سیره اهل بیت علیهم السلام در نماز(1)

(10:41) 02 خرداد 1394
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

برگرفته از: الصلاة في الكتاب والسنة، مرکز تخصصی نماز

مقدمه :

علاوه بر اینکه قول معصومین حجت است فعل و سیره آن بزرگواران نیز حجت می باشد بنابراین روش ائمه علیهم السلام در نحوه اقامه نماز تاثیر فراوانی می تواند داشته باشد.

نماز پيامبر صلى الله عليه وآله 

- جابر بن عبد الله : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) براى خوراك و يا چيز ديگرى ، نماز را به تأخير نمى  انداخت .

- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) شام و يا چيز ديگرى را بر نماز مقدم نمى  داشت و هنگامى  كه وقت نماز در مى  رسيد ، گويا خانواده و دوست را نمى  شناسد[1].

- عائشه : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) با ما و ما با او گفتگو مى  كرديم . هنگام نماز كه مى  شد گويا نه او ما را مى  شناخته و نه ما او را مى  شناختيم .

- ابن طاووس : نقل شده : هنگامى  كه پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) به نماز مى  ايستاد ، گويا ايشان جامه اى به كنار افكنده بود .

 

- ابو [ محمد ] عبد الله بن حامد در حالى كه حديث را به برخى از نيكان مى  رساند : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هرگاه نماز مى  خواند ، از سينه اش آوايى از خوف ، چون آواز جوشش ديگ شنيده مى  شد [2].

- جعفر بن على قمى  : پيامبر هرگاه به نماز مى  ايستاد ، از ترس خداى متعال ، رنگ چهره اش تغيير مى  كرد و سينه اش آوايى چون آواز جوشش ديگ داشت .

- امام سجاد ( عليه السلام ) : پيامبر آن قدر در نماز مى  ايستاد ، تا پاهايش ورم مى  كرد .

- امام باقر ( عليه السلام ) : عايشه در شبى كه نوبت ماندن پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) نزدش بود ، به ايشان عرض كرد : اى پيامبر خدا ، چرا خود را به زحمت مى  اندازى با آنكه خداوند گناه گذشته و آينده تو را آمرزيده است . فرمود : اى عايشه ، آيا بنده اى سپاسگزار نباشم ؟ و پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) بر سر انگشتان پايش مى  ايستاد تا اينكه خداوند سبحان و متعال فرو فرستاد : " طه ، ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا بر خود سخت گيرى " .

- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) دو برابر نماز واجب ، نماز مستحب مى  خواند .

- امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) از آغاز روز تا زوال خورشيد ، هيچ نماز نمى  خواند و هنگام زوال ، هشت ركعت نماز مى  خواند كه همان نماز " توبه كنندگان " است . در اين ساعت ، درهاى آسمان گشوده مى  شود و دعا پذيرفته مى  شود ، نسيم ها ( ى رحمت ) مى وزد و خداوند به آفريده هايش مى نگرد . پس هنگامى  كه سايه به اندازه يك ذراع باز مى  گشت ، چهار ركعت نماز ظهر مى  گزارد و پس از ظهر دو ركعت و سپس دو ركعت ديگر مى  خواند و هنگامى  كه سايه به اندازه يك  ذراع باز مى  گشت ، چهار ركعت نماز عصر مى  گزارد و پس از مغرب ، چهار ركعت مى  خواند و سپس نمازى نمى  خواند تا شفق فرو رود و هنگامى  كه فرو مى  رفت ، نماز عشاء را مى  گزارد . سپس پيامبر به بسترش مى  رفت و نماز نمى  خواند تا نيمى  از شب سپرى شود . هنگامى  كه شب از نيمه مى  گذشت ، هشت ركعت نماز مى  گزارد و در پاره چهارم شب ، سه ركعت نماز وتر مى  گزارد و در آن ها " فاتحة الكتاب " و " قل هو الله احد " مى  خواند و سه ركعت را با يك سلام دادن از هم جدا مى  كرد و سخن مى  گفت و نيازهايش را مى  طلبيد و از نمازگاهش بيرون نمى  آمد ، تا اينكه ركعت سوم نماز وتر را بخواند و در آن پيش از ركوع ، قنوت مى  خواند . سپس سلام مى  داد و دو ركعت نماز ( نافله ) فجر را هنگام دميدن سپيده يا اندكى پس و پيش ، مى  گزارد . سپس دو ركعت نماز صبح - يعنى سپيده دمان - را هنگامى  مى  خواند كه سپيده گسترش مى  يافت و به خوبى روشن مى  شد . پس اين نماز پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) تا هنگام قبض روحش بود .

نماز امام على عليه السلام 

- ديلمى  - در توصيف نماز امام على (عليه السلام)

- : ايشان روزى در جنگ صفين سرگرم پيكار و جنگ بود و با اين همه ميان دو صف ، مراقب خورشيد بود . پس ابن عباس به ايشان عرض كرد : اى امير مؤمنان ، اين چه كارى است ؟ فرمود : به زوال خورشيد مى نگرم تا نماز بگزاريم . پس ابن عباس عرض كرد : و آيا اكنون ، هنگام نماز است ؟ جنگ ، ما را از نماز به خود مشغول داشته است . پس حضرت فرمود : براى چه با اينان مى جنگيم ؟ ما فقط براى نماز با اينان مى جنگيم .

