هدايت نوجوانان به سوي نماز (1)

(15:40) 02 مرداد 1395
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

مقدمه

از مهمترين فصول مربوط به حيات انسان فصل مربوط به دوران نوجواني او، شامل مرز سنّي 18- 12 است، مرحله‏ .اي که آغاز آن، پايان دوران کودکي، و نهايت و خاتميت آن آغاز جواني و وصول به مرحله کامل مردي يا کامل زني است.

اين مرحله را از مبهم‏ترين مراحل حيات در جنبه شناخت ابعاد جسمي، رواني و عاطفي، و دشوارترين مراحل از نظر سازگاري انسان ذکر کرده‏اند.[1] ضمن اينکه اين دوره از رشد و زندگي، متضمن بحراني هيجاني، تحولي اخلاقي و دگرگوني و تغييري عظيم در شخصيت است.

روانشناسان رشد، حتي آنانکه در زمينه بلوغ و نوجواني کار کرده‏اند با نقاط مبهم متعددي از شخصيت و روان نوجوان خود را مواجه ديده‏اند و آن را دوراني آشفته و تحمل آن را از ديد مربيان مشکل معرّفي کرده‏اند.

تغييرات جسمي، و به همراه آن دگرگوني‏هاي رواني در نوجوان سريع و همراه با احساساتي است[2] که اغلب بعد شخصي و سليقه‏اي دارند، و طبيعي است که مربّي را در برابر نوجوانان متعدد، مخصوصاً با فرهنگهاي متفاوت به نوعي ترديد و ناآگاهي در تصميم‏گيري بکشاند و او در برخورد با نوجوان خود را با مسائل و مشکلاتي مواجه ببيند که همه گاه قادر به حل و رفع آن نيست.

دامنه آن تحولات وسيع و جنبه‏هاي قابل مشاهده و دريافت آن عبارتند از: دگرگوني در خلق و خوي، رفتار نامتعادل، گريز از تکاليف رسمي، امتناع از پذيرش مسئوليت، زماني فرار از مدرسه، سرکشي و عصيان، مخالفت بزرگتران و حتي ترک وظايف تحصيلي، مذهبي، خانوادگي و يا سرعت در تصميم‏گيري‏ها، يا سرعت در راندن و...[3] .

[1] تعليم و تربيت و مراحل آن صفحه 178.

[2] سيري در بلوغ صفحه 5.

[3] نوجواني- دکتر جعفر کرماني صفحه 49.

 

 

دوران بيداري‏ها

دوران نوجواني مصاف است با بروز بيداري‏هاي متعدد که هر کدام آنها مي‏توانند زمينه و منشائي براي رشد و سعادت، و در صورت عدم هدايت آنها موجد بدبختي‏ها و سقوطهايي باشند. مهمترين آنها عبارتند از:

 

بيداري فطرت

شايد در هيچ مرحله‏اي از عمر (جز سه سال اول زندگي) فطرت به اين اندازه بيدار و هشيار نباشد. در آغاز زندگي، فطرت همانند منبعي زلال چنان در روان و سراسر وجود کودک بيدار است که گوئي همچون پيامبري معصوم است و با جهان وحي مستقيماً در ارتباط. جز سخن راست از او نخواهي شنيد و جز امانت و عدالت از او سر نمي‏زند. فطرت پاک خدائي او را در خود شناور و سيراب مي‏سازد.

در مراحل بعد، به علت تربيت غلط، محيط معاشرتي نامناسب، شيوه‏هاي رفتاري ناصواب مدل‏ها و الگوها، توقّعات نامتناسب با ظرفيت رواني طفل و...، فطرت در زير توده‏هائي از ابرها و غبارهاي گوناگون مخفي شده، خورشيد آن از پرتوافکني باز مي‏ماند. وضع چنان است که گوئي فطرت او به خوابي سنگين فرو رفته است.

در دوران نوجواني، شرايط و امکاناتي پديد مي‏آيد که گرد و خاک روي فطرت به کناري مي‏رود و آن خورشيد از نو پرتوافکن مي‏شود. نوجوان چنان مي‏شود که گوئي سطلي آب سرد بر سر و روي فطرت او ريخته و بيدارش ساخته. که بايد از اين بيداري استفاده کرد.

 

بيداري مذهب

بر طبق دعاوي صاحبنظران و هم بر اساس آزمايش‏هاي بعمل آمده ايمان به مذهب از 12 سالگي آغاز مي‏شود و البتّه در اشخاص سالم و طبيعي، ايمان به حقايق يعني احتياج به پرستش، با سنين عمر شديد مي‏شود.[1] دانشمندي چون گزل که متخصص مسائل نوجوانان است اوج و شکوفائي آن را در سنين 16- 14 مي‏داند. و عالمي چون موريس دبس، شروع جهش مذهبي (حس مذهبي) را آغاز بلوغ مي‏شناسد.[2] ديگران حتي دانشمندان، ماترياليست هم ‏چنين اعتقادي را در مورد نوجوانان دارند و از حس ماوراء طبيعي در آنان حرف مي‏زنند.[3] .

