ابن سینا در نامه ای از ابوسعید ابوالخیر پرسید: وقتی خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است دیگر چه لزومی دارد که مردم در مسجد جمع بشوند و نماز را به جماعت بخوانند؟! آدم هر جا که باشد اگر رابطه ش را با خدا برقرار کند نتیجه خواهد گرفت.
ابوسعید جواب نامه ی بوعلی را این طور نوشت :
اگر چندین چراغ در جایی روشن باشد و یکی از آنها خاموش شود، به خاطر نور چراغ های دیگر آن مکان همچنان نورانی خواهد ماند. ولی اگر هر کدام از چراغ ها در یک اتاق جداگانه روشن باشد، همین که یکی از آنها خاموش شود آن اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت. انسانها نیز همین طور اند. بعضی از آنها گناهکارند و اگر در خانه به تنهایی نماز بخوانند، مانند همان چراغ تنها و بی نور اند و نمازشان تاثیر کمی دارد، بنابراین شاید از رحمت و برکات نور الهی محروم بمانند. اما اگر همین دسته در خانه ی خدا دور هم جمع شوند و نماز را به جماعت برگزار کنند، شاید خداوند به خاطر حضور آدم های پاک و شایسته ای که مثل چراغ های همیشه روشن اند، گناهکاران را هم مهمان نور و رحمت خود کند.