نماز دیدار خدا

نماز شکوهمندترین نیایشها، بزرگْ عبادت خدا و فلسفه بودن انسان‌ و نیز زمزمه موجودی‌ ناچیز‌ و ناتوان در برابر قدرت مطلق است

(13:15) 09 شهریور 1395
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

نماز شکوهمندترین نیایشها، بزرگْ عبادت خدا و فلسفه بودن انسان‌ و نیز زمزمه موجودی‌ ناچیز‌ و ناتوان در برابر قدرت مطلق است

هنگامه‌ای که انسان در مسیر دریـافت های روحانی قرار گرفته و تقاضای قدم نهادن‌ به درجات عالیه انسانی را از مبدأ آفرینش می‌ نماید.

پیوند مداوم خلق بـا خالقی‌ که معجزه‌ی هستی را‌ پدید آورده‌ است، عامل دریافت تکامل و تعالی و برتر اندیشی و جهان‌ بینی از خدای اندیشه آفرین و رمز عـزت خـواهی و عظمت طلبی از پروردگار عزیز و عظیم و تقویت پیکرهء شخصیت الهی انسان‌ و پروریدن ضمیر پاک برای پذیرش فضیلت‌ها و سرنشین روح در عبورش از فراخنای ماده و طبیعت تا فراسوی جهان و کلید درهای ابدیت، و رمز فرزانگی که در پرتوش تمام مواریث انـسانی پدیدار‌ گشته‌ بدان‌ سان که در عین فردی بودنش همهء وارستگی‌ها را در بردارد و گرامی‌ پیشوای اسلام آنرا ملت و آئین نامیده‌ [i] و گزارنده و بپای دارنده‌اش‌ نیز در روایات اسلامی جماعت خوانده شده است.[ii]

و در‌ سفارش بر پیروان خود فرمود:

به نمازی سفارش می‌کنم کـه سـتون دین است و مایهء برقراری و استواری بنام اسلام، بنابراین‌چنین عبادتی را در بوته فراموشی‌ نسپارید.[iii]

پیامبر بزرگ صلی اللّه علیه و آله فرمود: بی‌نماز‌ ویرانگر‌ خیمه‌ی اسلام و در هم کوبنده زیر بنای فکری و عقیدتی خود می‌باشد.[iv]

آری نماز است که انسان را از فرشته برتر و بسی ارزنـده‌تر و ارجـمندش می‌سازد و او را به آزادگی و تعالی‌ می‌کشاند‌ تا همه‌ی عالم‌  و محتوایش را نادیده گرفته‌ و بی مقدارش‌ بداند، و تنها خدا را، جهان‌ آفرین را به همراه عظمت و بزرگی بنگرد‌ و در سایهء جاذبه الهیتش‌ سراپا غرق در مـحبت و شـناخت او و شـیفته جمال و جلالش باشد و در‌ یافت‌ جـهان‌ بـینی وسـیع و گسترده‌ای که نه تنها این جهان بلکه ورای‌ ماده‌ را‌ نیز شاهد و گواه گردد.[v]

در حقیقت نماز بودنش همان پشت پا زدن به همهء قدرتها و علاقه‌ها و‌ له‌ کـردن‌ هـمه تـمایلات حیوانی و خلاصه بدست فراموشی سپردن‌ همه مظاهر طبیعت جـز «اللّه» و حـالتی‌ را‌ که‌ بپای دارنده‌اش بخود می‌ گیرد سرمست عشق الهی است تا عظمت و آگاهی بدست آورد‌ و آنچه‌ در‌ دل دارد در بساط معنوی نماز گسترده و عـرضه بـازار مـعنویتها بنماید و از عمق‌ جانش‌ خدا را خوانده:که یاد خدا بزرگتر و برتر از اندیشه خـلق است‌ [vi] تا پروندهء وجدان‌ خویش‌ را‌ بررسی کند و بدنبال بپا خاستن و بر زمین نشستن و سر بر خاک ذلت‌ در‌ برابر خـدای‌ صمد سـائیدن وجـدانش بیدار گشته و بدین وسیله زنگارهای نخوت و غرور و تکبر‌ و خودپرستی را که مـایه‌ی رسـوائی اوست از صفحه دل‌ می‌زداید و همه‌جای آنرا سنگر اخلاص و صفا‌ می گرداند که نماز صفای‌ دل و جلای باطن است.[vii]

