یکی از علما می گوید: ماه رمضان بود و ما از مرحوم آیت الله شیخ عباس قمی (مولف مفاتیح الجنان) خواهش کردیم که ظهر ها بیایند مسجد گوهرشاد نماز جماعت برپا کنند. ما اصرار کردیم و ایشان هم خواهش ما را پذیرفت . فردای همان روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان های مسجد اقامه شد وهر روز که می گذشت جمعیت نمازگزار ها بیشتر می شد.ده روز نشده بود که خبر بین مردم پیچید و جمعیت نماز گزاران مسجد بزرگ گوهر شاد فوق العاده زیاد شد.
یک روز بعد از نماز ظهر شیخ عباس به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم. بلند شدند و از مسجد رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند.رفتیم خدمت ایشان و علت ترک نماز جماعت را پرسیدیم، گفتند: حقیقت این است که آن روز در رکوع رکعت چهارم، صدای اقتدا کنندگان را که از انتهای مسجد: یا الله یا الله، می گفتند، شنیدم. این صداها مرا متوجه کرد که جمعیت زیادی برای نماز پشت سرمن آمده است و این، مرا خوشحال کرد و من خوشم آمد. از همان وقت فهمیدم من برای امامت نمازجماعت شایسته نیستم و اهلیّتش ندارم.