برادر سهراب صدرنشین در نقل خاطره ای از سردارِ شهید حاج علی اكبر رحمانیان می گوید: «در پایگاه امیدیه بودیم، چند دقیقه ای به اذان صبح مانده بود. علی اكبر را دیدم كه بعد از چهار شبانه روز، از منطقه عملیاتی برگشته بود. خستگی شدید در چهره اش آشكار بود. فكر كردم می خواهد استراحت كند و بعد نماز صبح بخواند؛ چون خواب از چشمانش می بارید، ولی برعكس، تا اذان گفتند، جانمازش را پهن كرد و آماده نماز شد. به او گفتم: خسته هستی؛ كمی دراز بكش، بعد نماز بخوان. لبخندی زد و گفت: ما الآن برای همین نماز داریم می جنگیم. وقتی به نماز ایستاد، دیگر آثار خستگی در او نمی دیدم».
ناشر: وب سایت؛ نقش نماز در هشت سال دفاع مقدس - نماز