از آنجائی که بشر‌ وابسته‌ به جهان دیگر است و به همراه قـافله ‌ای که‌ هدف و مـقصودش بـرتر از ماده و ماهیت است راه می‌پیماید، مجذوب‌ جلال‌ و جمال خدا گشته و عاشق ملاقات پروردگار و رجعتی بسوی‌ کمال دارد [viii] و این‌ حـقیقت‌ عـالی را که حصارهای مادیت را درهم‌ کوبیده‌ است‌ جلال‌ الدین رومی اینگونه ترسیم می‌نماید:

هرکسی کو‌ دور‌ مـاند از اصـل خـویش‌             باز جوید روزگار وصل خویش

آری از مبدأ کمال آغاز حرکت‌ نموده‌ و باز به اصل و مقصود خویش‌ رجعت مـی کند‌ البـته‌ نه‌ هر اصلی بلکه اصلی که نهایت‌ ندارد‌ و مرزش در بی نهایت‌ها است.

برای پیمودن این راه و رسـیدن مـقصود اصـلی خود‌ وسیله‌ای‌ غیر مادی را نیازمند است زیرا انسان‌ موجودی ست مزدوج و دوگونه‌ که‌ تمام‌ رخ او را تشکیل میدهد‌ گونه‌ای‌ مـادی و گـونه‌ای روحانی که‌ برای کامل نمودن این قسمت از رخش،راهوار معنوی میخواهد‌ و آن‌ در اسلام نـماز مـی‌باشد و او‌ را‌ در جـهتهای تعالی‌ و تکامل براه‌ انداخته و برای‌ ملاقات‌ معبود خویش آماده‌اش می‌سازد که نماز دیدار خدا و سکوی پرواز روح مـؤمن اسـت بـه‌ سوی‌ کانون غیر مادی جهان.[ix]

 

جوش و خروش نماز

انسان در رستاخیز‌ نماز، مرغ‌ روحش‌ را‌ از‌ قید و بند تن می‌ رهاند‌ تا‌ از مـیان خـارستان های شهوات و سنگلاخهای هوی  و هوس و کورانهای آتشبار تمایلات نفسانی نجات یافته و بسوی‌ عـرش‌ خـدا رهسپار‌ گردد، و با قدرت نماز ضمیر خود را‌ در‌ مـسیر‌ فـطرت‌ اسـتوارش‌ برای‌ دریافت‌ تکامل بکار می‌اندازد تا در پرتو یـاد خـدا نفسی مطمئن‌ و آرام بدست آورده و از اضطراب و وحشتی را که زندگی مادر برا او فراهم آورده است آسوده‌ گشته و در حـل مـشکلات روحی و اجتماعی خود که بـوسیله صـعود بر آسـمان و دسـت یـازیدن بر کرات آن‌ و سیر در ژرفای دریـاها و اسـتعمال داروهای مسکن گوناگون امکان‌ پذیر نیست‌ از‌ نیایش نماز استمداد می‌طلبد [x] و سکونت و آرامش‌ درون بـدست آورده ‌ [xi]و نیروی خلاقه اندیشه و تفکر خود را در مـعرض دریافتهای معنوی قرار دهـد و خـویشتن را از گرداب جمود به‌ ساحل تعالی‌ و تـکامل بـرساند و از وادی حیرت و ضلالت نجات یافته‌ تشاهراه حقیقت هدایت گردد و از غوطه‌ور شدن در عفونت‌گاههای‌ گناه و آلودگی که بـدست‌ غـارت‌گران‌ اندیشه فراهم میشود رهائی یـافته‌ وارد صـحنه‌ عـظیم و درخشان عفت و پاکـدامنی و تـفکر گشته پرده‌های عفلت‌ را کـنار زده تـا جهان‌بینی و سیعی را بدست آورد.[xii]