اين بيداري در نوجوان عاملي براي رشد معنوي و اخلاقي و موجبي براي پيشگيري‏هاست. به گفته عالمي وضع چنان است که گوئي خداوند حکيم بصورت پيشگيري قبل از بروز طوفان و طغيان غرائز، وسيله مهار کردن آن را در انسان آماده کرده است.[4] .

[1] شادکامي، صفحه 40.

[2] بلوغ صفحه 118.

[3] ماکارنکو مربي روسي.

[4] جوان ج 1 صفحه 375.

 

بيداري جهان‏بيني

در اين مرحله از عمر ديد و بينشي خاص نسبت به جهان در نوجوان پديد مي‏آيد. ممکن است او به مدرسه رفته نباشد و حتي علم و تجربه‏اي از کتاب بدست نياورده باشد، ولي وضع او چنان است که گوئي با ديدي ديگر پديده‏ها را مي‏بيند، و يا پديده‏هاي دور و بر با او از رمز و راز پيدايش و فرجام خود سخن مي‏گويند.

جهان‏بيني او عوض مي‏شود، زندگي براي او زيبائي و عظمتي مخصوص پيدا مي‏کند. ديد او به اشيا با آنچه که در ديروز بود کاملاً متفاوت است. اين بيداري هم سببي براي جهان‏شناسي عميق‏تر و روي آوردن به علم و فرهنگ است و هم وسيله‏اي براي سوق دادن او به سوي خالق اشيا و آفريدگار علي الاطلاق و در نتيجه احساس نياز به پرستش و نيايش او.

بيداري وجدان

وجدان عبارت از نوعي خودآگاهي دروني و يا نيروي درک مهمات رذائل و فضائل است. در برابر اعمال پسنديده آدمي خرسندي و رضا و در برابر اعمال نارواي انسان نوعي خودداري و خود سرزنشي دارد و بدينسان براي آن نقشي چون نقش قاضي محکمه قائلند.

در سنين نوجواني، وجدان بيدار مي‏شود و در درونش محکمه‏اي تشکيل مي‏گردد. خود براي خويشتن قاضي و داور است. اگر گناه و خطائي مرتکب شود خود را سرزنش مي‏کند و حتي ممکن است براي خود کيفري و عقوبتي، مثل ترک لذّت، تحمل رنجها و... قائل شود. و مي‏بينيم که اين بيداري خود از عنايات لطيف الهي و عاملي براي خود کنترلي است.

 

بيداري رغبت به تعالي

شايد در هيچ مرحله‏اي از رشد، آدمي بدين ميزان که در دوران نوجواني است خواستار پيشرفت و تعالي نباشد. او مي‏خواهد شرايط و امکاناتي پديد آيد، که حتي کار نکرده و زحمت نکشيده او به مرحله آقائي رسد و در اين راه تا سر حدّ بي‏نهايت به پيش رود. هيچ عظمت و علوّي نيست که او ببيند و خواستار آن نشود.

ايده‏آل‏جوئي و کمال طلبي در او به صورتي است که تدريجاً مطلق‏گرا مي‏شود و هر چيز را در حد کمال خود خواستار مي‏گردد. و يکي از علل عمده مخالفت نوجوانان با والدين و مربيان، و تخطئه کردن عمل و رفتار آنها، و يادآوري در مورد آنها که آنان عادل نيستند همين مسئله است. آنها در اين سنين رفتار بزرگتران را زير ذره‏بين قرار مي‏دهند و اگر آن را موفق معيارهاي خود نيابند از آنان روي بر مي‏گردانند.

 

 

بيداري استدلال

نوجواني سن مباحث بي‏پايان فلسفي، ديني، سياسي و ادبي است. او با الفاظ بازي مي‏کند و اغلب استدلال منطقي و قياس صوري را مورد سوء استفاده قرار مي‏دهد و امري را به عنوان حقيقت اثبات مي‏کند و نتيجه مي‏گيرد.[1] .

او سعي دارد مسائل خود را از روي دليل و برهان حل کند و اين بر خلاف روش گذشته است که اصرار داشت از راه زور و لجبازي به پيش رود. البته ترقي قدرت استدلال و برهان بستگي دارد با اکتشاف افکار عمومي که در سنين 14 بروز مي‏کند. آنگاه در نتيجه اکتشاف روابط منطقي بين اين افکار، از قبيل امکان رسيدن از اصول ساده به براهين رياضي و رجوع از علم حساب به محاسبات جبري، قدرت تجريدي فکري حاصل مي‏شود.[2] .