- ابن ابى جمهور : در حديث است كه على ( عليه السلام ) هرگاه وقت نماز مى  شد ، نا آرام و لرزان مى  گشت و رنگش تغيير مى  كرد . به ايشان گفته مى  شد : شما را چه شده است ، اى امير مؤمنان ؟ مى  فرمود : وقت نماز در رسيده است ، وقت امانتى كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين عرضه كرد و آن ها از بر دوش كشيدنش خوددارى ورزيدند و از آن ترسيدند .

- امام صادق ( عليه السلام ) : هر گاه على ( عليه السلام ) به نماز مى  ايستاد و مى  گفت : " رو به سوى كسى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده " ، رنگش تغيير مى  كرد ، به گونه اى كه در چهره اش هويدا مى  شد .

- همانا على (عليه السلام ) ، در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى  گزارد .

- ابن عباس : دو شتر ماده بزرگ و فربه را براى پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هديه آوردند . پس به اصحاب فرمود : آيا كسى در ميان شما هست كه دو ركعت نماز با قيام و ركوع و سجود و وضو و خشوع آن بگذارد بى آنكه به هيچ كار دنيايى بينديشد و در دل به فكر دنيا باشد ، تا يكى از اين دو شتر را به او بدهم ؟ و اين را يك بار و دو بار و سه بار گفت ولى هيچ يك از اصحاب پاسخ ندادند . پس امير مؤمنان برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ، من دو ركعت نماز مى  خوانم و از تكبير نخستين تا سلام پايان آن ، در دل به هيچ كار دنيايى نمى انديشم . پس حضرت فرمود : اى على بخوان ، خدا بر تو درود فرستد . پس امير مؤمنان تكبير گفت و به نماز وارد شد و هنگامى  كه سلام دو ركعت را داد ، جبرييل بر پيامبر فرود آمد و گفت : اى محمد ، خدا به تو سلام مى  رساند و مى  فرمايد : يكى از دو شتر را به او ببخش . پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گفت : من با او شرط كرده بودم كه اگر در دو ركعت نمازى كه مى  خواند ، به هيچ كار دنيايى نينديشد ، به او يكى از دو شتر را بدهم ، در حالى كه هنگام نشستن در تشهد با خود انديشيد كه كدام را بگيرد . پس جبرييل گفت : خداوند به تو سلام مى  رساند و مى  فرمايد : او انديشيد كه كدام فربه تر و بزرگترند تا آن را بگيرد و قربانى كند و در راه خدا صدقه دهد ، پس انديشه اش براى خداى عز وجل بوده است و نه دنيا .

 

پس پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گريست و هر دو را به او بخشيد .

 نماز فاطمه عليها السلام 

- ابن فهد : فاطمه ( عليها السلام ) در نماز از ترس خداوند متعال ، نفس نفس مى  زد .

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اما دخترم ، فاطمه ، همانا سرور زنان جهان از آغاز تا پايان است . او پاره اى از تنم ، نور چشمم ، ميوه دلم ، روح و جانم و حوريه اى به صورت انسان است . هرگاه در محرابش در پيشگاه پروردگار بزرگ و شكوهمندش مى  ايستد ، نورش براى فرشتگان آسمان جلوه مى  نمايد ، همانگونه كه نور ستارگان براى ساكنان زمين جلوه مى  كند و خداوند عز وجل به فرشتگانش مى  گويد : " اى فرشتگان من ، به كنيز من فاطمه ، سرور كنيزانم ، بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و از ترس من گوشت تنش مى لرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است . شما را گواه مى  گيرم كه پيروانش را از آتش ، ايمن ساختم " .

 

نماز امام حسن بن على عليهما السلام 

- امام سجاد ( عليه السلام ) : همانا حسن بن على ( عليهما السلام ) هرگاه به نماز در پيشگاه پروردگارش - عز وجل - مى  ايستاد ، گوشت تنش مى  لرزيد و هر گاه بهشت و آتش را ياد مى  كرد ، چون مار گزيده به خود مى  پيچيد و بهشت را از خدا مى  طلبيد و از آتش به خداوند پناه مى  برد .

- حسن بن على بن ابيطالب ( عليهما السلام ) نماز مى  خواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت و يكى از همنشينانش ، او را باز داشت . هنگامى  كه حضرت نمازش را به پايان برد فرمود : چرا آن مرد را بازداشتى ؟ گفت : اى پسر پيامبر خدا ، ميان شما و محراب جدايى انداخت . پس حضرت فرمود : واى بر تو ، همانا خداوند عز وجل به من نزديكتر از آن است كه كسى ميان من و او، فاصله شود.

 


[1] در علل الشرايع چنين آمده است : " پيامبر خدا هرگاه خورشيد غروب مى  كرد ، چيزى را بر نماز مغرب مقدم نمى  داشت ، تا اينكه آن را بخواند " .

[2] احتجاج نيز شبيه به اين متن را نقل كرده است و در پايان آن آورده است : " هرگاه به نماز مى  ايستاد ، از سينه و درونش ، آوايى از شدت گريه چون آواز جوشش ديگ بر آتش ، شنيده مى  شد " .

مولف: محمد محمدي رى شهرى

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان