تازه عمل جراحی تمام شده بود.دکترها اصرار داشتند معده خالی نماند و امام سوپ و دارو ها را زودتز بخورند. تلوزیون داشت اذان پخش میکرد.امام به دکتر ها گفت که اول باید نماز بخواند. قبول نمی کردند و عجله داشتند که امام سوپ را بخورد.امام مرا(محمدعلی انصاری کرمانی) صدا زد و خواست که دکتر ها را راضی کنم غذا خوردن باشد برای بعد از نماز. نگران حال امام بودم و عرض کردم که مقدور نیست و باید اول غذا بخورند. دست آخر امام مختصری سوپ خورد و بعد آماده ی نماز شد. بعدها از حاج احمدآقا شنیدم که امام از من حسابی گله کردند. تلخی تاخیر نماز اول وقت به کام امام مانده بود.