Notice: Undefined variable: view_ticker in /home/qunoot/public_html/Nojavan/Template/system/top-header.php on line 29
پیشخوان / متن کده
همیشه اول وقت!

■ همیشه اول وقت!

عده ای از اقوام  حضرت رضا عليه ‏السلام از شهری دیگر به ملاقات ایشان میامدند. امام براي استقبال از خانه خارج شدند و به سمت  بیرون شهر حرکت کردند.

در ميان راه، وقت نماز رسید.حضرت کنار راه ایستادند و به يكي از همراهان  خود فرمودند: اذان بگو تا نماز بخوانيم.او گفت: ما برای استقبال از مهمان می رویم.بهتر نیست صبر کنیم و بعد از ملاقات با آنها نماز را بخوانیم؟! حضرت فرمود: خدايت بيامرزد، هميشه نماز را اول وقت بخوان و هيچ‏ وقت بدون عذر آن را از اول وقت به تأخير نينداز.

همه ايستادند به نماز.

1394/3/6 ساعت 10:28
کد : 37
دسته : حکایت,داستان
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
حکایت
احادیث
پیامبر
امام معصوم
مطالب مرتبط
یک سطل یخ دربهشت!

■ یک سطل یخ دربهشت!

یکی از رزمنده های عملیات والفجر می گوید: از عملیات که برمی گشتم پشت خاکریز ها یک نفر داشت ناله می کرد . کنجکاو شدم. جلوتر که رفتم،دیدم یکی از بچه ها کنار خاکریز ایستاده و تن و بدنش پر از خون است.خودم را با عجله به او رساندم و پرسیدم: کمک نمیخوای؟ ...
خاطره ای از شهید توفیقی

■ خاطره ای از شهید توفیقی

شهيد توفيقى مسئول مخابرات گردان حمزه و يكى از بچه هاى باصفاى جبهه ، بود. چند روز قبل ازعمليات والفجر هشت ، رزم شبانه داشتيم . رزم خيلى سنگينى بود. بعد از يك سرى "بدو بايست" ها و ستون كشي ها، بچه ها را روانه ی چادرهايشان كردند. بچه ها که خوا ...
براي نماز

■ براي نماز

ـ من نمي‌فهمم. شما اسيريد يا عابد و زاهد؟ آخه اين‌همه نماز به چه دردتون مي‌خوره؟ وقتي اين جملات را مي‌گفت، معلوم نبود كه خشمگين است يا متعجب؛ اما كسي جوابش را نداد. او هم با خشم يا تعجب بيشتر ادامه داد: ـ صبح كه بلند مي&zwnj ...
دیدگاه جدید