ابن عباس گفت در صفین
که علی مرد جانفدای نماز
دیدم اندر فلک نگاه کند
از پی فرصت ادای نماز
عرض کردم ه یا علی اکنون
وندرین صحنه نیست جای نماز
گفت بهر نماز می جنگیم
جنگ ما نیست جز برای نماز
این علی و آن حسین فرزندش
که فدا شد پی بقای نماز
آن حسینی که خون بهاش خداست
خون پاکش بود بهای نماز
ز نمازی که خواند در مقتل
خلق را کرد آشنای نماز
دست عباس با علم افتاد
تا نیفتند ز پا لوای نماز
خود و اصحاب با شهامت او
بر فشاندند سر بپای نماز
داد جان تا نماز جان گیرد
کرد محکم ز خون بنای نماز
زآن به خاکش نماز ارزنده است
که نماز از قیام او زنده است