او آمرانه استدلال و اثبات مي‏کند، آراء او همه نو هستند، به آن آراء چنان بستگي دارد که کاشفي به اولين کشف خود.[3] ولي اين نکته را ناگفته نگذاريم که آنها در عين جديد بودن نپخته و خامند، از استحکام خوبي برخوردار نيستند و با اين حال، اين بيداري آغازي براي سازندگي و رشد است.

[1] روانشناسي کودکي، نوجواني و جواني صفحه 44.

[2] بلوغ - موريس دبس صفحه 106.

[3] مشکلات تربيتي ج 2 صفحه 218.

 

بيداري غدد

در اين مرحله از رشد، غدّه‏ها بيدار مي‏شود و مواد ساخته شده و يا هورمون خود را به درون خون مي‏ريزند و در نتيجه موجب تحولاتي عظيم و دگرگوني‏هائي شديد در حالات و رفتار مي‏شوند.

از غدد مهمي که در نوجوان بيدار مي‏شوند غدد جنسي است که موجد صفات ثانويه در بدن و دگرگوني‏هاي مربوط به تغييرات جسمي است. در نوجوان نوعي خودآگاهي و هشياري پديد مي‏آورد که اگر درست هدايت و رهبري شود راه او به سوي کمال جنسي هموار مي‏گردد.

او نوجوان است و در آينده‏اي نزديک پدر يا مادر خواهد شد، بيداري غدد جنسي و آثار ناشي از آن به صورت احتلام يا قاعدگي يک اعلام است. در واقع به او آگاهي مي‏دهند که تو بزرگ شده‏اي و مي‏تواني همسر، پدر يا مادر شوي. اين اعلام و اخبار هم عامل رشد است و هم مي‏تواند موجبي براي فساد و انحراف باشد و طبيعي است که نقش مربي در آن فوق العاده مهم باشد.

 

 

دوران پايه‏گذاري‏ها

دوران نوجواني و اصولاً دوران دهه دوم حيات را دوران پايه‏گذاري‏ها مي‏دانند، مرحله‏اي است که در آن به مرحله باروري مي‏رسد. فراگرفته‏ها و يافته‏هاي اين مرحله نقشي مهم و سرنوشت‏ساز در آدمي دارند. اگر اهميّت شش سال اول زندگي را که آن همه مورد تاکيد روانشناسان تربيتي است ناديده انگاريم بايد اعتراف کنيم که مرحله‏اي مهمتر از نوجواني براي پايه‏گذاري و آماده سازي نداريم. جنبه‏ها و امور بسياري در اين دوره شکل مي‏گيرد و پايه گذاري متعددي در اين مرحله صورت مي‏گيرد که اهمّ آنها عبارتند از:

- پايه‏گذاري سلامت و رشد بدن و کمال يا نقص جسمي مخصوصاً در ستون فقرات، ساق پا، کف پا و...

- پايه‏گذاري سلامت رواني و مراقبت در اين امر که رفتارها، متعادل و مناسب باشند.

- پايه‏گذاري رشد و جهت داري عاطفه که متوجه چه کساني و يا چه جنبه‏هائي باشند.

- پايه‏گذاري اخلاق، به عنوان مجموعه ضوابط حاکم بر روابط که در او تثبيت و عيني گردد.

- پايه گذاري خوي اجتماعي و روابط معاشرتي از نظر ادب، حيا و باز و بسته بودن روابط

- پايه‏گذاري استدلال و منطق و سير و ضابطه فکري و جهان بيني و طرز تلقي‏ها از امور

- پايه‏گذاري ديني و عقيدتي و اعتدال مذهبي و عادات و رفتارهاي مذهبي و توان دفاعي از آن

- هم‏چنين است پايه‏گذاري‏هاي ديگر در بيداري فطرت و وجدان و...

در آنچه که به مذهب مربوط مي‏شود يک جنبه آن مربوط به جنبه‏هاي تکليمي ديانت و آماده شدن براي انجام دادن همه دستورات و تعليم دين است، مخصوصاً از آن بابت که او در اواسط يا اواخر اين دوره وارد عرصه تکليف مي‏شود.[1] و حاصل آن ورود به حيات تکليفي به صورت يک مرد يا يک زن کامل است.

آنچه را که او در دوران کودکي به صورت تقليد، بازي و يا تمرين مذهبي انجام مي‏داد اينک بايد سر و سامان يافته و صورت رسمي و الزامي به خود بگيرد و يا مسئله تشکّل اخلاق و از جمله اخلاق مذهبي در اين مرحله بايد صورت کمال به خود گيرد و او متعهدانه وارد حيات اجتماعي شود. البته زمينه آن در همه نوجوانان، و در همه مناطق جهان وجود دارد که به آن اشاره خواهيم کرد.

[1] نوجواني- دکتر جعفر کرماني صفحه 5.

 

هدايت نوجوانان به سوي نماز (2)

هدايت نوجوانان به سوي نماز (3)

 

مولف: علي قائمي

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان