهت تيمم مشكل داشتيم .
در پایگاه امیدیه بودیم، چند دقیقه ای به اذان صبح مانده بود. علی اكبر را دیدم كه بعد از چهار شبانه روز، از منطقه عملیاتی برگشته بود.
صلابت، ابهت، همت، عظمت، وحدت، رفعت، جلالت و حشمتمان در یک چیز است و آن نماز است.
به نماز زياد اهميت بدهيد بخصوص صف هاي نماز جماعت را فشرده تر نمائيد