بپای دارنـده‌ی نماز نه تنها گزارنده‌اش که ایـن یـکی گرفتار عـذاب‌ دردناک ویـل خـواهد بود[xiii] چون که در صحنه عبادت تـنها‌ به‌ پیکرهء نماز قناعت ورزیده و بروح نماز که او را از پلیدی و گناه نجات می داد توجهی نداشته است که فـلسفه نـماز همان باز داشتن انسان از آلودگی‌ و سـوق انـسان بـوادی مـعنویت‌ و پیـوسته بیاد‌ خدا بـودن است.[xiv]

گزارنده‌ایی کـه بر هدف نماز؛ همان روی‌گردانی از آلودگی‌ نفس و غفلت از منشأ رحمت و خیر‌ بودن آن است جامه عمل نپوشاند و تنها بـخواندن آن اکـتفا کـند‌ و از‌ روح آن سرتافته و در نقص نماز بکوشد استحقاق انواع گرفتاری‌ها و دردهـا را خـواهد داشـت و تـازیانه‌ های ‌‌عـذاب«ویل»بر‌ سـراپای وجودش وارد می شوند تا به هلاکتش‌ برسانند.

لکن بپای دارنده:همان کسی که برای انجام همه‌ شرایط‌ نماز و‌ آثار آن بپا می‌خیزد و نماز را بدان‌سان که در اسلام آمده بجای می‌ آورد و این عبادت سازنده را مکتب تـلقی می‌کند و قبل از ورود به‌ کلاس نماز‌ مقدمات آنرا فراهم میآورد.

در طهارت‌ نفس خویش می‌کوشد تا به همراه پاکی ظاهرش در حالیکه از نعمت عظمای حیا و عفت و پاکدامنی برخوردار است و نیز جهت و هدف خود را که کهن‌ترین مـعبر مـکتب‌داران توحید و یکتا پرستی است شناخته و با پوشش و مسکن که در فراهم نمودنش‌ دست تعدی و غارت بحقوق مردم نیازیده است وارد مکتب‌ نماز‌ می‌شود و به محتوای آن‌که بزرگ داشـتن مـعبود و تنها پرستیدن او و بپا خاستن‌ و بخاک افتادن در برابرش و سرانجام آن تسلیم شدن است عمل می‌ نماید و بدنبالش در صحنه زندگی‌ برای‌ پرکردن شکافهای طبقاتی و سیری گرسنگان و اصـلاح مـردن در راه رشد و تعالی و جلوگیری از مفسدتها و تـباهیها کـه جامعه را بسقوط می‌کشاند به راه می افتد [xv]تا عمود خیمه اسلام و مایه‌ استواری‌ دین خود را پیوسته قائم نگاه دارد و بدین وسیله بر سایر عبادتهای خویش ارزش بدهد و ارجمندی که‌ نماز در اسـلام چـهره تابناک آئین است.[xvi]

انسانی که بـرای بـپا داشتن این‌ فریضه‌ ارجدارش‌ قیام می‌کند می‌کوشد تا نمازش از‌ سر‌ چشمه‌ اخلاص و پاکی درونش تراوش کرده‌ و همه‌جای وجودش را سیراب سازد هرگز در برابر هیچ عاملی اظهار تشنگی نخواهد کرد.و در حالی که‌ خود‌ خوشنود‌ از زنـدگی خـدا و دیگران نیز از او در‌ رضامندی‌ هستند در جمعیت بندگان شایسته و روشندل باشکوه و عظمت بسوی بهشت جاوید روانه می گردد بلکه‌ بالاتر که خود بهشتی گشته‌ و با‌ سینه‌ای فراخ و گسترده و اندیشه‌ای‌ استوار و بصیرتی کامل هدفهای‌ آفرینش و قـوانین کـلی خلقت را در می‌یابد و در برابر خدا شنوا گشته و دعوت او را می‌پذیرد‌ تا‌ سرانجام‌ نفسی‌ مطمئن در یـافته و نـدار مـواج و پر دامنه‌ای می‌شنود که:

ای نفس آرام‌ یاد‌ خدا‌ ترا مطمئن و با وقارت ساخت،و اکنون‌ دارای اندیشه‌ای شکوفان گشته و تیرگیها و ظـلمات‌ ‌ ‌از‌ درونـت‌ زدوده‌ شده است و بر اثر عظمت روح و خشنودی و ارتقاءات و استواری‌ نمازها شاستگی‌ حرکت‌ به تعالی را دریـافته‌ای و روح مـزاجت در ورای پدیـده‌های طبیعت که در عین‌ حال‌ ناپایدارند‌ بر فراز معنویتها اوج‌ گرفته و اندیشه و تفکر سیالت پدید آورندهء جـهان را نیرومند‌ و جاودانه‌ یافته است و از طوفانهای شهوات و امواج خروشان هوسهای بنیان‌ کن که حصار‌ وجودت‌ را‌ مـحاصره کرده بودند آزاد گشته‌ای و بـهر چه مـینگری وجههء خدا را در آن می‌یابی و از‌ هر نوع عبودیت و بندگی‌ که شخصیت ترا وارونه میساخت دست کشیده و پیوسته‌ بیاد‌ من زمزمه‌ می‌کردی و طالب و جویای دیدار من بودی بشتاب بسوی رضوان تا بر درخشندگی و شکوهت‌ بیفزائی‌ که در فـراق آنچه میسوختی و بیاد آنچه زمزمه میکردی و برای دیدار‌ آنکه‌ میکوشیدی نایل آئی که: نماز دیدار من و سخن گفتن با من است.[xvii]

آری نماز دیدار خدا است.

 

[i] . و اقام الصلوة‌ فانها‌ الملة.

[ii] . عن المعصوم علیه السلام: ان المؤمن وحده جماعة ص 13 شرح‌ منظومه حکمت.

[iii] . عن علی علیه السلام:اوصیکم بالصلوة التی هی عمود الدین و و قوام الاسلام‌ فـلا‌ تـغفلوها.بحار:ج‌ 82 ص 232

[iv] . قال رسول اللّه صلی اللّه علیه‌ و آله و سلم: الصلوة عمود الدین‌ فمن ترک صلوته متعمدا فقد هدم دینه بحار ج 82 ص 201

[v] . عظم الخالق فی انفسهم فـصغر مـا دونـه فی اعینهم‌ فهم‌ و الجنة کمن‌ قدرآها فهم فیها منعمون و هم و النار کمن قـدرآها فـهم فـیها معذبون.نهج البلاغه‌ ص‌ 303‌ خطبه‌ پرهیزکاران

[vi] . و لذکر اللّه اکبر( عنکبوت: 45)

[vii] . عن الباقر علیه‌ السلام:الصلوة‌ بیت الاخلاص‌ و تنزیه‌ و عـن الکـبر. بحار ج 82 ص 209

[viii] . انا للّه و انا الیه راجعون( بقره: 157)

[ix] . قال رسول اللّه صلی اللّه علیه‌ و آله: الصلوة معراج المؤمن.

[x] . و استعینوا بالصبر و الصلوة(بقره: 45)

[xi] . الا بذکر اللّه‌ تطمئن‌ القلوب(رعد:28)

[xii] . و اقم الصلوة ان الصلوة تنهی عن الفـحشاء و المنکر- (عنکبوت: 45)

[xiii] . ویل‌ للمصلین.الذین هم عن صلاتهم ساهون (ماعون:5و6)

[xiv] . و لذکر اللّه اکبر (عنکبوت:45)

[xv] . الذیـن ان مکناهم فی الارض اقامو الصلوة و اتوا الذکوة و امروا بالمعروف‌ و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الامور( حج:41)

[xvi] . عن المعصوم علیه السلام: لکل‌ شی‌ء‌ وجه و وجـه دینکم الصلوة.

[xvii] . یا‌ ایتها النفس المطمئنة*ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی*وادخلی جنتی.(فجر:27-30)

مولف: خلجی،محمد تقی

ناشر: مجله پیام اسلام ( آبان 1358 - شماره 5 (نور مگز

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان